روسیه در ماه ژانویه تعدادی موشک ضدهوایی از نوع تور-ام 1 به ایران تحویل داد
مقامات آمریکایی اظهارات منابع نظامی ایران در مورد دریافت موشک های ضد هوایی جدید روسی را با نگرانی تلقی کرده اند.
در واکنش به اظهارات سرتیپ مصطفی نجار، وزیر دفاع جمهوری اسلامی، در مورد همکاری موشکی با روسیه، اسکات اسانزل، از سخنگویان دفتر رئیس جمهور آمریکا، گفته است که دولت وی "چشم انداز فروش اسلحه روسی به ایران و سایر کشورها را نگران کننده تلقی می کند."
وزیر دفاع ایران در پایان جلسه هیات دولت در روز چهارشنبه گفت که در اجلاس کمیسیون مشترک نظامی-دفاعی ایران و روسیه نظارت بر آموزش سامانه موشکی تور-ام 1مورد بررسی قرار گرفته است.
برخی خبرگزاری ها از قول آقای نجار انجام معامله دیگری با روسیه برای خرید موشک های پیشرفته تر ضدهوایی نیز خبر دادند.
در پی انتشار این گزارش، منابع آمریکایی گفتند که روسیه در نظر دارد موشک های ضدهوایی از نوع اس - 300 در اختیار ایران بگذارد.
در حال حاضر، ایالات متحده می کوشد ایران را به دلیل خودداری از عمل به قطعنامه های مصوب شورای امنیت حاوی درخواست تعلیق غنی سازی اورانیوم هدف تحریم های گسترده تر بین المللی قرار دهد.
ایالات متحده از روسیه خواسته بود تا از انجام معاملات تسلیحاتی با جمهوری اسلامی خودداری ورزد و تاکید کرده بود در شرایط حاضر، چنین معاملاتی باعث تضعیف تلاش های بین المللی برای وادار کردن جمهوری اسلامی به قبول خواست جامعه بین المللی خواهد شد.
قطعنامه های مصوب شورای امنیت حاوی تحریم معاملات مربوط به برنامه های موشکی ایران نیز می شود.
قراردادهای موشکی ایران و روسیه
در ماه ژانویه سال جاری مقامات روسی تایید کردند که در چارچوب قراردادی به مبلغ هفتصد میلیون دلار، تعدادی موشک تور-ام 1 به ایران تحویل داده اند.
موشک اس 300 نسبت به تور-ام 1 برد و دقت هدفگیری بیشتری دارداین نوع موشک می تواند همزمان هدف های متعددی را تا ارتفاع شش هزار متری رديابی کند و دو هدف را در آن واحد مورد حمله قرار دهند.
قرارداد مربوط به خرید این موشک ها در سال 2005 بین ایران و روسیه امضا شده بود.
موشک تور-ام 1 از نوع سلاح های متعارف تدافعی محسوب می شود و خريد و فروش آن مغايرتی با محدودیت های بين المللی ندارد اما به گفته کارشناسان، می تواند در حفاظت از تأسيسات اتمی ايران در برابر حملات موشکی يا هوایی احتمالی مورد استفاده قرار گیرد.
هنگام تحویل این موشک ها، وزیر دفاع روسیه گفته بود که در صورت تمایل ایران، روسیه آماده است تا سیستم های دفاعی دیگری را نیز در اختیار ایران قرار دهد.
در ماه ژانویه سال جاری مقامات ایرانی از آزمایش موفقیت آمیز یک فروند موشک تور-ام-یک خبر دادند.
به گفته منابع آمریکایی، اظهارات اخیر وزیر دفاع ایران به قرارداد جدیدی برای خرید موشک های پیشرفته تر از نوع اس 300 مربوط می شود که در مقایسه با موشک های تور-ام 1 می تواند برای نابودی هدف هایی در ارتفاع بالاتر به کار رود و از قدرت و دقت بیشتری برخوردار است.
هنوز منابع روسی در مورد انعقاد چنین قراردادی با ایران اظهار نظر نکرده و نسبت به ابراز نگرانی ایالات متحده نیز واکنشی نشان نداده اند.
جلسه کمیسیون مشترک نظامی و دفاعی ایران و روسیه با شرکت هیات های نظامی دو کشور به ریاست رئیس سازمان همکاری های نظامی و فنی روسیه و جانشین وزیر دفاع ایران در تهران تشکیل شده است.
۱۳۸۶ دی ۶, پنجشنبه
۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبه
قطعنامه کنفرانس اروپائی حزب مشروطه ایران (کنفرانس یک کشور یک ملت)
ما به عنوان هموندان حزبی که بیشتر و پیش تر از هر گرایش سیاسی دیگر، اولویت اصلی خود را نگهبانی استقلال و یگانگی ملی و یکپارچگی ایران قرار داده است در این روزهای پر مخاطره بار دیگر با احساس عمیق نگرانی از آینده و مسئولیت دربرابر ملت، اعلام می داریم:1 ــ جمهوری اسلامی با برنامه تسلیحات اتمی خود امنیت بین المللی و موجودیت ایران را به خطر انداخته است و مسئولیت مستقیم حمله نظامی احتمالی به ایران و پیامد های مصیبت بار آن را بر عهده دارد. هدف رژیم از دستیابی به بمب اتمی صرفا تقویت موقعیت خویش است و ربطی به منافع ملی ایران ندارد.2 ــ سیاست های تبعیض آمیز و سرکوبگرانه رژیم اسلامی در استان های مرزی ایران و فضای پر تنشی که بوجود آورده میدان مناسبی برای گروه های تجزیه طلب داخلی و قدرت های خارجی فراهم کرده است. این قدرت ها و عوامل آنان با بهره گیری از تجاوزات حکومت آخوندی-سپاهی به حقوق بشر و دامن زدن بر نارضائی و خشم برحق مردم در استان های مرزی ایران منتظر فرصت مناسب جنگ و حمله نظامی بر ایران هستند تا طرح های خود را به زیان ملت ایران عملی سازند. 3 ــ سه دهه حکومت بد ترین گروه فرمانروائی که تاریخ نزدیک تر ایران به یاد دارد کشور ما را چنان از هم گسیخته است که تاب جنگ و حمله نظامی را نخواهد آورد. بد ترین پیش بینی ها نیز در چنان صورتی می تواند درست درآید. ما همزمان جنگ و جمهوری اسلامی را محکوم می کنیم و اعلام می داریم که ایرانیان با همه دشمنی با رژیم در دفاع از سرزمین خود لحظه ای تردید نخواهند کرد. حمله نظامی به ایران مردمی را که تنها هواداران امریکا و غرب در آن منطقه اند به صورت دشمنان آنها درخواهد آورد.در عین حال به کسانی که در اوضاع بحرانی کنونی به اندیشه پاک کردن حساب های ایدئولوژیک خود هستند هشدار می دهیم که مبارزه ما در این مرحله با امریکا و غرب نیست که قبله گاه آنان را در جنگ سرد شکست داده است. ما حتی در این لحظات دشوار ترین و تلخ ترین گزینش ها، در جبهه جهانی دمکراسی و حقوق بشر خواهیم ماند و در اردوگاه تروریسم اسلامی و دیکتاتوری های ورشکسته جهان سوم قرار نخواهیم گرفت. مردم ما نباید پیوسته در مواقع بحرانی زیر تاثیر عواطف برانگیخته از چاله به چاه بیفتند. بد ترین احساسات دشمنانه و برحق ترین مخالفت ها نیز نمی باید اسباب دست ملاحظات شخصی و مسلکی شود. سی سال پیش مردم ما چنین اشتباهی کردند و دیگر جای تکرار آن نیست. 4 ــ حقوق اقوام ایرانی به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن در چهارچوب یک کشور (کشور یکپارچه ایران) و یک ملت (ملت یگانه ایران شامل اقوام و مذاهب گوناگون) و یک نظام حکومتی غیر متمرکز ــ که ما آن را حکومت های محلی اصطلاح کرده ایم ــ می تواند رعایت شود و هیچ نیازی به دامن زدن به کینه قومی و دشمنی زبانی نیست. ما با تاکید بر منشور حزب و قطعنامه عدم تمرکز و حقوق اقوام پیوست آن بار دیگر همه گروه هائی را که در پی تامین حقوق فرهنگی اقوام ایرانی و تمرکز زدائی از نظام حکومتی هستند فرا می خوانیم که از آمادگی تقریبا همه آزادیخواهان ایران برای درانداختن طرحی انسانی و پیشرو برای آینده ایران بهره گیرند. ایران در یگانگی خود که از گوناگونی اش برخاسته است آسان تر می تواند بهترین زندگی را برای همه ایرانیان فراهم دارد. سیاست ها و شعار هائی که ناگزیر به جنگ داخلی و پاکشوئی های قومی و زبانی و مداخله بیگانگان خواهد انجامید پیش از هرچیز به زیان اقوامی است که به نام آنها تاریخ و جغرافیا و زبانشناسی جعل می شود و تا همین جا آسیب های سخت به مبارزه ما با رژيم زده است. امید ما آن است که سازمان های قومی احساس همبستگی عمیق ما را بشناسند و دست دوستی ما را که همواره به سویشان دراز است بفشرند تا با هم ایران آزاد و آبادی بسازیم که هیچ کس در آن دچار سرکوبی و تبعیض نباشد5 ــ ما به موجب اصل اول منشور حزب که بارها در ادبیات و مواضع رسمی بر آن تاکید شده است از "استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران" که "برای ما از همه بالا تر است" "به هر قیمت و در هر وضعی دفاع می کنیم" و از هم اکنون برای هیچ کس جای تردید نمی گذاریم که درصورت جنگ و تجزیه ایران جای ما موقتا در کنار همه نیرو هائی ــ صرفنظر از پیشینه آنان ــ خواهد بود که بهر دلیل از یکپارچگی و یگانگی ملی ایران دفاع کنند. اول این کشور را نگاه خواهیم داشت و سپس پیکار خود را با رژیمی که مسئول همه تیره روزی های ماست از سر خواهیم گرفت. ما رهائی ایران و دمکراسی و حقوق بشر را زیر سایه بمب افکن های امریکائی نمی خواهیم. جمهوری اسلامی رفتنی است ولی ایران برگشتنی نخواهد بود. 6 ــ در شرایط بحران و مخاطره نخست می باید هر توهمی را از میان برد. آنها که طرح های حمله به ایران را می ریزند باید اطمینان یابند که مردم به پیشبازشان نخواهند آمد. آنها که فکر می کنند با حمله امریکا ایران از جمهوری اسلامی آزاد خواهد شد باید بدانند که جنگ، آنچه را که جمهوری اسلامی هنوز از عهده بر نیامده است کامل خواهد کرد. آنها که بمب اتمی رژیم را با غرور ملی ایرانیان درهم می آمیزند باید از پیامد های هولناک آن آگاه باشند. آنها که خیال تکه تکه کردن ملت و سرزمین ایران را به نام "حقوق ملیت ها" در سر می پزند باید از پیش دریابند که با چه مقاومت یکپارچه ای روبرو خواهند بود. 7 ــ حزب ما مانند همیشه و بی انتظار چندان، آماده همفکری و اقدامات همسو زیر شعار نه جنگ، نه جمهوری اسلامی، نه تجزیه ایران با همه نیرو های سیاسی است که موقعیت استثنائی کنونی را احساس می کنند.
پاينده ايران
زنده باد ملت ايران
حزب مشروطه ايران
پاينده ايران
زنده باد ملت ايران
حزب مشروطه ايران
رهبری و مبارزه مدنی
.
فرمول هائی این روز ها کسانی برای "نجات ایران" پیش می کشند نه به جائی می رسند و نه اجرا شدنی هستند، زیرا صورت مسئله را درست نگرفته انداز جامعه مدنی سازمان نیافته ولی درپیوسته ایران خبر های امیدبخش می رسد. دو ابتکار تازه گروهی از آزاداندیشان به ویژه سزاوار توجه است. شورای ملی صلح، در پاسخ به بحران اتمی و خطر جنگ برخاسته از آن؛ و کمیته انتخابات آزاد، در تدارک انتخابات اسفند مجلس، به خودی خود و گذشته از اینکه به کجا برسند می باید پشتیبانی شوند. از این دو، شورای ملی صلح پشتیبانانی در درون حکومت و زمینه ای به مناسبت نزدیکی خطر، در جامعه بطور کلی دارد. کمیته انتخابات آزاد پیامی در مخالفت با همه کارکرد انتخاباتی حکومت اسلامی می فرستد که بیشتر آرزوی الهام بخش حرکت هائی در گوشه و کنار جامعه خواهد بود. شورای ملی صلح انگشتی احترام آمیز بر روی مسئله اصلی ــ برنامه تسلیحات اتمی رژیم ــ می گذارد و انگشت دیگری، اتهام آمیز، رو به امریکا می گیرد و آزادی عمل و گسترش خود را در فضای پر از کشاکش دستگاه حکومتی تامین می کند. کمیته انتخابات آزاد سخن آخر را شجاعانه می گوید و بی انتظارات بیش از اندازه، پیامی می فرستد که طنین آن خاموش نخواهد شد. اعضای کمیته نه تنها از تنگنای شورای نگهبان بلکه از حلقه خودی و غیر خودی ملی مذهبی نیز بیرون آمده اند. آنها به درستی دریافته اند که مصلحت ملی مذهبی ها نیز در به رسمیت شناختن حق همگان است. برای ما در بیرون، اگر از خود بدر آئیم و به آزاداندیشان درون نزدیک تر شویم، آنچه کمیته انتخابات آزاد می گوید جائی برای افزودن نمی گذارد، آنچه هم که شورای ملی صلح می خواهد تنها در واژگان و تاکید، اندک تفاوت هائی با سخن ما دارد. ما به سبب آزادی عمل بیشتر می توانیم بگوئیم که مسئولیت بحران کنونی و خطر جنگ آینده اساسا به گردن جمهوری اسلامی است و اگر بمب اتمی رژیم در میان نباشد تهدید جنگ هم نخواهد بود. ما همچنین می توانیم تاکید کنیم که خواست صلح و محکوم کردن مداخله نظامی خارجی نمی باید به قصد پشتیبانی از طرف دیگر کشاکش یعنی جمهوری اسلامی باشد، و صلح نمی باید اصل موضوع را از یاد ها ببرد.اینکه پشت سر شورای ملی صلح عناصری از درون حکومت باشند یا نه تاثیری ندارد و نمی باید مصلحت ملی را زیر سایه ملاحظات سیاسی، حتی ملاحظات مبارزه، ببرد. اکنون پیشگیری جنک و بازایستادن برنامه اتمی جمهوری اسلامی اولویت دارد. وقت برای ملاحظات دیگر بوده است و خواهد بود. اهمیت شورای ملی صلح در این است که با نزدیک کردن مواضع خود به بخش فعال تر جامعه مدنی و برطرف کردن بدگمانی نیرو هائی که از ملی مذهبی و دوم خردادی ها نارو خورده اند از پراکندگی کنونی آزادیخواهان خواهد کاست. مخالفت با جنگ و برنامه تسلیحات اتمی، مانند پیکار برای انتخابات آزاد زمینه ای طبیعی برای همفکری نیرو های گوناگون است. کمیته انتخابات آزاد دنباله کاری را که فراخوان ملی رفراندم آغاز کرد گرفته است و خواست رهائی ملی را در قالب گفتمانی ریخته که جز حکومت و مخالفان وفادارش کسی نمی تواند با آن در افتد. فراخوان ملی رفراندم دچار این اشتباه بود که می خواست یک جنبش را در قالب سازمانی بریزد. آن قالب سازمانی به ناچار بسیار کوچک تر از گستره یک جنبش بود و به سرعت در گرداب ناسازگاری های سیاسی و شخصی اجتناب ناپذیر افتاد. پیکار برای انتخابات آزاد و جلوگیری از جنگ اگر حالت رسمی به خود نگیرد و جنبشی دربر گیرنده افراد و گروه های گوناگون بماند از بیرون با فشار های حکومت و از درون با ناسازگاری های اجتناب ناپذیر روبرو نخواهد شد. سی سال کشیده است تا اکنون بتوان از جا افتادن یک گفتمان ملی، گفتمان دمکراسی و حقوق بشر، در جامعه ایرانی سخن گفت. پیشرو ترین لایه های اجتماعی به این گفتمان پیوسته اند. اما دمکراسی و حقوق بشر فرایافت هائی کلی، و بستر هائی برای اقدام و عمل سیاسی هستند، و برای آنکه بتوانند مسیر رویداد ها را تغییر دهند نیاز به شعار ها و کارزار (کمپین) هائی نزدیک به مسائل روز دارند. "دموکراسی خواهی" و حقوق بشر که از چند سال پیش برسر زبان ها افتاد در همان حد ماند. امروز محسوس بودن خطر برنامه اتمی رژيم و نزدیک بودن انتخاباتی که غیر آزاد ترین و شاید مهم ترین انتخابات جمهوری اسلامی خواهد بود به آزادیخواهان ایرانی میدان مناسبی می دهد.* * * آزادی و باز سازی ایران فرایندی دشوار و طولانی و پیچیده، و سراسر آغشته به تلخی و تراژدی است و راه حل های فوری و میانبر، هر چه هم خوش ظاهر، ندارد. پیکاری است در جبهه های بسیار و با پیکارگران بی شمار که گاه باهم و گاه رویاروی هم اند. پیکار مردم است برای دگرگون کردن حکومت و برای دگرگون کردن همان مردم؛ زیرا درد و درمان ما در همان مردم است. سی ساله گذشته در همین پیکار گذشت. مردم دیگر همان توده های سه دهه پیش نیستند ــ هرچند هنوز راه درازی دارند. رژیم نیز همان نیست؛ نیرومند تر و برای موجودیت ایران خطرناک تر شده است. پس از سی سال دارد راه و رسم نظام های توتالیتر ایدئولوژیک را از زباله دان تاریخ بدر می آورد تا در جامه اسلامی اش به کار گیرد.فرمول های آسانی که این روز ها کسانی برای "نجات ایران" پیش می کشند نه به جائی می رسند، زیرا طبقه سیاسی ایران در بیرون و جامعه سیاسی ایران در درون گوشی برای شنیدن پیام آنان ندارد؛ و نه اجرا شدنی هستند، زیرا صورت مسئله را درست نگرفته اند. ما هر پیشرفتی تا کنون در مبارزه کرده ایم در دگرگون ساختن عنصر مردمی بوده است که عنصر اصلی است. اگر می توانیم از جامعه مدنی، جنبش های اجتماعی، گفتمان ملی و همرائی بر دمکراسی و حقوق بشر در ایران بگوئیم از آن دگرگونی برخاسته است و آینده ایران در این مسیر ها و با این نیرو ها ساخته خواهد شد. هزاران و هزاران در اینجا و آنجا و هر جا، حتی اندک شماری در راهرو های قدرت، در باززائی سیاسی جامعه ایرانی سهم داشته اند. نمی توان از زنان و مردانی که جان و آزادی خود را سی سال ارزانی چنین پیکار سیاسی و فرهنگی کرده اند انتظار داشت که برای رهائی خود به نیروئی جز خودشان پشت بدهند. جامعه بزرگ ایرانی درون و اجتماع کوچک تر ایرانی بیرون صد ها و هزاران رهبر در سطح محلی، از پائین، در گوشه و کنار این توده بزرگ انسانی، پرورده است. ما سرانجام استخوان بندی یک جامعه سیاسی مدرن را پیدا می کنیم. جامعه سیاسی نوپای ایران هنوز نمی تواند شبکه سازمانی خود را داشته باشد ــ در ایران به سبب محدودیت آزادی، در بیرون به سبب آزادی از محدودیت، که بحثی دیگر است ــ ولی سازماندهی نیز مانند رهبری از پائین و طبعا بیشتر در جائی که مردمند، خود ایران، خواهد بود. (این از طرفه های سیاست است که چنانکه ارسطو نشان داد از محدودیت به آزادی می توان رسید و از بی بند و باری به محدودیت ــ در مورد ما بیرونیان به کم اثری.)پیکار سیاسی مردمی که استراتژی بهتر از آن هنوز نشان داده نشده همین است که در ایران می بینیم. در همین طیف صد رنگ از مبارز سر سپرده تا سازشکار بی اعتقاد که نقش خود را در سست کردن مبانی رژيم دارد؛ همین فراخوان ها و کارزار ها و تظاهرات و اعتصاب ها و کمیته ها و بیانیه هاست، همین زندانیان سیاسی و مبارزان سرکوب شده اند، همین گردن هائی است که با اینهمه افراشته می مانند.
فرمول هائی این روز ها کسانی برای "نجات ایران" پیش می کشند نه به جائی می رسند و نه اجرا شدنی هستند، زیرا صورت مسئله را درست نگرفته انداز جامعه مدنی سازمان نیافته ولی درپیوسته ایران خبر های امیدبخش می رسد. دو ابتکار تازه گروهی از آزاداندیشان به ویژه سزاوار توجه است. شورای ملی صلح، در پاسخ به بحران اتمی و خطر جنگ برخاسته از آن؛ و کمیته انتخابات آزاد، در تدارک انتخابات اسفند مجلس، به خودی خود و گذشته از اینکه به کجا برسند می باید پشتیبانی شوند. از این دو، شورای ملی صلح پشتیبانانی در درون حکومت و زمینه ای به مناسبت نزدیکی خطر، در جامعه بطور کلی دارد. کمیته انتخابات آزاد پیامی در مخالفت با همه کارکرد انتخاباتی حکومت اسلامی می فرستد که بیشتر آرزوی الهام بخش حرکت هائی در گوشه و کنار جامعه خواهد بود. شورای ملی صلح انگشتی احترام آمیز بر روی مسئله اصلی ــ برنامه تسلیحات اتمی رژیم ــ می گذارد و انگشت دیگری، اتهام آمیز، رو به امریکا می گیرد و آزادی عمل و گسترش خود را در فضای پر از کشاکش دستگاه حکومتی تامین می کند. کمیته انتخابات آزاد سخن آخر را شجاعانه می گوید و بی انتظارات بیش از اندازه، پیامی می فرستد که طنین آن خاموش نخواهد شد. اعضای کمیته نه تنها از تنگنای شورای نگهبان بلکه از حلقه خودی و غیر خودی ملی مذهبی نیز بیرون آمده اند. آنها به درستی دریافته اند که مصلحت ملی مذهبی ها نیز در به رسمیت شناختن حق همگان است. برای ما در بیرون، اگر از خود بدر آئیم و به آزاداندیشان درون نزدیک تر شویم، آنچه کمیته انتخابات آزاد می گوید جائی برای افزودن نمی گذارد، آنچه هم که شورای ملی صلح می خواهد تنها در واژگان و تاکید، اندک تفاوت هائی با سخن ما دارد. ما به سبب آزادی عمل بیشتر می توانیم بگوئیم که مسئولیت بحران کنونی و خطر جنگ آینده اساسا به گردن جمهوری اسلامی است و اگر بمب اتمی رژیم در میان نباشد تهدید جنگ هم نخواهد بود. ما همچنین می توانیم تاکید کنیم که خواست صلح و محکوم کردن مداخله نظامی خارجی نمی باید به قصد پشتیبانی از طرف دیگر کشاکش یعنی جمهوری اسلامی باشد، و صلح نمی باید اصل موضوع را از یاد ها ببرد.اینکه پشت سر شورای ملی صلح عناصری از درون حکومت باشند یا نه تاثیری ندارد و نمی باید مصلحت ملی را زیر سایه ملاحظات سیاسی، حتی ملاحظات مبارزه، ببرد. اکنون پیشگیری جنک و بازایستادن برنامه اتمی جمهوری اسلامی اولویت دارد. وقت برای ملاحظات دیگر بوده است و خواهد بود. اهمیت شورای ملی صلح در این است که با نزدیک کردن مواضع خود به بخش فعال تر جامعه مدنی و برطرف کردن بدگمانی نیرو هائی که از ملی مذهبی و دوم خردادی ها نارو خورده اند از پراکندگی کنونی آزادیخواهان خواهد کاست. مخالفت با جنگ و برنامه تسلیحات اتمی، مانند پیکار برای انتخابات آزاد زمینه ای طبیعی برای همفکری نیرو های گوناگون است. کمیته انتخابات آزاد دنباله کاری را که فراخوان ملی رفراندم آغاز کرد گرفته است و خواست رهائی ملی را در قالب گفتمانی ریخته که جز حکومت و مخالفان وفادارش کسی نمی تواند با آن در افتد. فراخوان ملی رفراندم دچار این اشتباه بود که می خواست یک جنبش را در قالب سازمانی بریزد. آن قالب سازمانی به ناچار بسیار کوچک تر از گستره یک جنبش بود و به سرعت در گرداب ناسازگاری های سیاسی و شخصی اجتناب ناپذیر افتاد. پیکار برای انتخابات آزاد و جلوگیری از جنگ اگر حالت رسمی به خود نگیرد و جنبشی دربر گیرنده افراد و گروه های گوناگون بماند از بیرون با فشار های حکومت و از درون با ناسازگاری های اجتناب ناپذیر روبرو نخواهد شد. سی سال کشیده است تا اکنون بتوان از جا افتادن یک گفتمان ملی، گفتمان دمکراسی و حقوق بشر، در جامعه ایرانی سخن گفت. پیشرو ترین لایه های اجتماعی به این گفتمان پیوسته اند. اما دمکراسی و حقوق بشر فرایافت هائی کلی، و بستر هائی برای اقدام و عمل سیاسی هستند، و برای آنکه بتوانند مسیر رویداد ها را تغییر دهند نیاز به شعار ها و کارزار (کمپین) هائی نزدیک به مسائل روز دارند. "دموکراسی خواهی" و حقوق بشر که از چند سال پیش برسر زبان ها افتاد در همان حد ماند. امروز محسوس بودن خطر برنامه اتمی رژيم و نزدیک بودن انتخاباتی که غیر آزاد ترین و شاید مهم ترین انتخابات جمهوری اسلامی خواهد بود به آزادیخواهان ایرانی میدان مناسبی می دهد.* * * آزادی و باز سازی ایران فرایندی دشوار و طولانی و پیچیده، و سراسر آغشته به تلخی و تراژدی است و راه حل های فوری و میانبر، هر چه هم خوش ظاهر، ندارد. پیکاری است در جبهه های بسیار و با پیکارگران بی شمار که گاه باهم و گاه رویاروی هم اند. پیکار مردم است برای دگرگون کردن حکومت و برای دگرگون کردن همان مردم؛ زیرا درد و درمان ما در همان مردم است. سی ساله گذشته در همین پیکار گذشت. مردم دیگر همان توده های سه دهه پیش نیستند ــ هرچند هنوز راه درازی دارند. رژیم نیز همان نیست؛ نیرومند تر و برای موجودیت ایران خطرناک تر شده است. پس از سی سال دارد راه و رسم نظام های توتالیتر ایدئولوژیک را از زباله دان تاریخ بدر می آورد تا در جامه اسلامی اش به کار گیرد.فرمول های آسانی که این روز ها کسانی برای "نجات ایران" پیش می کشند نه به جائی می رسند، زیرا طبقه سیاسی ایران در بیرون و جامعه سیاسی ایران در درون گوشی برای شنیدن پیام آنان ندارد؛ و نه اجرا شدنی هستند، زیرا صورت مسئله را درست نگرفته اند. ما هر پیشرفتی تا کنون در مبارزه کرده ایم در دگرگون ساختن عنصر مردمی بوده است که عنصر اصلی است. اگر می توانیم از جامعه مدنی، جنبش های اجتماعی، گفتمان ملی و همرائی بر دمکراسی و حقوق بشر در ایران بگوئیم از آن دگرگونی برخاسته است و آینده ایران در این مسیر ها و با این نیرو ها ساخته خواهد شد. هزاران و هزاران در اینجا و آنجا و هر جا، حتی اندک شماری در راهرو های قدرت، در باززائی سیاسی جامعه ایرانی سهم داشته اند. نمی توان از زنان و مردانی که جان و آزادی خود را سی سال ارزانی چنین پیکار سیاسی و فرهنگی کرده اند انتظار داشت که برای رهائی خود به نیروئی جز خودشان پشت بدهند. جامعه بزرگ ایرانی درون و اجتماع کوچک تر ایرانی بیرون صد ها و هزاران رهبر در سطح محلی، از پائین، در گوشه و کنار این توده بزرگ انسانی، پرورده است. ما سرانجام استخوان بندی یک جامعه سیاسی مدرن را پیدا می کنیم. جامعه سیاسی نوپای ایران هنوز نمی تواند شبکه سازمانی خود را داشته باشد ــ در ایران به سبب محدودیت آزادی، در بیرون به سبب آزادی از محدودیت، که بحثی دیگر است ــ ولی سازماندهی نیز مانند رهبری از پائین و طبعا بیشتر در جائی که مردمند، خود ایران، خواهد بود. (این از طرفه های سیاست است که چنانکه ارسطو نشان داد از محدودیت به آزادی می توان رسید و از بی بند و باری به محدودیت ــ در مورد ما بیرونیان به کم اثری.)پیکار سیاسی مردمی که استراتژی بهتر از آن هنوز نشان داده نشده همین است که در ایران می بینیم. در همین طیف صد رنگ از مبارز سر سپرده تا سازشکار بی اعتقاد که نقش خود را در سست کردن مبانی رژيم دارد؛ همین فراخوان ها و کارزار ها و تظاهرات و اعتصاب ها و کمیته ها و بیانیه هاست، همین زندانیان سیاسی و مبارزان سرکوب شده اند، همین گردن هائی است که با اینهمه افراشته می مانند.
۱۳۸۶ آذر ۲۷, سهشنبه
تجمع عفو بین الملل مقابل سفارت ایران در بلژیک
کوت کردتجمع عفو بین الملل مقابل سفارت ایران در بلژیک
امید فراستیبروکسل
ده اکتبر و به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام، سازمان عفو بین الملل تجمعی در مقابل سفارت ایران در بروکسل، پایتخت اتحادیه اروپا برگزار کرد.
چند ده نفر از حامیان سازمان عفو بین الملل، از جمله تعدادی ایرانی دراین تجمع شرکت کردند.
حاضران با چشم بند و طناب دار بر گردن، برای قربانیان اعدام یک دقیقه سند.
به نگارش شاهزاده رضا پهلوی
«ایران و ایرانیان را نباید هرگز با دیکتاتوری مذهبی حاکم برکشور اشتباه گرفت»اززمان گروگـان گیــری سال ۱۹۷۹، اوضاع میان ایــران و آمریکـا در یک حالت جنگ اعلام نشده ای قـرار دارد که با تحریکات ملایــان آغـاز گردیــده و با مرور زمــان رو به وخامت فزاینده ای نهاده است. از آن زمان تا کنــون «آمریکا ستیـزی» علنا نقش غیرقابل انکاری را بعنـــوان اساس و پایــۀ اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایفـــا نمـوده و مذهبیون حاکم بر ایران همــــواره سیاست مقابله با منافع آمریکا و متحدانش را در سراسر جهان و بویژه در خاورمیانه و جهان اسلام دنبال نموده اند.امروز، نتایج حاصلــه از تقریبا سه دهــه، تبلیغـــات ماجراجویانــه و وحشت آفرین، بدلیل نگرانی جدی دربـــارۀ اهداف اتمی ایـــران، همراه با ایجاد تشنج در مناطقی بمانند عراق، لبنان، فلسطین و افغانستان، به نحوی تشدید یافتــه که شایعۀ خطرناک یک درگیــری مهیب را در منطقه رواج داده است.در طی سالیان متمادی، مردم ایران، هزینه پرداز سیاست های خصمانه و ناخوشایند رژیم بوده اند که موجب انزوای کشور در جهان، و سرکوب و فقر ایرانیان در داخل شده است.علیرغم آن که حکومت اسلامی همواره به انجام انتخابات متعددی که برگزار نمـوده است، مباهات می کند، حقیقت این است که هیچ یک از این به اصطلاح انتخابات نه آزاد بوده اند و نه بی طرفانـــه و یا براساس ضوابطی که مانـــع از شرکت کاندیداهــای حقیقی مردم در پروسه انتخابات نگردد. انتخاب شخص احمدی نژاد چنان شرم آور بود که حتی بعضی از رقبـــای دست چیـــن شـــدۀ او ماننــد، رئیس جمهور سابــق و رئیس پیشیـــن مجلس، او و طرفدارانش را علنا به «تقلب و دست کاری» در صندوق های رای متهم کردند.بنابراین، حقیقت توام با واقعیت آنست که ایران را نباید هرگز با دیکتاتوری مذهبی حاکم برکشور اشتباه گرفت و حسابشان را از هم جدا ننمود. حقیقت دیگری که باید به آن توجه نمــود آن است کـــه روحیــۀ «شهادت طلبی، مرگ و خــرافات» آنچنان که در جمهوری اسلامی نهادینه شده است، از ابتدا در غلبــه بر روح ملت مـــا، شکست خــورده است که بهترین شاهد آن دفاع شجاعانۀ بانــوان و جوانــان است که حدود هفتاد درصد از جمعیت کشور ما را تشکیل میدهند.جمهوری اسلامی در ضمن از دست دادن پشتیبانــی ملت ایران، اینک علاوه بـر روبرو بودن با جدی ترین بحران بین المللــی در طول حیات خود، هم زمــان و همچنان درگیــر چندین مسئلۀ بحرانی داخلی نیـــز می باشد که در اصل حاصـل، اقتصاد بیمار و متزلزل متاثر از فساد و رشوه خواری است. در این شرایط تنها امیـــد رژیم برای باقی ماندن در مسند قـــدرت، تهدید دنیــای خارج به منظور جلوگیـــری از هر عکس العمل جـدی و یا هرگونه مداخلــه درجهت کمک رسانی به مــردم ایران، هم زمان با پـــرداختــن و تشدید سیاست سرکوب و ارعاب مردم در درون کشور، می باشد.من به دفعــات مخالفت خود را با حملــۀ نظامی به میهنم ابـــراز کرده ام. ضمنـا تردیدی نیست که باید فرصت داد تا مــذاکره و دیپلماسی نیز زمان لازمـۀ خود را طی کند. ولی آنــان که "روش" را با "هدف" اشتباه می گیرنــد و می اندیشنـــد که می شـود از طریق مذاکره با جمهوری اسلامی به راه حل نهایی رسید، موجب تاسف هستند.در تحلیل نهایی، راه مقابله با تهدید ناشی از کسانی که نام اسلام را به بهای نابـود کردن آرامش و رفاه ملت ایران سیاه کرده اند، تنها می تواند با آنچه که من آن را بعنوان «راه سوم» نام می برم، به مبارزه و رویارویی خوانده شونـــد. یعنی: «تجهــیز و پشتگرمی دادن به ملت ایران، بجای جنگ و یا مذاکرات بیهوده و بی انتها».درحالی که درگیری کنونی کلا بر روی اهداف اتمی ایران تمرکز دارد، اغلب ایـرانیان امیدوارهستنــد که این مقابل فرصتی را فراهم کند، تا بــا پشتیبانی معنوی جهانــی، آنان بتوانند با موفقیت، حاکمیت مستبـــــد و مذهبــی را با یک حکومت دموکـــرات سکولار جایگزین نمایند.تا آن زمان که آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، مورد اجرا و احترام کامل یک حکومت مسئول در تهران که به رفاه ملتش متعهد باشد، قرارگیرد، صلح و امنیت در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان همواره در خطردائمی خواهد بود.
شاهزاده رضا پهلوی: تنها راه حل بحران، تغییرنظام است
رادیو بین المللی فرانسهدریا کیان پورشاهزاده رضا پهلوی هفتۀ پیش در نشستی با گروهی از نمایندگان مجلس فرانسه به مشکلات ایران و از جمله مسئله ی هسته ای اشاراتی کرد. از دیدگاه رضا پهلوی که درایالات متحده درتبعید بسرمی برد، هرگونه چانه زنی با نظام حاکم برایران جز وقت کشی حاصل دیگری نخواهد داشت و تنها راه ممکن همانا، " سرمایه گذاری در دموکراسی در ایران است. کاری که جز با سرنگونی این رژیم امکان پذیرنخواهد بود."رادیو بین المللی فرانسه: چهارشنبۀ گذشته، هفتم ژوئن، به دعوت گروهی از نمایندگان مجلس فرانسه، در نشستی با حدود چهل تن از آنان، مسئلۀ هسته ای ایران را مورد بحث قراردادید. نگرانی عمدۀ آنها دراین زمینه چه بود؟ رضا پهلوی: این تنها موضوع گفتگوی ما نبود، گرچه یکی از نکات مهم مورد بحث بود. در این زمینه من به نمایندگان فرانسوی یادآوری کردم که چرا، بویژه دررابطه با آخرین بستۀ پیشنهادی گروه5+1، حکومت اسلامی در برابر دو گزینۀ بازنده - بازنده قرارگرفته است. از یک سو، با توجه به اتکای این نظام به جناح بنیادگرای خود، هرگونه عقب نشینی به معنای تضعیف و سرانجام شکست آن خواهد بود و، از سوی دیگر، رد بستۀ پیشنهادی نیز، با درنظرگرفتن ضعف اقتصادی کشور، منجر به اعمال تحریم هایی خواهد شد که از تحمل اقتصاد ایران خارج است. در هر دو صورت، نظام با گزینه ای بازنده روبرواست. من همچنین متذکرشدم که رویکرد به نظام فعلی ایران به عنوان دولتی متعارف، کارعبثی است. دراین جا با یک دیکتاتوری کلاسیک روبرو نیستیم، بلکه با استبدادی دینی روبرو هستیم که هدفی جز صادرکردن انقلاب بنیادگرای اسلامی خود به چهارگوشۀ جهان و اسلامی کردن دنیا ندارد. به تعبیرآنها، دنیای کنونی آنتی تز جهان آمالی شان است. هرگونه همزیستی با این نظام توهمی بیش نیست. این نظام تنها در پی بدست آوردن تضمین های امنیتی برای بقای خود نیست. این نظام آمده است تا دیگر نظام ها را از میان بردارد. اساس راهبردی این نظام برهمین بنیان استواراست و تنها مسئله زمان بندی آن است. در این راستا، به هردری می زنند تا به اهداف خود برسند: از بنیادگرایی اسلامی گرفته تا تروریزم و سلاح هسته ای. این آخرین حربه به آنها این امکان را خواهد داد تا در پناه آن تقابل و برخورد با قدرت های بزرگ را، بدون آن که به مرز غیرقابل بازگشت درگیری متعارف بیانجامد، ادامه دهند. ازاین طریق می خواهند، با اتکار به گروه های بنیادگرای کشورهای حوزۀ خلیج فارس، منطقه را در احاطۀ خود درآورده، برشریان حیاتی نفتی اقتصاد جهان سیطره افکنند. این تنها هدف آنها نیست. هدف نهایی، صدور انقلاب شان و برقراری حکومت الهی برزمین است.رادیو بین المللی فرانسه: پیشنهاد شما به مخاطبین تان چه بود؟ رضاپهلوی: همان نکته ای را متذکرایشان شدم که تا کنون بارها و بارها گفته ام تنها راهی که به راستی به حل عمده ترین مشکلات جهانی و منطقه ای خواهد انجامید، از بنیادگرایی اسلامی و گسترش تسلیحات تخریب دست جمعی و تروریزم گرفته تا بی ثباتی سیاسی و مناقشۀ بین اسرائیل و فلسطین، از حذف این نظام می گذرد. تنها راهی که پیش پای جهان است، سرمایه گذاری بردموکراسی درایران است. این نظام باید برود. والسلام! این را هم اضافه کنم که تغییر نظام در ایران خواست اکثریت مردم ایران نیزهست. این مردم خواستی جز پیوستن به جلگۀ کشورهای آزاد جهان ندارند. تنها مانع برسرراه شان همین نظام است. پس، به جای وقت کشی و اتلاف نیرو در چانه زنی های بی پایان و بی ثمر با این نظام که نتیجه ای جز تثبیت وضع کنونی نخواهد داشت، باید روی متحدین طبیعی دنیای آزاد در منطقه، یعنی جنبش دموکراتیک مردم ایران، سرمایه گذاری شود تا این نظام از میان برود. با این وجود، یک نکتۀ کلیدی را می بایست همواره به خاطر داشت: آیا ایران زودتر به دمکراسی دست خواهد یافت یا این نظام به نسلیحات هسته ای؟رادیو بین المللی فرانسه: ولی، در شرایط کنونی، جامعۀ جهانی بیشتر به دنبال ادامۀ چانه زنی های دیپلماتیک با این نظام است تا، همانطور که شما گوشزد می کنید، راه یابی برای حذف و از میان بردن آن. آیا فکرنمی کنید گوش شنوایی برای سخنان شما وجود ندارد؟ رضا پهلوی: فکرمی کنم که دنیا درحال دریافتن این موضوع است که دروغ گویی ها و دو دوزه بازی های این نظام ثمره ای جز وقت کشی و خریدن زمان برای آن در پی نداشته است. هسته ای شدن برای جمهوری اسلامی یک امرحیاتی است: این راه تنها طریق بقای این نظام در شکل کنونی اش و صدورانقلاب آن است. این انقلاب در ایران به شکست انجامیده است. تنها راه برای بقای اش سلطه یافتن برسرزمین های جدید است. این نظام به هیچوجه به دنبال همزیستی با دنیا نیست. محرکین اصلی آن را علمداران بنیادگرایی اسلامی تشکیل می دهند. عناصری که دنیای آزاد برایشان دشمن شمارۀ یک محسوب میشود. گول نخوریم و چشمان خود را برابعاد گستردۀ تخریب و ویرانی حاصل از اعمال این جماعت بازکنیم.رادیو بین المللی فرانسه: پرزیدنت بوش متذکرشده است که تمامی گزینه ها برای حل مشکل هسته ای ایران روی میز قراردارند. آیا، به عقیدۀ شما، حملۀ نظامی برعلیه ایران قابل تصوراست؟ رضا پهلوی: همواره گفته ام و باز هم تکرارمی کنم: حملۀ نظامی به ایران نه تنها غیرقابل قبول است که کاری را نیزاز پیش نخواهد برد. برای بوجود آوردن تغییردرایران، چنین سناریویی لازم نیست. کافی ست از مخالفین درون مرز و از نیروهای دموکراتیک برون مرز حمایت لازم به عمل آید تا دست دردست یکدیگر نافرمانی مدنی وسیعی را در سطح ملی سازمان داده، نظام را ساقط کنند. منظورمن دراینجا این نیست که دولت های خارجی نظام کنونی ایران را تغییردهند، خیر! این بخود ما ایرانیان برمیگردد. اکثریت ایرانیان خواستار تغییر این نظام اند و دنیا باید از این خواست مردم ایران پشتیبانی کند. مثالی می زنم: تبعیض نژادی درآفریقای جنوبی زمانی پایان گرفت که نقطۀ پایانی به نظام سیاسی حاکم برآن کشورگذاشته شد. ماندلا و یاران او ساز- و- کارآن نظام را درست ارزیابی کرده بودند و از همین رو از دنیا خواستار اعمال مجازات هایی علیه آن شدند. همان ساز- و- کارها در مورد کمونیزم و فاشیزم نیزکارکرد داشتند. آنچه ما ازدنیا می طلبیم، حمایت جدی جامعۀ بین المللی برای پایان نهادن بربنیادگرایی و شیوع بیمارگونۀ آن است. رادیو بین المللی فرانسه: این روزها از نزدیکی محتمل دولت های ایران و آمریکا صحبت به میان می آید. آیا اعتقادی به این قضیه دارید؟ رضا پهلوی: از همان روزنخست، حکومت ایران برحول یک شعارمحوری می چرخید و آن "مرگ برآمریکا" بود، کشوری که "شیطان بزرگ" خطاب اش می کنند. پرچم آن را لگدمال می کنند و می سوزانند. این تنها تبلیغ سیاسی نیست. اصل اساس اعتقاد آنهاست. آمریکا نماد برجستۀ جهانی است که برعلیه آن اعلام جنگ کرده اند. چگونه انتظاردارید که این نظام با دشمن اصلی خود باب آشتی و همزیستی را بازکند؟ به اعتقاد من، ازمحالات است. رادیو بین المللی فرانسه: به عقیدۀ شما آیا ایران حق دستیابی به فنآوری هسته ای، چه صلح آمیز و چه نظامی، را دارد یا خیر؟ رضا پهلوی: تا آنجا که به فنآوری مربوط می شود، این از بدیهیات است. فراموش نکنید که ایران پیش از انقلاب این حق را داشت و امروز، نظامی که ادعای دفاع از این حق را دارد، همان نظامی است که مقصراصلی درازمیان بردن این حق بوده و هست. پیش از انقلاب، همین کشورهایی که امروز درپی اعمال مجازات هایی برعلیه ایران هستند، یعنی آمریکا، فرانسه و آلمان، با یکدیگردررقابت بودند تا بهترین فنآوری هسته ای را به نازل ترین قیمت در اختیارایران قراردهند. بدون این انقلاب، ایران امروز صاحب حدود سی نیروگاه هسته ای می بود. با این حال، حق فنآوری هسته ای را با حق شلیک هسته ای یکی نگیریم: این نظام برای بقا و به انجام رساندن اهداف خود نیتی جز مسلح شدن به سلاح هسته ای ندارد.رادیو بین المللی فرانسه: بنابراین، شما از کشورهای غربی می خواهید که از اپوزیسیون دموکراتیک ایران پشتیبانی به عمل آورند؟ رضا پهلوی: یک نکته را فراموش نکنیم: دنیای آزاد نه تنها وظیفه دارد از اصول اساسی آزادی و برابری دفاع کند، که موظف است در بسط این اصول اساسی به کشورهایی که از نبود آنها در رنج هستند نیزکوشا باشد. ایرانیان از خود می پرسند که آیا کشورهای غربی این اصول و مزایای آنها را تنها برای خودشان می خواهند یا دیگران، از جمله ما ایرانیان، نیزشایستگی برخورداری از این اصول اساسی را داریم؟ به غربی ها می گویم: اگرتوان و وقت خود را همراه با ما در نبرد برای دموکراسی صرف نکنید، معنایی جزاین نخواهد داشت که در بیانات خود در زمینۀ آزادی و حقوق بشرحسن نیت ندارید. وقتی از جانب دولت های غربی می شنوم که از دوستی با ایران سخن می گویند این انتظار را از آنها دارم که در عمل به حمایت شفاف از ارادۀ مردم ایران برای تحقق دموکراسی در کشورخود همت گمارند. امروزه، حفظ وضع کنونی دلیل اصلی ادامۀ روند اختناق، ضرب و جرح، زندان و شکنجه ای است که هم میهنان من را در زیر ستم نگهداشته است. راه حل دموکراتیک نه تنها برای مردم ایران که برای جهان آزاد نیز مفید واقع خواهد شد.رادیو بین المللی فرانسه: منظورشما از " اپوزیسیون دموکراتیک " چیست و نقش خود شما در این جنبش کدام است؟ رضا پهلوی: هرگروهی که به اصل دفاع از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر پای بند است می تواند به آن بپیوندد. هرفردی که پای بندی خود به یک دموکراسی لائیک، متکی بر اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، را اعلام می دارد، می تواند به اپوزیسیون دموکراتیک ایران بپیوندد. فکرمی کنم که امروز تمام حرکت ها و خانواده های فکری و سیاسی می توانند دست به دست یکدیگرداده، در راه این هدف مشترک کوشا باشند. در به روی تمامی آنهایی که به این اصول اعتقاد دارند و از قبل به دنبال تحمیل پیش شرطی نیستند و قوانین بازی را قبول کرده و نهایتا حاضر به قبول ارادۀ ملت اند، بازاست.رادیو بین المللی فرانسه: و نقش خود شما؟ رضا پهلوی: نقش من فدراتیو است. نقش من همواره این بوده است تا از جایگاهی ملی و در راه هدف مشترکی که شرح دادم به نزدیکی و همسویی خانواده ها و نیروهای فکری و سیاسی ایران کمک کنم. فکرمی کنم پیش از آنکه ایران به آزادی دست یابد و مردم آن در موقعیتی قرارگیرند که بتوانند حاکمیت خود را اعمال کنند، هیچ موضوع دیگری نباید درالویت قرارداده شود. تنها الویت کنونی ما می بایست آزادسازی میهنمان، نهادینه کردن دموکراسی و جدایی دین از دولت و پایان دادن به نظام دین سالار کنونی باشد. این هدف مشترک ماست و هم- رایی ملی می باید بر مرزبندهای ایدئولوژیک و سیاسی غلبه کند. آنتی تز جمهوری اسلامی دموکراسی و مشارکت تمام نیروهایی است که به اصول و ارزش هایی که به آنها اشاره کردم پای بند هستند. ایمان دارم که این پیام حرف دل اکثریت قاطع ملت ایران است. از طرف دیگر، احساس می کنم که شمارروزافزونی از دولتمردان غربی به عمق مشکل و ریشۀ آن پی برده، درپی بازنگری جدی در رویکرد خود به مسئله و نظام کنونی ایران اند. آنها در پی راه حل مناسبی می گردند. این راه حل، از دیدگاه ما، از گفتگو با اپوزیسیون دموکراتیک ایران می گذرد. دنیا می تواند به دنبال راه حل هایی باشد که از دیدگاه ما غیرقابل قبول خواهند بود، از جمله دخالت نظامی در ایران. چنین گفتگویی به ما این اجازه را خواهد داد که برای آنها مواضع و دیدگاه خود را تشریح کنیم و به صورت مستدل ثابت کنیم که چرا و چگونه یک جایگزین واقعی در سطحی گسترده و با ابعادی عینی درحال شکل گیری است. این جایگزین شامل مخالفین درون مرز و اپوزیسیون دموکراتیک برون مرز می شود و در پی آن است تا حرکت هایی عینی و کارآمد در راه برقراری دموکراسی در ایران ترتیب دهد. از این طریق خواهد بود که ما دوستان ایران را شناسایی خواهیم کرد.
۱۳۸۶ آذر ۲۵, یکشنبه
متن کامل اعلاميه جهانی حقوق بشر
از آنجائيکه شناسائی حيثيت ذاتی کليه اعضای خانواده بشری و حقوق يکسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادی و عدالت و صلح را در جهان تشکيل میدهد، ازآنجائيکه عدم شناسائی و تحقير حقوق بشر منتهی به رخ دادن اعمال وحشيانهای گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيايی که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است، از آنجائيکه اساساً حقوق انسانی را بايد با اجرای قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد، از آنجائيکه اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين المللی را مورد تشويق قرار داد، از آنجائيکه مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن در منشور اعلام کردهاند و تصميم راسخ گرفتهاند که به پيشرفت اجتماعی کمک کنند و در محيطی آزادتر وضع زندگی بهتری به وجود آورند، از آنجائيکه دول عضو متحد شدهاند که احترام جهانی و رعايت واقعی حقوق بشر و آزادیهای اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تامين کنند، از آنجائيکه حسن تفاهم مشترکی نسبت به اين حقوق و آزاديها برای اجرای کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد، مجمع عمومی اين اعلاميه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کليه ملل اعلام میکند تا جميع افراد و همه ارکان اجتماع اين اعلاميه را دائماً در مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسيله تعليم و تربيت احترام اين حقوق و آزاديها توسعه يابد و با تدابير تدريجی ملی و بين المللي، شناسائی و اجرای واقعی و حياتی آنها، چه درميان خود ملل عضو و چه در بين مردم کشورهائی که در قلمرو آنها میباشند، تامين گردد.ماده يکم تمام افراد بشر آزاد به دنيا میآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند، همه دارای عقل و وجدان میباشند و بايد نسبت به يکديگر با روح برادری رفتار کنندماده دوم هر کس میتواند بدون هيچگونه تمايز مخصوصاً از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسی يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعي، ثروت، ولادت يا هر موقعيت ديگر، از تمام حقوق و کليه آزاديهائيکه در اعلاميه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد بعلاوه هيچ تبعيضی به وجود نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سياسي، اداری و قضائی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه اين کشور مستقل، تحت قيمومت يا غير خود مختار بوده يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشدماده سوم هر کس حق زندگی، آزادی و امنيت شخصی دارد.ماده چهارم احدی را نمیتوان در بردگی نگهداشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است.ماده پنجم احدی را نمیتوان تحت شکنجه يا مجازات يا رفتاری قرار داد که ظالمانه و يا بر خلاف انسانيت و شئون بشری يا موهن باشد.ماده ششم هر کس حق دارد که شخصيت حقوقی او در همه جا بعنوان يک انسان در مقابل قانون شناخته شودماده هفتم همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعيض و بالسويه از حمايت قانون برخوردار باشند، همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی که ناقض اعلاميه حاضر باشد و بر عليه هر تحريکی که برای چنين تبعيضی بعمل آيد بطور تساوی از حمايت قانون بهرهمند شوند.ماده هشتم در برابر اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق بوسيله قانون اساسی يا قانون ديگری برای او شناخته شده باشد، هر کس حق رجوع مؤثر به محاکم ملی صالحه را داردماده نهم احدی نمیتواند خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد شود.ماده دهمهر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوايش به وسيله دادگاه مستقل و بی طرفی، منصفانه و علناً رسيدگی بشود و چنين دادگاهی درباره حقوق و الزامات او يا هر اتهام جزائی که به او توجه پيدا کرده باشد اتخاذ تصميم بنمايد.ماده يازدهم ١ـ هر کس که به بزهکاری متهم شده باشد بی گناه محسوب خواهد شد تا وقتيکه در جريان يک دعوای عمومی که در آن کليه تضمينهای لازم برای دفاع او تأمين شده باشد تقصير او قانوناً محرز گردد. ٢ـ هيچ کس برای انجام يا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب، آن عمل به موجب حقوق ملی يا بينالمللی جرم شناخته نمیشده است محکوم نخواهد شد، بهمين طريق هيچ مجازاتی شديد تر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد.ماده دوازدهم احدی در زندگی خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مکاتبات خود نبايد مورد مداخلههای خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد، هر کس حق دارد که در مقابل اينگونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرار گيردماده سيزدهم ١ـ هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نمايد ٢ـ هر کس حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک نموده يا به کشور خود باز گرددماده چهاردهم ١ـ هر کس حق دارد که در برابر تعقيب، شکنجه و آزار پناهگاهی جستجو کند و در کشورهای ديگر پناه اختيار کند ٢ـ در موردی که تعقيب واقعاً مبتنی بر جرم عمومی و غير سياسی يا رفتارهای مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد، نمیتوان از اين حق استفاده کردماده پانزدهم ١ـ هر کس حق دارد که دارای تابعيت باشد ٢ـ احدی را نمیتوان خود سرانه از تابعيت خود يا از حق تغيير تابعيت محروم کردماده شانزدهم ١ـ هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هيچگونه محدوديت از نظر نژاد، مليت، تابعيت، يا مذهب با همديگر زناشوئی کنند و تشکيل خانواده دهند، در تمام مدت زناشوئی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در کليه امور مربوط به ازدواج، دارای حقوق مساوی میباشند ٢ـ ازدواج بايد با رضايت کامل و آزادانه زن و مرد واقع شود ٣ـ خانواده رکن طبيعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شودماده هفدهم ١ـ هر شخص منفرداً يا بطور اجتماع حق مالکيت دارد ٢ـ احدی را نمیتوان خود سرانه از حق مالکيت محروم نمودماده هيجدهم هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود، اين حق متضمن آزادی تغيير مذهب يا عقيده و همچنين متضمن آزادی اظهار عقيده و ايمان میباشد، و نيز شامل تعليمات مذهبی و اجرای مراسم دينی است، هر کس میتواند از اين حقوق منفرداً يا مجتمعاً بطور خصوصی يا بطور عمومی برخوردار باشدماده نوزدهم هر کس حق آزادی عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آنست که از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشدماده بيستم ١ـ هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيتهای مسالمت آميز تشکيل دهد ٢ـ هيچ کس را نمیتوان مجبور به شرکت در اجتماعی کردماده بيست و يکم ١ـ هر کس حق دارد که در اداره امور کشور خود، خواه مستقيماً و خواه با انتخاب نمايندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند شرکت جويد ٢ـ هر کس حق دارد با تساوی شرايط، به مشاغل عمومی کشور خود نائل آيد ٣ـ اساس و منشاء قدرت حکومت، اراده مردم است، اين اراده بايد بوسيله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و بطور ادواری صورت میپذيرد، انتخابات بايد عمومی و با رعايت مساوات باشد و با رأی مخفی و يا طريقهای نظير آن انجام گيرد که آزادی رأی را تأمين نمايدماده بيست و دوم هر کس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است بوسيله مساعی ملی و همکاری بينالمللی حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصيت او است با رعايت تشکيلات و منابع هر کشور بدست آوردماده بيست و سوم ١ـ هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نمايد، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بيکاری مورد حمايت قرار گيرد ٢ـ همه حق دارند که بدون هيچ تبعيضی، در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دريافت دارند ٣ـ هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضايت بخشی ذيحق میشود که زندگی او و خانوادهاش را موافق شئون انسانی تأمين کند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسائل ديگر حمايت اجتماعی تکميل کند ٤ـ هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشکيل دهد و در اتحاديهها نيز شرکت کندماده بيست و چهارم هر کس حق استراحت و فراغت و تفريح دارد و به خصوص محدوديت معقول ساعات کار و مرخصیهای ادواری با اخذ حقوق را ذيحق میباشدماده بيست و پنجم ١ـ هر کس حق دارد که سطح زندگانی او سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش را از حيث خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمين کند و همچنين حق دارد که در مواقع بيکاري، بيماري، نقص عضو، بيوگی، کهولت سن يا در تمام موارد ديگری که بعلل خارج از اراده انسان وسائل امرار معاش از دست رفته باشد از شرايط آبرومندانه زندگی برخوردار شود ٢ـ مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی برخوردار شوند، کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج بدنيا آمده باشند، حق دارند که همه از يکنوع حمايت اجتماعی برخوردار شوندماده بيست و ششم ١ـ هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهرهمند شود، آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعليمات ابتدائی و اساسی است بايد به صورت رايگان باشد، آموزش ابتدائی اجباری است، آموزش حرفهای بايد عموميت پيدا کند و آموزش عالی بايد با شرايط تساوی کامل بروی همه باز باشد تا همه بنابر استعداد خود بتوانند از آن بهرهمند گردند ٢ـ آموزش و پرورش بايد طوری هدايت شود که شخصيت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزاديهای بشر را تقويت کند، آموزش و پرورش بايد حسن تفاهم، گذشت و احترام عقايد مخالف و دوستی بين تمام ملل و جمعيتهای نژادی يا مذهبی و همچنين توسعه فعاليتهای ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهيل نمايد ٣ـ پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارندماده بيست و هفتم ١ـ هر کس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع شرکت کند، از فنون و هنر ها متمتع گردد و در پيشرفت علمی و فوائد آن سهيم باشد ٢ـ هر کس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمي، فرهنگی يا هنری خود برخوردار شودماده بيست و هشتم هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماعی و بين المللی حقوق و آزاديهايی را که در اين اعلاميه ذکر گرديده است تامين کرده و آنها را به مورد عمل گذاردماده بيست و نهم ١ـ هر کس در مقابل آن جامعهای وظيفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصيت او را ميسر سازد ٢ـ هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزاديهای خود فقط تابع محدوديتهايی است که بوسيله قانون منحصراً به منظور تأمين شناسائی و مراعات حقوق و آزاديهای ديگران و برای رعايت مقتضيات صحيح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در شرايط يک جامعه دموکراتيک وضع گرديده است ٣ـ اين حقوق و آزاديها در هيچ موردی نمیتواند برخلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گرددماده سیام هيچيک از مقررات اعلاميه حاضر نبايد طوری تفسير شود که متضمن حقی برای دولتی يا جمعيتی يا فردی باشد که بموجب آن بتواند هريک از حقوق و آزاديهای مندرج در اين اعلاميه را از بين ببرد يا در راه آن فعاليتی انجام دهد.
از آنجائيکه شناسائی حيثيت ذاتی کليه اعضای خانواده بشری و حقوق يکسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادی و عدالت و صلح را در جهان تشکيل میدهد، ازآنجائيکه عدم شناسائی و تحقير حقوق بشر منتهی به رخ دادن اعمال وحشيانهای گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيايی که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است، از آنجائيکه اساساً حقوق انسانی را بايد با اجرای قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد، از آنجائيکه اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين المللی را مورد تشويق قرار داد، از آنجائيکه مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن در منشور اعلام کردهاند و تصميم راسخ گرفتهاند که به پيشرفت اجتماعی کمک کنند و در محيطی آزادتر وضع زندگی بهتری به وجود آورند، از آنجائيکه دول عضو متحد شدهاند که احترام جهانی و رعايت واقعی حقوق بشر و آزادیهای اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تامين کنند، از آنجائيکه حسن تفاهم مشترکی نسبت به اين حقوق و آزاديها برای اجرای کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد، مجمع عمومی اين اعلاميه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کليه ملل اعلام میکند تا جميع افراد و همه ارکان اجتماع اين اعلاميه را دائماً در مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسيله تعليم و تربيت احترام اين حقوق و آزاديها توسعه يابد و با تدابير تدريجی ملی و بين المللي، شناسائی و اجرای واقعی و حياتی آنها، چه درميان خود ملل عضو و چه در بين مردم کشورهائی که در قلمرو آنها میباشند، تامين گردد.ماده يکم تمام افراد بشر آزاد به دنيا میآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند، همه دارای عقل و وجدان میباشند و بايد نسبت به يکديگر با روح برادری رفتار کنندماده دوم هر کس میتواند بدون هيچگونه تمايز مخصوصاً از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسی يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعي، ثروت، ولادت يا هر موقعيت ديگر، از تمام حقوق و کليه آزاديهائيکه در اعلاميه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد بعلاوه هيچ تبعيضی به وجود نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سياسي، اداری و قضائی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه اين کشور مستقل، تحت قيمومت يا غير خود مختار بوده يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشدماده سوم هر کس حق زندگی، آزادی و امنيت شخصی دارد.ماده چهارم احدی را نمیتوان در بردگی نگهداشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است.ماده پنجم احدی را نمیتوان تحت شکنجه يا مجازات يا رفتاری قرار داد که ظالمانه و يا بر خلاف انسانيت و شئون بشری يا موهن باشد.ماده ششم هر کس حق دارد که شخصيت حقوقی او در همه جا بعنوان يک انسان در مقابل قانون شناخته شودماده هفتم همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعيض و بالسويه از حمايت قانون برخوردار باشند، همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی که ناقض اعلاميه حاضر باشد و بر عليه هر تحريکی که برای چنين تبعيضی بعمل آيد بطور تساوی از حمايت قانون بهرهمند شوند.ماده هشتم در برابر اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق بوسيله قانون اساسی يا قانون ديگری برای او شناخته شده باشد، هر کس حق رجوع مؤثر به محاکم ملی صالحه را داردماده نهم احدی نمیتواند خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد شود.ماده دهمهر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوايش به وسيله دادگاه مستقل و بی طرفی، منصفانه و علناً رسيدگی بشود و چنين دادگاهی درباره حقوق و الزامات او يا هر اتهام جزائی که به او توجه پيدا کرده باشد اتخاذ تصميم بنمايد.ماده يازدهم ١ـ هر کس که به بزهکاری متهم شده باشد بی گناه محسوب خواهد شد تا وقتيکه در جريان يک دعوای عمومی که در آن کليه تضمينهای لازم برای دفاع او تأمين شده باشد تقصير او قانوناً محرز گردد. ٢ـ هيچ کس برای انجام يا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب، آن عمل به موجب حقوق ملی يا بينالمللی جرم شناخته نمیشده است محکوم نخواهد شد، بهمين طريق هيچ مجازاتی شديد تر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد.ماده دوازدهم احدی در زندگی خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مکاتبات خود نبايد مورد مداخلههای خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد، هر کس حق دارد که در مقابل اينگونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرار گيردماده سيزدهم ١ـ هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نمايد ٢ـ هر کس حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک نموده يا به کشور خود باز گرددماده چهاردهم ١ـ هر کس حق دارد که در برابر تعقيب، شکنجه و آزار پناهگاهی جستجو کند و در کشورهای ديگر پناه اختيار کند ٢ـ در موردی که تعقيب واقعاً مبتنی بر جرم عمومی و غير سياسی يا رفتارهای مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد، نمیتوان از اين حق استفاده کردماده پانزدهم ١ـ هر کس حق دارد که دارای تابعيت باشد ٢ـ احدی را نمیتوان خود سرانه از تابعيت خود يا از حق تغيير تابعيت محروم کردماده شانزدهم ١ـ هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هيچگونه محدوديت از نظر نژاد، مليت، تابعيت، يا مذهب با همديگر زناشوئی کنند و تشکيل خانواده دهند، در تمام مدت زناشوئی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در کليه امور مربوط به ازدواج، دارای حقوق مساوی میباشند ٢ـ ازدواج بايد با رضايت کامل و آزادانه زن و مرد واقع شود ٣ـ خانواده رکن طبيعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شودماده هفدهم ١ـ هر شخص منفرداً يا بطور اجتماع حق مالکيت دارد ٢ـ احدی را نمیتوان خود سرانه از حق مالکيت محروم نمودماده هيجدهم هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود، اين حق متضمن آزادی تغيير مذهب يا عقيده و همچنين متضمن آزادی اظهار عقيده و ايمان میباشد، و نيز شامل تعليمات مذهبی و اجرای مراسم دينی است، هر کس میتواند از اين حقوق منفرداً يا مجتمعاً بطور خصوصی يا بطور عمومی برخوردار باشدماده نوزدهم هر کس حق آزادی عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آنست که از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشدماده بيستم ١ـ هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيتهای مسالمت آميز تشکيل دهد ٢ـ هيچ کس را نمیتوان مجبور به شرکت در اجتماعی کردماده بيست و يکم ١ـ هر کس حق دارد که در اداره امور کشور خود، خواه مستقيماً و خواه با انتخاب نمايندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند شرکت جويد ٢ـ هر کس حق دارد با تساوی شرايط، به مشاغل عمومی کشور خود نائل آيد ٣ـ اساس و منشاء قدرت حکومت، اراده مردم است، اين اراده بايد بوسيله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و بطور ادواری صورت میپذيرد، انتخابات بايد عمومی و با رعايت مساوات باشد و با رأی مخفی و يا طريقهای نظير آن انجام گيرد که آزادی رأی را تأمين نمايدماده بيست و دوم هر کس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است بوسيله مساعی ملی و همکاری بينالمللی حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصيت او است با رعايت تشکيلات و منابع هر کشور بدست آوردماده بيست و سوم ١ـ هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نمايد، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بيکاری مورد حمايت قرار گيرد ٢ـ همه حق دارند که بدون هيچ تبعيضی، در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دريافت دارند ٣ـ هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضايت بخشی ذيحق میشود که زندگی او و خانوادهاش را موافق شئون انسانی تأمين کند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسائل ديگر حمايت اجتماعی تکميل کند ٤ـ هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشکيل دهد و در اتحاديهها نيز شرکت کندماده بيست و چهارم هر کس حق استراحت و فراغت و تفريح دارد و به خصوص محدوديت معقول ساعات کار و مرخصیهای ادواری با اخذ حقوق را ذيحق میباشدماده بيست و پنجم ١ـ هر کس حق دارد که سطح زندگانی او سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش را از حيث خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمين کند و همچنين حق دارد که در مواقع بيکاري، بيماري، نقص عضو، بيوگی، کهولت سن يا در تمام موارد ديگری که بعلل خارج از اراده انسان وسائل امرار معاش از دست رفته باشد از شرايط آبرومندانه زندگی برخوردار شود ٢ـ مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی برخوردار شوند، کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج بدنيا آمده باشند، حق دارند که همه از يکنوع حمايت اجتماعی برخوردار شوندماده بيست و ششم ١ـ هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهرهمند شود، آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعليمات ابتدائی و اساسی است بايد به صورت رايگان باشد، آموزش ابتدائی اجباری است، آموزش حرفهای بايد عموميت پيدا کند و آموزش عالی بايد با شرايط تساوی کامل بروی همه باز باشد تا همه بنابر استعداد خود بتوانند از آن بهرهمند گردند ٢ـ آموزش و پرورش بايد طوری هدايت شود که شخصيت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزاديهای بشر را تقويت کند، آموزش و پرورش بايد حسن تفاهم، گذشت و احترام عقايد مخالف و دوستی بين تمام ملل و جمعيتهای نژادی يا مذهبی و همچنين توسعه فعاليتهای ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهيل نمايد ٣ـ پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارندماده بيست و هفتم ١ـ هر کس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع شرکت کند، از فنون و هنر ها متمتع گردد و در پيشرفت علمی و فوائد آن سهيم باشد ٢ـ هر کس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمي، فرهنگی يا هنری خود برخوردار شودماده بيست و هشتم هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماعی و بين المللی حقوق و آزاديهايی را که در اين اعلاميه ذکر گرديده است تامين کرده و آنها را به مورد عمل گذاردماده بيست و نهم ١ـ هر کس در مقابل آن جامعهای وظيفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصيت او را ميسر سازد ٢ـ هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزاديهای خود فقط تابع محدوديتهايی است که بوسيله قانون منحصراً به منظور تأمين شناسائی و مراعات حقوق و آزاديهای ديگران و برای رعايت مقتضيات صحيح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در شرايط يک جامعه دموکراتيک وضع گرديده است ٣ـ اين حقوق و آزاديها در هيچ موردی نمیتواند برخلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گرددماده سیام هيچيک از مقررات اعلاميه حاضر نبايد طوری تفسير شود که متضمن حقی برای دولتی يا جمعيتی يا فردی باشد که بموجب آن بتواند هريک از حقوق و آزاديهای مندرج در اين اعلاميه را از بين ببرد يا در راه آن فعاليتی انجام دهد.
روز دانشجو در دانشگاه تهران
درتظاهراب ١٩ آذر دانشگاه تهران که با شرکت هزاران دانشجو از دانشگاه های مختلف انجام شد و مردم با شکستن در های دانشگاه که بسته بود به دانشجويان پيوستن.
پخش پرچم شیر وخورشید
هموندان حزبی در داخل کشور با پخش پرچم شیر وخورشید ایران مردم در اسارت جمهوری اسلامی را دعوت به مبارزه با ایدولوژیکها و اسلامگریان کردند.
به مناسبت روز جهانی حقوق بشر
به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، شاخه بروکسل حزب مشروطه ایران اقدام به اطلاع رسانی عمومی از وضعیت نقض حقوق بشر در ایران نمود.
اشتراک در:
پستها (Atom)