۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعه

یکی از خانه های روستایی که هدف توپخانه ایران قرار گرفته است - عکس از سایت کردی آوینه
به گفته مقامات محلی کردستان عراق، در ادامه حملات توپخانه ایران به روستاهایی در کوهستان قندیل در کردستان عراق، 110 خانوار ساکن در یک روستا ناچار به ترک محل سکونت خود شده اند.
آن گونه که از آزاد وسو حسن، بخشدار ژاراوه در استان سلیمانیه عراق نقل شده، توپخانه ایران طی روزهای سه شنبه و چهارشنبه گذشته روستای رزگی را در دهستان منگورایتی در بخش ژاراوه هدف آتشبار قرار داد که در نتیجه، کلیه 110 خانوار ساکن این روستا از محل تخلیه شدند.
به گفته بخشدار ژاراوه، استاندار سلیمانیه مبلغ بیست میلیون دینار عراق (معادل حدود هشت هزار دلار) به کمک و اسکان مجدد روستاییان رزگی اختصاص داده اما این مبلغ به طور کامل هزینه شده و برای کمک به این روستاییان کافی نبوده است.
وی از تشکلهای مدنی خواهان کمک به این روستاییان شده و در عین حال خاطر نشان کرده که امدادگران صلیب سرخ کمکهایی میان روستاییان توزیع کرده اند.
کوهستان قندیل که به صورت مرتب هدف حمله توپخانه ایران قرار می گیرد و در مرز این کشور و عراق قرار دارد، پناهگاه حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) به شمار می رود که طی چند سال اخیر پیوسته با نیروهای نظامی و انتظامی ایران درگیر بوده و پناهگاههای آن در خاک عراق بارها هدف گلوله باران توپخانه سپاه پاسداران ایران قرار گرفته اند.
پژاک شاخه ایرانی حزب کارگران کردستان (پ ک ک) است که در ترکیه فعالیت می کند و ارتش ترکیه نیز اخیراً به منظور سرکوب پایگاههای پ ک ک در کردستان عراق حملات گسترده ای به بخشهای شمالی کردستان عراق و از جمله کوهستان قندیل کرد.
در پی حملات اخیر ایران به کوهستان قندیل، دولت خودگردان کردستان عراق از ایران خواست به این حملات پایان دهد اما مقامات کرد عراقی می گویند ایران هنوز به این درخواست پاسخی نداده است.
اگرچه دولت عراق به حملات ایران و ترکیه به خاک خود معترض است اما اذعان کرده که امکان مقابله با فعالیت گروههای کرد ایرانی و ترکیه ای را ندارد.

اعتراض به انگشت نگاری زائران ایرانی در عراق

دولت عراق به دلیل درگیریهای بصره گذرگاه مرزی با ایران را به طور موقت بسته است
جمهوری اسلامی نسبت به انگشت نگاری از زائران ایرانی که عازم اماکن مذهبی عراق هستند به شدت اعتراض کرده است.
روز پنجشنبه، 27 مارس (8 فروردین) محمدعلی حسینی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، نسبت به آنچه که اقدامات خودسرانه نیروهای اشغالگر آمریکایی در انگشت نگاری و اعمال محدودیت علیه زوار ایرانی عتبات عالیات در مرز با عراق می خواند به شدت اعتراض کرد.
آقای حسینی اظهار داشت که هدف آمریکاییان از اینگونه اقدامات تیره کردن روابط بین ایران و عراق است و خواستار رفع فوری این محدودیت ها شد.
سخنگوی وزارت خارجه گفت که اعزام زائران ایرانی به اماکن مذهبی عراق در چارچوب موافقتنامه بین دو کشور و با هماهنگی کامل و مناسب مسئولان ایرانی و عراق صورت می گیرد و افزود که "ضرورتی برای دخالت دیگران وجود ندارد."
وی مسئولیت رفع مشکلات موجود را در چارچوب موافقنامه های موجود بر عهده دولت عراق دانست و از آن کشور خواست به اقدامات لازم دست بزند تا زائران بتوانند مانند گذشته با اطمینان خاطر بین دو کشور سفر کنند.
هنوز مقامات آمریکایی و عراقی نسبت به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه ایران واکنش رسمی نشان نداده اند.
انگیزه آمریکاییان؟
در عین حال، مشخص نیست که آیا اقدام به انگشت نگاری شهروندان ایرانی تنها توسط نیروهای آمریکایی صورت می گیرد و یا اینکه مرزبانان عراقی نیز به همین ترتیب عمل می کنند.
اعلام محدودیت علیه زائران ایرانی با درگیری بصره همزمان بوده استهمچنین، وزارت خارجه ایران معلوم نکرده که از چه تاریخی انگشت نگاری و سایر محدودیت های اعمال شده در مورد شهروندان ایرانی عازم عراق به اجرا گذاشته شده است.
در روزهای اخیر درگیری شدیدی بین نیروهای دولت مرکزی عراق و شبه نظامیان شیعه در بصره و چند نقطه دیگر عراق ادامه داشته و مقامات عراقی به ایرانیان اطلاع داده بودند که مرز شلمچه برای چند روز به روی رفت و آمد بسته خواهد بود.
مقامات آمریکایی بارها جمهوری اسلامی را به کمک به گروه های شورشی عراقی به خصوص شبه نظامیان شیعه متهم کرده و این حمایت را عامل ادامه فعالیت این گروه ها دانسته اند هرچند جمهوری اسلامی این اتهام را مردود دانسته است.
در حالیکه منابع ایرانی در روزهای اخیر از ازدحام هزاران شهروند این کشور در گذرگاه های مرزی با عراق خبر داده اند، معلوم نیست که آیا آمریکاییان به منظور جلوگیری از ارسال احتمالی کمک به شبه نظامیان عراقی به سختگیری در مورد شهروندان ایرانی عازم آن کشور دست زده اند یا انگیزه دیگری داشته اند.
ایالات متحده از تمامی شهروندان ایرانی که وارد آن کشور می شوند انگشت نگاری به عمل می آورد و در سال 2006، مجلس ایران نیز قانون انگشت نگاری از شهروندان آمریکایی هنگام ورود به ایران را تصویب کرد.
زائران غیر مجاز
شماری از زیارتگاه های مهم شیعیان در عراق واقع است و در تاریخ روابط دو کشور، همواره محدودیت سفر زائران ایرانی به این زیارتگاه ها یکی از نتایج بروز اختلاف سیاسی بین دولت های ایران و عراق بوده است.
طبق موافقنامه ایران و عراق زائران ایرانی در قالب کاروانهای زیارتی به عراق می روندپس از سقوط رژیم سابق عراق، شماری از ایرانیان با استفاده از این فرصت برای سفر به اماکن مقدس شیعیان عازم مرز دو کشور شدند در حالیکه مقامات رسمی ایران نسبت به عواقب اینگونه اقدامات هشدار می دادند.
در مواردی زائران ایرانی، که با سرپرستی افراد غیرمجاز به این سفرها مبادرت کرده بودند در معرض آسیب قرار گرفتند و حتی جان خود را از دست دادند.
با استقرار تشکیلات رسمی دولتی در عراق، مقامات ایرانی اقداماتی را برای اعزام کاروان های مجاز زیارتی به آن کشور صورت دادند و در سال 2005، دو کشور توافقنامه ای را برای این منظور امضا کردند.
با اینهمه، از آنجا که تنها تعداد معینی زائر در قالب این کاروان ها به عراق اعزام می شوند، سفرهای زیارتی غیرمجاز به عراق ادامه داشته و رسانه های ایرانی گاه از بروز حوادثی مانند سرقت اموال زائران یا ربودن و قتل آنان هم خبر داده اند.
همچنین، بازداشت و حبس ایرانیانی که بدون مدارک لازم از مرز عبور کرده بودند توسط ماموران عراقی یا نیروهای خارجی مستقر در آن کشور بدون سابقه نبوده است.
هفته گذشته یکی از مقامات استانداری ایلام به زائران هشدار داد که از تلاش برای ورود انفرادی به عراق خودداری ورزند و افزود که مرزبانان عراقی روزانه تنها تعداد مشخصی زائران ایرانی را در قالب کاروان های زیارتی می پذیرند.

تیراندازی به 'کاروان راهیان نور'


  • در تعطیلات نوروزی امسال عده زیادی در قالب طرحی با عنوان راهیان نور برای بازدید از مناطقی که در زمان جنگ ایران و عراق، صحنه درگیری بودند به این مناطق اعزام شدند
    اتوبوس حامل بازدیدکنندگان از دهلاویه که از صحنه های جنگ در زمان جنگ ایران و عراق بوده، هدف شلیک گلوله های افراد مسلح ناشناس قرار گرفت که بر اثر آن چند تن از سرنشینان اتوبوس مجروح شدند.
    بنابر گزارشها، سرنشینان اتوبوس، دانش آموزانی از شهرستان تایباد در استان خراسان رضوی بوده اند.
    این حمله پنجشنبه شب (27 مارس) در جاده اهواز به سوسنگرد رخ داد و مقامات نظامی ایرانی عاملان تیراندازی را اعضای گروههای تجزیه طلب معرفی کرده و هدف آنان را ایجاد تشنج در فضای فرهنگی استان خوزستان دانسته اند.
    خبرگزاری مهر از سرتیپ محمدتقی خادمی که از برنامه ریزان برنامه های بازدید از مناطق جنگی سابق است نقل کرده که چند نفر در ارتباط با حمله به این اتوبوس دستگیر شده و تحت بازجویی قرار دارند.
    سرتیپ خادمی که معاون هماهنگ کننده بنیاد موسوم به حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس است به این خبرگزاری گفته که چنین حملاتی سابقه دارد و چند سال پیش نیز حمله مشابهی صورت گرفته است.
    به گفته سرتیپ خادمی، گروه های "تجزیه طلب" حتی کودکان را به پرتاب سنگ بسوی اتوبوسهای حامل بازدیدکنندگان از مناطق جنگی سابق تحریک کرده اند.
    استان خوزستان که بخش بزرگی از جمعیت آن را اعراب تشکیل می دهند، سه سال پیش صحنه نا آرامی قومی شد و در پی آن چندین مورد بمبگذاری در مرکز این استان و همچنین در مسیر خطوط لوله نفتی صورت گرفت که به کشته شدن شماری از مردم غیرنظامی انجامید.
    عده ای به اتهام دست داشتن در این بمبگذاریها بازداشت و محاکمه شده و دست کم ده تن از آنان تاکنون اعدام شده اند.
    راهیان نور
    در تعطیلات نوروزی امسال عده زیادی در قالب طرحی با عنوان راهیان نور برای بازدید از مناطقی که در زمان جنگ ایران و عراق، صحنه درگیری بودند به این مناطق اعزام شدند.
    طی دو هفته گذشته دو اتوبوس حامل این بازدیدکنندگان دچار سانحه رانندگی شده و دست کم 49 کشته بر جای گذاشته است.

۱۳۸۷ فروردین ۲, جمعه

پیام شاهزاده رضا پهلوی بمناسبت نوروز ۱۳۸۷

هم میهنان عزیزم،همواره حیات و دوام ملت ها با قابلیت آنها در تولید، حفظ و اشاعۀ فرهنگ خویش در پیوندی تنگاتنگ بوده است. همواره، پایداری هرملتی در عرصۀ تاریخ، با استواری فرهنگی آن ملت عجین بوده است. اهل اندیشه و ایران شناسان، ملت ما را فرهنگجو و سرزمین ایران را از مهمترین بسترهای فرهنگ خیز در پهنۀ تمدن بشری به شمار آورده اند. تا فرهنگ ایران هست؛ تا ایرانی قابلیت خود را در خلق و تولید و سپس پاسداری از ارزش های هنری و ادبی و اخلاقی، در بطن ملت خود، با تمام تکثر آن، زنده نگه دارد؛ ایران و ایرانی زنده و پا برجا خواهد ماند.در ژرفای سرد و تاریک تحجر، همین پابرجایی فرهنگی بوده و هست که ملت ما را زنده و زاینده نگه داشته است. براستی اگر شما ملت در برابر تهاجم فرهنگ ستیز جاهلیت در این سال ها نایستاده بودید، برچهارشنبه سوری، برتخت جمشید، برچهل ستون و بر نوروز ما چه می رفت؟ این شما ملت ایران و پیشتازان هنری و فرهنگی امان بوده اید، که خداوند جان و خِرد را در برابر این بی خدایان نهاده اید. این شما بودید که جهل را با علم، کراهت را با زیبایی و ماتم این شادی ستیزان را به پایبندی به آئین هزار و هزاران سالۀ خود پاسخ گفتید.هم میهنانم،نوروز، ستایش زندگی ست. زندگی، زیباترین زیبایی ها و ارزش ارزش هاست.هم میهنان عزیزم،فصلی نو و روزی نو و طرحی نو در پیش است. بهارانتان خجسته و نوروزتان فرخنده باد، که ایرانی نو در پیش است، سربلند و پوینده.نوروزتان شاد و پیروز باد، که ایرانی آزاد و شکوفا در افق نمایان است که درآن، نخستین و آخرین رسالت دولتمردان و دولتزنانش، هیچ نباشد مگر رفاه، آسایش و امنیت ایرانی.خداوند نگهدار ایران بادرضا پهلوی

روزجهانی زن

به مناسبت روزجهانی زن شاخه آنتورپن اقدام به توذیع اطلاعیه هایی به حمایت از مبارزات زنان در ایران نمودکه با استقبال فراوان وباحمایت جامعه زنان شهر روبرو وفرم مخصوص حمایت از زنان ایران را امضا نمودن

نوروز، يک جشن سکولار

نوروز یک پدیدهء نجومی ست، جشن اختراع تقویم است، جشن یکی از نخستین کشف های بزرگی ست که انسان شهر نشین بر مبنای ریاضیات و نجوم پیشرفته به آن دست یافته است!نوروز نخستین روز از گردش سالیانهء زمین به گرد خورشید است و با نخستین لحظهء آغاز تقویم خورشیدی آغاز می شود. بنیاد این کشفِ بزرگِ نجومی در آن سوی تاریخ مدوّن و مکتوب ِ سرزمین ِ ماست و ریشه در سرگذشتِ دوران های اساطیری ایران زمین و قدمتی سه هزار ساله دارد!خیام و ابوریحان بیرونی ، این دو دانشمند بزرگ ایرانی , سرآغازِ جشن های نوروزی را به پادشاه اسطوره ای ایران یعنی جمشید نسبت می دهند و دلایل ِ پیدایش آن را نه در پیوند با آئین ها و مراسم دینی، بلکه به درستی و دقت، مرتبط به یک اکتشاف ریاضی و دستاورد بزرگ علم نجوم می دانند.خیام در کتاب «نوروز نامه» ی خود می نویسد: «سبب ِنهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود. یکی آن که هر سیصد و شصت و پنج شبان روز و ربعی از شبان روز به اول دقیقهء حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود، بدین دقیقه نتواند باز آمدن،چه هرسال از مدت همی کم شود. و چون جمشید آن روز دریافت، نوروز نام نهاد و جشن و آئین آورد.»(1)ابوریحان بیرونی نیز بنیادِ جشن های نوروزی را به جمشد نسبت می دهد و می نویسد: «... آن روز که روز تازه ای بود، جمشيد عید گرفت، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.»(2)پس، بنای این جشن، چنان که گفته شد، بر دریافت یک حقیقتِ علمی مربوط به گردش شبانه روز و چرخشِ سال استوار است که به روایت بیرونی و خیام، به جمشید پادشاه اساطیری ایران زمین نسبت داده شده و فردوسی طوسی نیز در شاهنامه بر آن تأکید کرده و مهُر تأیید نهاده است:به جمشید بر، گوهر افشاندندمـر آن روز را روز نـو خـوانـدنـداز این رو جشن های نوروزی، نو شونده و نو کننده، در آغاز هر گردش زمین به گرد مدار خورشید برپا می شوند و تجلیل از لحظهء پایان ِ تقویمی سال ِ رفته و آغاز سال جدید یعنی بزرگداشت اعتدالِ خجستهء بهاری و تجدید حیاتِ طبیعت اند! پس جشن نوروز، از همان نخستین روزهای پیدایشِ خود، به دور از هرگونه رابطهء نمادین با آئین های روزگار باستان بوده و ریشه و خاستگاهی بیرون از باور های دینی قدیم ـ از ادیان انیمیستی روزگاران کهن و پرستش اصنام و ایزدان و خدایان گرفته تا مذاهب مونوتئیستی و تک خدایی داشته است!«در اوستا هم نامی از نوروز نیست»(3) و همین نکته گواه بر آن است که از سوی هیچ دینی تحمیل نشده و هیچ مسلک و آئینی هم (پیش از حملهء عرب ها و سلطهء اسلام) آن را تحدید یا تهدید نکرده بوده است! بدین سبب، جشن نوروزی که خوشبختانه هدیهء شکوهمند تاریخ ایران به بشریت است، نه زبان می شناسد، نه رنگ پوست، نه ایل و قبیله، نه مرز و بوم (4) و نه دین و آئین! نوروز جشنی است کاملاً «عرفی» و به زبان امروز «سکولار» و غیر دینی که خورشیدوار پرتو های دل افروز خود را به باورمندان همه گونه عقاید و آراء و به اهلِ همهء مسالک و ادیان، عادلانه ارزانی می دارد! و همهء آحاد ابناء بشر را به تساوی از وجود تابناک و شادی آفرین خود برخوردار می سازد و رنگ و انگِ انتساب به هیچ قوم یا قبیله و نژادی را بر خود نمی پذیرد! یعنی یک ارزش فراگیر و جهانشمول است که به کّل بشریت و، حتی فراتر از آن، به کلّ طبیعت تعلق می یابد!رهایی از سرمای زمستان و برخورداری از نسیمِ جان پرور بهاری، درک شکوفایی و رویش فرح انگیز طبیعت تنها آرزوی آدمیان و نشاط افزای روح آنان نیست. حیوانات و نباتات و حتی آب و باد و خاک نیز منتظر رهایی از بند سرما و عسرت زمستانی ِ روزگارانند و از فرا رسیدن بهارشادمان می شوند، زیرا جهان پیرامون خود را نو شده، زیبا و سخاوتمند می یابندند! و چنین است که به هنگام نوروز، این سخن سعدی نه تنها زبان حال آدمیان بلکه سخن همهء باشندگان خاک و طبیعت است:المنة للّه که هـوای خوش ِ نـوروزباز آمد و از جور زمستان برهیدیم!یا باز به گفتهء وی در غزلی دیگر:آدمـی نیسـت که عاشـق نشـود وقت بهارهر گیاهی که به نوروز نجنبد، حطب ست! (5)این جشن های عرفی، انسانی، جهانی و برخوردار از مبانی علمی، در واقع جشن نوزایی و رستاخیز سالانهء طبیعت و جشن طلوع پرشکوهِ دیگرگون شونده و دیگرگون ساز حیات طبیعی ست. جشن برآورده شدن این آرزوی ارجمندِ حافظ است که می سرود:نفس باد صبا مُشک فشان خواهد شدعـالـم پیـر دگـرباره جـوان خـواهـد شـدارغوان جام عقیقی به سمن خواهد دادچشم نرگس به شقایق نگران خواهد شدزین تطاول که کشید از غم هجران بلبلتا سراپردهء گل ، نعره زنان خواهد شد!اینچنین است که در میان جشن هایی که فرزندان آدمی بر کرهء خاکی به پا داشته و می داشته اند، جشن نوروز یگانه و منحصر به فرد است. زیرا یک جشن «لاییک» است که از دوران اساطیری ایران زمین تا امروز ادامه و استمرار یافته است، و به واسطهء این تشخص و بی همتایی، بخصوص به واسطهء عاری بودنش از هرگونه برچسب های مسلکی و آئینی، بی مورد و آلوده به تعصبی نخواهد بود، چنانچه نوروز را«تاج تارکِ جشن های بشری» بنامیم! خوش نازکانه می چمی ای شاخ نوبهارکـاشفـتگی مبـادت از آشـوبِ بــاد دی!«حافظ»***و ای بسا علت بی مهری عرب های مسلمان نسبت به نوروز، در عرفی بودن این جشن ها بوده است، زیرا گوهر شادمانی و نشاط زیستن و شور نوشوندگی حیات را ـ که جانمایه و مضمون گوهرین این جشنواره ها ست ـ با خلق و خوی صیقل ناخورده و ناتراشیدهء حاصل از زیست بیابانگردی و شبانی و نیز ایدئولوژی مرگ اندیش و پرخاشگر و سلطه جوی حاکمیت نوبنیاد خود منطبق و هم آواز نمی دیده اند!(6)بنا به شهادت تاریخ ایران، دستگاه خلافت فاتحان عرب، در ابتدا نوروز را ـ که «نیروز» می نامیدند ـ متناسب و هم سو با خواست ها و آرزو ها و آزهای تاراجگرانهء خود و فرصتی مبارک برای غارت مردم ایران یافت و همچون موقعیتی سالانه و نو شونده جهت خراج ستانی ها و باجگیری های جابرانهء خود از آن بهره گرفت و «عیدی» خواهی خود را نیز به انواع «جزیه» ستانی ها و«خراج» گیری های دیگرِ «شرعی» و اسلامی ـ و البته عربی ـ خود افزود! (7) بنا بر این، برای فاتحان عرب رسیدن جشن های نوروزی ایرانیان نه در حکم فرارسیدن بهار و سرآغاز اعتدال فصول، بلکه در معنای فرارسیدن فصل غارت ایرانیان یا به قول خودشان «عجمان» بود!(8)اما از این باج دهی و غارت شدگی نوروزی بدتر و دردناک تر و پرآب چشم تر، داستان رفتار نومسلمان شدگان و کاسه های داغ تر از آش ایرانی بود که در لباس ملایان متحجر و متشرعین ِ هویت باخته به خدمتِ اعراب درآمده و با استعدی بسیار درخشان وظیفهء تدوین ایدئولوژی و ابزار فکری و دستگاه نظری غارتگران بیگانه را بر عهده گرفته بودند! نمونهء برجستهء آنان امام محمد غزالی طوسی (با تأسف همشهری فردوسی بزرگ) است که با قرار دادن جشن های نوروزی در برابر ایمان مذهبی مردم ـ که غالبِ آنان نه به انتخاب یا به طیب خاطر ، بلکه به حکم وراثت مسلمان بودند ـ و با تکرار و تأکید بر سوابق ِ غیر اسلامی این جشن ها ، نوروز را «شعائر گبران» نامید و شادمانی ها و تفریحات و خرّمی های برآمده از این جشن ها را حرام دانست!(9)و چه زیبا و سزاور، سعدی شاعر بزرگ و زبانِ فرهنگ ایران زمین، پاسخ این ملای هویت باخته را کفِ دستش نهاده است:تو گر به رقص نیایی شگفت جانوریاز این هوا که درخت آمده ست در جولان!امروز نیز سلطه گران مستبد دینی و احتکار کنندگان خدا در ایران با این گوهر تابناک و مستمرّ و جاودانهء فرهنگ ایران ـ یعنی نوروز ـ نه تنها مهربان نیستند بلکه به دل دشمنند و چشم دیدن آن را ندارند، زیرا زمانه را غرق ماتم و اندوه می خواهند. چرا که «زهد حکومتی» آنان و خطوط در هم چهره های پرخاشگر و سیاهی تنپوش بی قواره ای که بر قامت ِ ناساز ِبی اندام خود راست کرده اند با شادمانی ناسازگار است. ازین رو درخشش ِ نشاط و خوشدلی را برنمی تابند و آنرا دشمن تاریکسالاری و حاکمیتِ اندوهبار خویش می شمرند!(10)و به راستی از آنان که به حکم ِسیاهی جان و سیاهی فکر و سیاهی ذوق و سیاهی دل خویش، 27 سال است که سراسر جامعه و کشور را سیاه پوشیانیده اند و از سر و پیکر انسان ها گرفته تا اعماق روح آدمیان به ویژه جوانان راسیاهپوش می خواهند، جز این انتظاری هست؟پیداست که آنان از گل افشانی باغ و درخت و انفجار و انتشار رنگ های جهان افروز و دل انگیز و جوانی بخش در طبیعت و به ویژه در جامعهء انسانی و در روح آدمیان بیزارند. چرا که به امرِ سُنت و بر اساس سوابق ِ دیرین ، ارتزاق روزانهء آنان همواره از قِبَل ِ مرگ بوده است و کسب و کار آنان از نفی حیات مایه برده و خوشه برچیده است. از این رو فرصت هایی که به گسترش نوحه و ندبه و ماتم و اندوه میدان نمی دهند، به حوزهء پسندِ خاطر آنان راه ندارند و لحظه ها و ساعت هایی که در دل آدمیان نشاط و شور زندگی می پراکنند، باب طبع ِ ناموزون و روحیاتِ جزم اندیش آنان نیستند! شادی و شور جوانی موجب کسادی بازار آنان است و از چربی و حلاوت سفره های آنان می کاهد!(11)و چنین است که اگرچه گهگاه، از سرِ ریا، یا از ترس ِ مردم، در برابر این خواست عمیق و پر ارج ِ ملی تمکین یا تظاهر می کنند، و نیز گاهی، ضمن نقل حدیثی یا افسانه ای، ائمه و اولیاء دینی را جهت ِتأیید جشن های نوروزی به «کمک» ایرانیان می فرستند، اما به هر حال هدفی جز مصادره و مقصودی جز سرقت ایدئولوژیک و بهره گیری تبلیغاتی در جهت منافع شریعتمداران و، در نتیجه، منحرف کردن و آلودن ِ مضامین جهانشمول ِ انسانی و محتوی عرفی و نشاط انگیز جشن های نوروزی ندارند(12 ) و پیداست که در باطن کمر به نابودی لمعهء شادی و نشاطی بسته اند که با وزیدن ِ نسیم نوروز در دل های ایرانیان، خاصه دختران و پسران ِ جوان، راه می جوید !از حاکمیتی که بیش از یک ربع قرن سراسر توانمندی های انسانی و کلیهء امکانات مادی و فرهنگی و ارتباطی ملت ایران را یک جا به تملک و انحصار خود در آورده و در خدمت گسترش نفوذ سیاسی و ایدئولوژیکِ اقلیت کوچکی از روحانیت شیعه و بسطِ تسلطِ اقتصادی و سیطرهء استبداد دینی او به کار بسته است، انتظار نمی رود که در شادی ملت ایران شریک شود و در برگزاری شکوهمند این جشن ها با مردم مشارکت کند یا گوشه ای از تسهیلات ملی را در جهتِ فروزان داشتنِ شعلهء خوشدلی و شادمانی در دلهای مردم ایران به کار گیرد!به همین دلیل جای هیچ شگفتی نیست که هر ساله، با دمیدن طلعت بهار و رسیدن پیک نوروز، همهء امکانات حاکمیت استبدادی خود را بسیج می کند و در برابر شادمانی نوروزی شمشیر منع و نهی از رو می بندد و درنده تر و خشونتبار تر از پیش، به مردم ایران چنگ و دندان نشان می دهد! کوی و برزن را قرق می کند تا شکوفهء شادی ندمد و لبخند نشاط بر لب ها نروید! و نیز بدین انگیزه و با این هدف است که هرگونه تظاهرات هنری شادی بخش نوروزی را در رسانه های تصویری و صوتی کشور ممنوع می کند: منع موسیقی شاد ، منع رقص و آواز (از نظر حکومتگران، حرکات موزون و هنرمندانهء دست و پای زنان و مردان ارکان دین را به لرزه درمی آورد و دروازه های جهنم را بر مؤمنان می گشاید!)، منع ترانه و تصنیف شادی بخش ، به ویژه آواز زنان (به باور حاکمان ِ دینی ایران شیطان بر صوت زنان سوار می شود و از راه گوش به جسم مؤمنان راه می یابد تا آنان را از عشرتِ جاودانهء اُخروی با حوریان بهشتی محروم سازد!)، منع حضور نماد های شادی آور سنتی و فولکلوریک ایران همچون حضور گروه های نمایشِ طرب انگیز و حضور پرسناژهای فرح بخشی همچون سیاهِ تخته حوضی و حاجی فیروز و عمو نوروز و دیگر پرسناژهای نمایش های اصیل ِایرانی، منع خیمه شب بازی ها و معرکه گردانی های سنتی، منع همهء عناصر فرهنگی و عرفی ایران که از نظر دستگاه های عریض و طویل ِ ارشادی و تأدیبی و تنبیهی و تعزیری حاکم، به آوردن ِ پیام شادی مظنون بوده و از گوهری ورای عناصر فرهنگ غم گستری و ماتم سالاری برخوردارباشند!(13)ناموس عشق و رونق عشاق می برندعیب جوان و سرزنش پیر می کنندگویند رمز عشق مگوئید و مشنویدمشکل حکایتی ست که تقریر می کنند! (حافظ)باری، بدین گونه شمشیرخونینٍ امتناعات حکومتی را به نام دفاع از خدا و دین در برابر زیبایی و هنر، در برابر شادمانی و ذوق ـ که گوهر و بنیادِ فلسفهء جشن های نوروزی ست ـ، در برابر لطف و ظرافت، در برابر عشق و آزادی، و، در یک کلام، در برابر زندگی برآهیخته اند!به راستی آیا به آرمان ها و کنش ها و انگیزه های «صاحبانِ امر» و حکم گزارانی از این گونه، نام دیگری جز «مرگ» می توان نهاد؟ و آیا نمی باید از بانیان و فرماندهان و کارگزاران چنین دستگاه جوری سؤال کرد که اگر نه پیک مرگ و سیاهی و نفرت و نفرینید، پس از سوی کدام دشمن به فرمانروائی این سرزمین فرستاده و کدام عدوی بی رحمی از اینگونه شما را بر مقدرات وسرنوشت ایرانیان مسلّط کرده است؟ به زبان ساده تر، آیا نباید از آنان پرسید که: ای «مردان خدا » شما صاحبان مُلک و مسئولان و معتمدان ِاین ملتید یا فرستادگان ِ عزرائیل؟ و اگر نه چنین است ، پس از چه رو شادمانی و نشاط و زیبائی و طراوت و رنگ و شور وعشق و جوانی را بر ایرانیان حرام کرده اید؟ چرا با شادکامی و خوشبختی انسان ها به ویژه جوانان دشمنی می ورزید؟*** با اینهمه، پس از این پرسش های تلخ ودل آزارنده، به جاست تا وصیت و پیام بزرگ و جاودانهء آن هنرمند نازنین ، آن چنگی ِ داغدار پیر شهر مرو را به یاد آوریم که در نخستین روز بهار از میان ِ ویرانه ها و خاک های سوخته سرزمین خود برخاسته بود، از چنگ خود غبار افشانده بود، و پس از سرودن نوا های حزین واندوهناک راه دیگری زده بود و نغمه ای دیگر آورده بود و گفته بود: «ابا این تیمار اندکی شادی باید، که گاهِ نوروز است !» و نواخته بود و نغمه در نغمه ها پیوسته بود و لحظه های شادی را به خانه های نیمه ویران ِ هم نوعان خود و به روان های خستهء رنج دیدگان و غمگینان روزگار خود فراخوانده بود. اندکی شادی باید که گاه نوروز است! (14)و به راستی هم میهنانِ معاصر ما در این ربع قرن هرگز پیام «چنگی پیرِ» خود را از یاد نبرده اند و، به رغم کینه توزی و عداوتِ هویت باختگان جزم اندیش و کارگزاران حکومت غدر، مَقدم هر بهار را گرامی داشته اند و، به رغم تنگدلی ها و تنگدستی ها و گیر و دارهای روزگاری تلخ و نامراد و به رغم اندوهان تحمیل شده، به استقبال جشن های نوروزی خویش رفته و، به انواع شگرد ها و شیوه های ممکن و مطلوب، پرچم « شادی اندک » را بر بام خانه های تکانیدهء خویش برافراشته و نشاط نوروزی را ـ به رغم عدو ـ با یکدیگر تقسیم کرده اند چرا که سراسر روزگار زمستانی خود را هم سخن با سعدی زمزمه میکرده اند که: زمستان است و بی برگیبــیـــا ای بــــادِ نــوروزیبیــابان است و تــاریکیبیــا ای قــرص ِ مــهتابم !و با رسیدن موکب فرخندهء بهار با سرودهایی از نوع ِ این سخن منوچهری به مبارکباد گام های خجستهء نوروز رفته و به «کارزار» او پیوسته اند:بر لــشکر زمستان ، نــوروز نامدارکرده َست رای تاختن و عزم کارزار!***آنچه گفته شد، اگرچه رنگ یک خطابهء نوروزی به خود گرفت و به خصوص در حواشی به صورت یک بیاینه و یک انتقاد سیاسی ـ فرهنگی ِ جامعهء معاصر جلوه گر شد، در واقع مقدمه ای بود که به قصد ایجاد زمینه ای جهت ِبیان نکات زیر مطرح کرده ام؛ نکاتی که چند ماه پیش به خاطرم رسیده و در حاشیهء دفتری یادداشت کرده بودم و هم اینک ـ اگرچه برخی از آن ها ممکن است تکراری جلوه کند ـ در عبارات زیر یاد آوری می کنم و به صورت پیشنهادی جهت کوشش در ایجادِ یک حرکت فرهنگی و ملی با هم میهنان برون مرزی خویش در میان می گذارم؛ «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»!نوروز یک جشن جهانشمول، عرفی، انسانی و جهانی است و می تواند نخستین ماه فروردین (از 21 مارس تا 21 آوریل) را بیک دمونستراسیون یا یک «همایش بین المللِ شادی» در جهان یا حد اقل در سراسر نیمکرهء شمالی مبدل کند!نوروز نه شیعه است، نه سنی ست، نه زرتشتی ست، نه بهایی ست، نه یهودی، نه مسیحی، نه بودایی و، در عین حال، با همهء ادیان سر آشتی دارد.نوروز می تواند همچون یکی از زیباترین عناصر وحدت بخش ـ چه در سطح ملی (ایران) و چه در سطح بین المللی (جهان) ـ برانگیزانندهء همدلی، همراهی، همبستگی انسانی و، در نتیجه، در خدمت صلح و آزادی قرار بگیرد و شادی و سرسبزی و طراوتی را که با رسیدن هر بهار به طبیت هدیه می شود، فارغ از رنگ پوست یا نژاد یا قوم یا مذهب یا عقیده به انسان های این کرهء خاکی ارمغان دارد. فشردهء سخن این که نوروز می تواند و می باید جهانی شود!و از این بابت نقش ایرانیان مهاجر و پراکنده در جهان بسیار مهم و اساسی است و در این وظیفه، افغانستانی ها، کرد ها، تاجیک ها، پاکستانی ها، ترک ها و خیلی های دیگر با ما شریکند!نوروز برای جهانی شدن و پیروز شدن همهء عناصر لازم را در اختیار دارد:1 ـ علمی ست و با تقویم خورشیدی یعنی مهم ترین و پذیرفته شده ترین تقویم ها ی جهان سر و کار دارد 2 ـ با آغاز شکوفایی طبیعت و با آغاز فصل عشق و سرمستی هم آغاز است (15) 3 ـ مبلّغ و مروّج ِ هیچ دین و مرام و مسلک و ایدئولوژی خاصی نیست (16)4 ـ سرشار از شادی و سرچشمهء نشاط است. یعنی آنچه که انسان ها به طور اعم و انسانِ امروز به طور اخص به آن نیاز حیاتی دارد (17) 5 ـ نو کننده، دیگرگون ساز و دیگرگون کننده است (18) 6 ـ چنین جشنی در جامعهء مصرفی و شهرنشین و سرمایه داری معاصر یک ایدآل و نیز فرصتی پر ثمر و پولسازبرای سرمایه داران و کسبه و تجار است چرا که چرخ های تولید را به حرکت در می آورد و بساط پر رونق عرضه کنندگان را سر هرکوی و برزنی و در بازارهای همهء طبقات و اقشار اجتماعی می گسترد.(19)پس نوروز با منافع گردانندگان اصلی جهان امروز، یعنی با سرمایه داران، نیز نا همساز و ناهماهنگ نیست و می توان گفت که از این بابت، یک« طرفدار» بسیار متنفذ و یک «خواستگار» بسیار پر قدرت یعنی «سرمایه» نیز با او همراه ست. و این نیز خود موقعیتی ست که ایرانیان و دوستداران نوروز می باید از آن بهره گیرند و نیز با بهره گیری از همهء امکانات اجتماعی / فرهنگی جوامعی که در آن زندگی می کنند، یا با برگزاری با شکوه جشن های نوروزی و تشویق انجمن ها و نهادهای فرهنگی و شهرداری ها، یا با هر روشی که خود می دانند یا خود ابداع می کنند این جشنِ ارجمند را که میراث نیاکان ما ست به عنوان هدیهء شکوهمند ایران به جامعهء جهانی عرضه کنند.برای هدیهء نوروزبه جهانیان آستین های نو شدهء خود را خود را بالا بزنیم و از یاد نبریم که :«ابا این تیمار ، اندکی شادی باید، که گاه نوروز است.» یادداشت ها :1 ـ عمرخیام نیشابوری : نوروز نامه، نقل از:«آئین ها و جشن های کهن در ایران امروز» ، محمود روح الامینی ، انتشارات آگه ص.38 2 ـ ابوریحان بیرونی ؛ آثارالباقیه، نقل از :همان ، ص.383 ـ رک : پرویز رجبی ، جشن های ایرانی ،انتشارات فرزین ص 11 4 ـ این جشن ها که نخستین روزهای اعتدال بهاری آغاز می شود به حکم نظمِ طبیعی وقانونمندی علمی گردش زمین، بسیار سخاوتمندانه همهء بشریت ساکن نیم کرهءشمالی را دربرمی گیرد. از این رو می تواند جشن آغاز بهار برای چندین میلیارد انسان در سراسر نیم کرهء شمالی باشد. زیرا درنیمهء شمالی کرهء خاکی ما ، اول فروردین (21مارس) در همهء کشور ها با سرآغاز فصل بهار هم زمان است.5 ـ حَطب یعنی :خار و خاشاک خشک6 ـ عرب های نو مسلمان از دانش ریاضی و علم نجوم بهره ای نداشتند و تقویم خورشیدی را نمی شناختند. شمارش روز و ماه و سال را هم با یک محاسبهء ابتدایی بر بنیاد «پیدایی و محو» هلال ماه نهاده بودند و هنوز هم تقویم اعراب قمری است و به لحاظ علمی قرن ها از تقویم خورشیدی ابتدایی تر و ناکارآمد تر است!7 ـ قرن ها طول کشید تا خدای منتقم و قهار و قاصم و جبار بیابانگردانی که به حکم موقعیت دشوار و شرايط زیست بومی ناهموار خود با خشونت و ناخراشیدگی خو گر بودند، به اعجاز لطف اندیشه و ظرافت روح و سخنِ عارفان و شاعران و اندیشمندانی که غالباً ایرانی بودند پوست بیندازد و به پروردگار دانایی و خداوند جان و خرد وایزد دادار بردبار و بخشاینده و بی آزاری که حافظ و سعدی و مولوی و و فردوسی ستایش می کردند بدل شود!: خدارا شکر این منت گزارمکه زور مردم آزاری ندارم «سعدی»و نیز:خدا را بر آن بنده بخشایش استکه خلق از وجودش در آسایش استو نیز:اگر ممالک روی زمین به دست آرینیرزد آنکه وجودی زخود بیازاریو نیز:به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجودنیرزد آن که وجودی زخود بیازارییا: بد ِ رندان مگو ای شیخ و هشدارکه با حکم خدایی کینه داری «حافظ»و نیز :من رند و عاشق، در موسم گُلوانگاه توبه؟ اَستَغفُرالله «حافظ»و هزاران نمونهء دیگر از این دست ، که دفتر و دیوان عارفان و شاعران ما از آنها سرشار است.حساب آنچه که بعد ها به نام تمدن اسلامی شناخته شد از آنچه عرب ها آوردند و با خشونت به مردم سرزمین های فتح شده تحمیل کردند، جداست! به قول ابن خلدون، دانشمند بزرگ عرب در کتاب «مقدمه»، نقش ایرانیان در بنای این «تمدن» (شامل فقه و اصول ، کلام ، زبان و نحو ، فلسفه، عرفان، علم ، ادب ، هنر و معماری و...) اصلی و بنیادی و نقش عرب ها کاملاً فرعی ست. به نحوی که چنانچه حاصل کوشش های اهل ایران و ایرانی تباران را از تاریخ تمدن اسلامی جدا کنیم، از این تمدن به جز قران، چیز دندان گیری برای خود اعراب باقی نخواهد ماند! اما با همهء وزن اساسی که ایرانیان در پی ریزی مدنیت اسلامی داشته اند، باید از یاد نبرد که حاکمیت اسلامی در ایران حد اقل تا سه قرن، سلطهء عصبیت و تکبرّ عربی همراه با تفاخر و تعصب نژادی و تذلیل و تخیفِ عناصر بومی غیر عرب بود! و هم اکنون نیز آنچه به نام اسلام سیاسی به زعامت روحانیت شیعه بر ایران فرمان می راند، اگرچه به نام ایرانی و به دست ایرانی به سرزمین ما تحمیل می شود، جز تسلط ایدئولوژیکِ عنصر عرب و تضعیفِ ارزش های بنیادین فرهنگی ایران نیست! ببیند چگونه در برابر آنچه تا کنون ویران نکرده اند سد می سازند و به روی یادگارها و مظاهر تمدن سه هزار سالهء ایران آب می بندند تا، به نام «آبادانی» و «توسعهء فلاحت»، آثار تمدن پیش از اسلامی ایران را محو کنند و سرآغاز تاریخ ایران را به «فتح الفتوح قادسیه» و «شکست نهاوند» منتسب سازند. چرا که حتی نامی که بر حکومتِ جبرِ خود نهاده اند به گوهر با تاریخ دراز دامن ایران ناهمساز و ناسازگار است و اصولاً بانیان و مسئولان و کارگزارانِ چنین نظمی بنا بر بنیانِ فکری و سیستم اعتقادی نظامِ خود قادر نیستند گذشتهء ایران ِ پیش از اسلام را از آنِ خود بدانند یا مشروعیت و حقّ سخن گفتن از تاریخ این سرزمین را به خود اختصاص دهند! حاکمیتی که در ایران مشروعیت خود را از اسلام میداند، ناگزیر است که بر گذشتهء ما قبل اسلامی این کشور یعنی بر گذشته و فرهنگ و هویت نیاکان ما خط بطلان بکشد و لحظهء آغاز تاریخ را در کشوری که بر آن حاکم شده است ازلحظهء فتح این کشور به وسیلهء اسلاف مسلمان خود رقم زند و مملکت را همچون عرب های فاتح قرن اول هجری جزو غنائم جنگی خود به حساب آورد! حکومتی که بر چنین نظم اعتقادی بنا شده باشد از بنیاد ضد ایرانی است و از هر بیگانه ای با ملت ایران و با منافع ملی ما بیگانه تر است! بر اساس چنین اعتقاداتی بود که خلخالی برای ویران کردن تخت جمشید بولدوزر به راه می انداخت ، ملا عمرمجسمه های بودا را با دینامیت ویران می کرد و خامنه ای زیر شهر باستانی پاسارگاد و آرامگاه کورش کبیر سد می سازد! با اینحال باید پرسید که آیا ایرانیان می دانند که کشور و سرنوشت خود و فرزندان خود را به چه کسانی سپرده اند؟ همـه از دستِ غــیر نالــه کننـدسعدی از دستِ خویشتن فریاد!8 ـ اعراب نو مسلمان برای نامیدن ایرانیان اصطلاح تحقیرآمیز «عجم» و «عجمان» یعنی «گنگ و زبان نفهم» را به کار می بردند (حال آن که لفظ «عرب» در لغت، به معنای«فصیح» و «خوش بیان» بوده است.) و در مراحل بعدی نیز اصطلاحاتی چون «مولا» یعنی غلام و برده و «موالی» یعنی بردگان را هم در بارهء غیر عرب هایی که زیر تسلط آنان به نیمه بردگان بدل شده بودند بکار بردند! آنها که از ضدیت اسلام با بردگی سخن می گویند، اسلام را از سلطه گری اعراب و حاکمیت تجاوزگرانهء آنان جدا و منفک می کنند، حال آنکه تاریخ اسلام به ویژه سده های نخستین آن، تاریخ تسلط نژادپرستانهء اعراب بر مردم سرزمین های غارت شدهء غیر عرب است! و شعارهای قرانی از نوع :«اِنَّ اکرَمَکُم عند الله اتقیکُم » یا «لا اِکراهَ فی الدّین» و نظایر آن ها هرگز در سرزمین های فتح شده و در حق مردم زیر سلطه ، واقعیت نیافته و به اجراء درنیامده است. مگرحکومتگرانِ فعلی کشور ما که خود ایرانی بودند با شعار آزادی خواهی و مبارزه با استبداد به میدان آمده بودند و در لباس« نایبان امام زمان» ، تکیه به قران داشتند و از «عدالت علوی» و «سیرت نبوی» دم می زدند چگونه به « قانون اساسی» خود و به وعده های شیرین خود جامهء عمل پوشانیده اند تا ما از اسلاف آنها یعنی از اعراب بدوی که به قصدغارت و تسلط بر سرزمین «کفارحربی» دست به کشور گشائی زده بودند ،انتظار داشته باشیم؟ در این زمینه کافی است تا کار آن «نیکان» ـ یعنی اعراب متجاوز بیگانه و بدوی ـ را با این «نیک ترینان» ــ یعنی «مبارزان آزادی خواه» و مسلمان ایرانی یعنی « آیات عظام» و «مراجع کِرام» روحانیت شیعه که از مشروعیت انقلابی و حمایت ملیونی مردم برخوردار بوده و جان فشانی جوانان ایران را سرمایهء تسلط سیاسی خود داشتند ــ قیاس کنیم تا به روشنی دریابیم که اعراب نومسلمان قرن یکم و دوم و سوم هجری در روزگاران تسلط خویش برایران ، با شعار های دینی و وعده های قرآنی خود چه ها که نکرده اند!و چه ستم ها که بر انسان ها و ملت های مغلوب روا نداشته اند! و به راستی آیا لشکریان سعد وقاص و عمّال جابر خلفای اموی و عباسی از «روحانیت شیعهء ایران امروز » مسلمان تر وعادل تر و خودی تر و ایرانی تر وآزادی خواه تر بوده اند!؟ آیا مدعیان حکومت اسلامی در ایران ، ملت ما را به اقلیت «خودی» و اکثریت «غیر خودی» تقسیم نکردند و دست به کشتار بهترین فرزندان ایران زمین نزدند تنها به این جرم که مسلک دیگری یا اعتقاد دیگری داشته اند؟ ومگر به انسان های آگاهی که فکر و اخلاق و وجدان های خود را با کنش ها و هدف های شوم حاکمان هماهنگ و همساز نیافته و با آنان «بیعت» نمی کردند داغ ارتداد نکوفتند و آنان را از مشارکت در عرصه های مختلف فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی میهنشان محروم نساختند؟ یا به انواع روش های جنایتکارانه به حذف فیزیکی آنان اقدام نکردند؟ ومگر ملیون ها انسان کار آمد و هوشمند و درس خواندهء ایرانی را از کشورشان آواره نکردند وکشور ما را ـ به نفع توسعهء کشور های «خاج پرست» بیگانه ـ از توانمندی های اقتصادی , علمی ، فنی، ورزشی ، فرهنگی ، ادبی و هنری آنان بی بهره نساختند؟ «ما بارگه دادیم ، این رفت ستم بر ما!» «خاقانی شیروانی»حال با دیدن حکومتگران دینی و«ایرانی» و «آزادی خو اه» امروز و درک «محضر پربرکت» آنان و «رحمت» و «عزت» و «حرمت»ی که به ملت ایران هدیه کرده اند ، دیگر چه توقعی می باید ازسردستگان قوم مهاجمی داشت که در آرزوی بهشت اما به قصد چپاول و «اِنفال»به سرکردگی موجودات بدوی و خشنی از نوع سعد وقاص و سنان بن عنث و محمد اشعث و خولی و شمر وامثالهم به زعامت انواع حجاج بن یوسف ثقفی ها والمتوکل ها و المعتضد ها والمقتدر ها و امثالهم به شهرهای ثروتمند وبه هستی انسان های متمدن امپراطوری دو هزار سالهء ایران هجوم آورده بودند ؟ (می گویند که یزید ، پسر معاویه ، از نخستین صاحبان و « اولیاءامر» و خلفای صدر اسلام، حکومت ری را به عنوان پاداش قتل امام حسین به شمر وعده داده بود! و این نکته در تعزیه نامه ها ی ایرانی به کرات آمده است! گویا این وعده پس از 14 قرن سرانجام جامهء عمل پوشیده است!) فاعتبروا یا اولوالابصار!و بد نیست تا این نکته را نیز بیفزائیم که سنت برده داری در میان قبایل عرب چه پیش و چه پس از اسلام همواره و کمابیش تداوم و استمرار داشته و هم امروز در قرن 21 میلادی نیز همچنان دوام آورده و مایهء شرمساری بشریت است. نمونهء خفت بار آن نیز همانا سیستم حکومتی برخی شیخ نشین های حاشیهء خلیج فارس و به خصوص حکومت عهد بوقی عربستان سعودی است که همچنان متکی به فرهنگ و سنن شبانی و نظام ِ عهد بردگی ست و این بردگی به ویژه دربارهء نیمی ازانسان های این کشور یعنی زنان به طور کامل اجرا می شود! و جالب این است که حکومتگران این کشور خود را میراث داران خاندان رسول و متولیان خانهء خدا و مقابر و بُقاء مقدس و متبرکهء اسلام می دانند و حکومتشان نمونهء اعلای یک نظام اسلامی بنیاد گرا و متکی به قرآن و سنت است و حکومت ِ«ولایتِ فقیه» آخوند های ایرانی خودش راهم که بکشد، در اسلامیت(و نابیّت و محمدیّت) به گرد پای حکومتِ عربستان سعودی نمی رسد!(هرچند این حاشیه ازمتن فرا تر رفت ، با این وجود ضرورت داشت. به ویژه جهتِ توجه و تنبّـُه مدعیانی که این سال ها از چپ و راست سربرآورده اند و طوری از«آمدن عرب های نجات بخش ِ مسلمان» سخن می گویند که گویی فرشتگان آسمانی به یکباره در لباس عرب به زمین نازل شده و درهای بهشت را به روی مردم ایران گشوده اند!9ـ ابوحامد امام محمد غزالی طوسی: کیمیای سعادت، به نقل از پری سکندری: حکایت نوروز، چاپ پاریس. غزالی در کتاب کیمیای سعادت می نویسد : «... افراط کردن در آراستن بازار به شب نوروز نشاید و قطایف بسیار کردن و تکلفات نو کردن برای نوروز نشاید ، چه نوروز و سده باید که مندرس شود و کس نام آن نبرد!» همان ، ص50و از این ایرانیان« کاسهء داغ تر از آش» فراوان بوده و همچنان فراوانند! ما در دوران معاصر خود شاهد وجودِ ایرانیانی بوده ایم که دعوی «آتئیسم» و «ماتریالسم» داشتند ، اما در پایه ریزی ودفاع از یک حاکمیت ما قبل تاریخی ِ دینی به جّد کوشیدند و کلیهء « تجربیات و توانمندی های نوین» خود را درارتباط با ساختمان و ادارهء یک نظام توتالیتر به روحانیون شیعی و متحدان متحجر آنان انتقال دادند و به خیال خود با «امپریالیسم» مبارزه کردند والبته چوبش راهم خوردند و به ملت ایران خوراندند!هرکه را راهبر زغن باشد گذر او به مرغزن باشد (شعر از عنصری و مرغزن به معنی گورستان است) 10 ـ این صف آرائی ِایدئولوژیک و تبلیغاتی در برابر همهء مظاهر مدنی و فرهنگی و تاریخی ایران از همان ابتدای حاکمیت ملایان آغاز شد و همه امکانات تشکیلاتی و رسانه ای و مالی کشور در خدمت این صف آرایی قرار گرفت. سخنان سراپا ضد ایرانی و توهین آمیز یکی از ملایان اسم و رسم دار به نام مطهری درباره نوروز و جشن چارشنبه سوری که ضمن آن، ملت ایران را به خاطر پریدن از آتش، «احمق» می نامید و آئین های نوروزی را با خرافاتِ غارنشینان قیاس می کرد ، تنها جلو دار و پیش قراولِ یک تهاجم برنامه ریزی شدهء شبه فرهنگی و ایدئولوژیک از سوی بنیادگرایان نو رسیده و حکومت یافتهء ایران بود. این سیاستِ ایران ستیزی و ایران زدائی ِ شبه فرهنگی به وسیلهء اعقاب و شاگردان و مریدان و وابستگان سببی و نسبی و قبیله ای و صنفی او که پایه های کرسی ریاست و کیاست را به بند قبا و گوشهء دستارهای خونین خود گره زده اند با حدّت و «غیرت» و عصبیتِ «عربی ـ اسلامی ِ» خاصی در این سال های سیاه دنبال شده است.نابجا نخواهد بود تا تنها برای نمونه، از کوشش های ایران ستیزانهء دامادِ این «ملای فلسفه دان» بنام لاریجانی یاد کنیم که یک پان اسلامیست نیمه عراقی ِ متولد کربلا ست و سال ها درمقام وزیر ارشاد اسلامی یا در جایگاه رئیس و مدیر رادیو و تلویزیون ایران همهء امکانات اداری و رسانه ای ملت ایران راتا آنجا که تیغش بریده است بر ضد بنیاد های فکری و فرهنگی کشور ما به کار برده و حتی این نهاد عظیم رسانه ای ملی را وسیلهء ایجاد خفقان و سرکوب بر ضد نویسندگان و فرهنگیان کشور ما ساخته و با تهیه و پخش برنامه های تحریک آمیز و پرونده سازی هایی از نوع «برنامهء هویت» زمینهء و شرایطِ ذهنی قتل ها و کشتارفرهیختگان ایراندوستی همچون سیرجانی ، تفضلی، مختاری ، پوینده، فروهرها و دیگران رابرای همدستان خود فراهم کرده است! جالب این است که یک عنصر ضدایرانی همچون وی ، که سالها در ضدیت با منافع ملی مردم ایران از هر بیگانه ای بیشتر اقدام کرده، هم اینک در مقام وزیر خارجهء «حکومت امام زمان» با تلاش در جهتِ دست یابی ملایان به سلاح اتمی مدعی «حفظ منافع ملی» مردم ایران است!آن یکی می گفت اُشتر را که : هی ! از کجا می آیی ای فرخنده پی؟گفت : از حمّام ِ گرم ِ کوی تو گفت : خود پیداست از زانوی تو! «مولوی»11 ـ ازاینرو رونق بازار مرگ در سایه ء «سیاست های اقتصادی و فرهنگی»حاکمان خلل پذیر نیست . گورستان ها آبادان اند. محرّم و سفر و رمضان و شعبان و ذی القعده و ذی الحجه و ... سراسر شهر ها سیاه یا چراغانی است و به خرج ملت ایران بساط دیگ و دیگبر و آش و ماش و چمچه وطبق و سور و نور در حیاط ادارات دولتی و شهرداری ها و بنیاد ها و کمیته ها گسترده است و بلندگوهایی که ناله و ندبه و زنجمورهء مداحان و مصیبت خوانان را برای کر کردن گوش فلک در هوای آلودهء جامعهء ایران منتشر می سازند :انجزه انجزه انجزه ... واز این نوع12ـ البته بعضی از ایرانیان شاید برای دفع چشم زخم مهاجمان و منع عداوتی که از سوی آنان ، نوروز را تهدید می کرده است ،با طرح افسانه ها و نقل احادیث می کوشیدند تارضایت الهی و تأیید پیامبران و امامان را ضامن و پشتوان برگزاری جشن های نوروزی کنند.این شیوهء خاص ایرانیان ، اگرچه در طول تاریخ ، گاهی موجب جان به در بردن برخی عناصر فرهنگ ایران شده ، با این وجود از خسارات و کژآموزی خاص خود نیز متأسفانه خالی نبوده است! برای مثال ، ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه»ء خود روز ششم فروردین را عید بزرگی برای ایرانیان می خواند و می نویسد:« ... و خداوند در چنین روزی از آفرینش جهان فارغ شد.و ...» و نیز درصفحاتی دیگر با آوردن روایتی به نقل از ابن عباس از طبق حلوایی که به مناسبت نوروز برای پیامبر هدیهءآورده بودند سخن می گوید :«پرسید: که این چیست؟ گفتندکه:این روز نوروز است.پرسید که: نوروز چیست؟گفتند: عید بزرگ ایرانیان!...» و پس از نقل افسانه ای به نقل از پیامبر اسلام نوروز را به اسطوره های سامی پیوند می زند و به گفته بیرونی:«سپس از آن حلوا تناول کرد و گفت: کاش هرروز برای ما نوروز بود!»( بیرونی: آثار الباقیه ، ترجمه اکبر دانا سرشت ، ص. 325، به نقل از پری سکندری: حکایت نوروز ،چاپ پاریس ، ص 9 و 10) 13 ـ راندن و گریزاندن هنرمندان و شاغلان حرفهء نشاط که با هدیهء لحظه های شادی و خوشدلی به مردم وبا رویاندن جوانه های لبخند و محو اندوه از دل های آدمیان گذران میکردند ، طرد و حذف آنان از عرصه های حیات شغلی ، فرهنگی و اجتماعی جامعهء ایران، و در عوض میدان دادن به مداحان و ذاکران و مصیبت خوانان و قاریان، یکی از بیشماران «خدمت» گزاری ها ست که حکومتگران مرگ اندیش و سیاهدل در حق ملت ایران کرده اند! بساط نوحه گری و ذکر مصیبت تا دلتان بخواهد برپاست و نوحه خوانان و ذاکران نه فقط شأن و عزت اقبال آذر و تاج و قمر و و روح انگیز و بنان و دلکش را در نهاد های فرهنگی و آموزشی کشور نصیب خود کرده اند ، بلکه سهم و پایگاه بسیار مهمی در مراکز تبلیغاتی حاکمیت در جهت حفظ قدرت سیاسی و اقتصادی در ایران دارند ! «هنر خوار شد ، جادویی ارجمند!» «فردوسی» و به حق به گفتهء حافظ : «جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابُن که خزف می شکند بازارش14 ـ دینوری ،« الاخبار» ،ج.4،ص.91 ، نقل از:«نوروز خوش آئین» ، احمد جاوید ، چاپ پاریس ص.9 15 ـ این هم شاهدش :درخت غنچه بر آورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند! «سعدی»16 ـ به شهادت تاریخ و شواهد پیش از تاریخ ِبشریت ، ادیان می آیند و می روند! سربرمی آورند ، دیگرگونی می پذیرند وزیر آوارهای قرون گم می شوند! چه بسا آئین ها و مراسم و مناسک و ادیانی بوده اند ـ در سراسر تاریخ و پیش ازآن، از ابتدای غارنشینی آدمی تا امروزـ که آمده اند و هیاهویی انگیخته اند و همراه با استخوان ها و سنگواره های کهن به غبار های باستانی بدل شده اند و جز خیالات محو و گنگی از آنان در قالب افسانه ها و اسطوره ها یا خاطره های پنهان و دست نایافتنی در ضمایر جمعی اقوام و دسته های انسانی بر جای نمانده است . یعنی از دوران هایی که آدمی سنگ چخماق به دست داشته ، تا امروز که در پی غنی کردن سنگ اورانیوم است، ای بسا اعیاد و آئین ها بوده اند که به مغاک فراموشی پیوسته اند!اما نوروز باستانی ما برقرار است زیرا همه ساله نو می شود! نوروز همچنان و همواره برقرار خواهد ماند چرا که تا زمین می گردد و تا کهکشان خورشیدی به گردش خود ادامه می دهد و تا این گوی خاک یعنی تنها سفینهء شناخته شدهء نوع انسان در فضا به گردش خواهد بود ، همه ساله پس از گردش سیصد و شصت و پنج روزهء زمین به گرد خورشید ، موکب بهار از راه خواهد رسید ، « عارف و عامی به شوق برخواهند خاست و بساط سبزه را به پای نشاط لگد کوب خواهند کرد!» 17 ـ به خصوص در جوامع مدرن و صنعتی با سازردماندهی های پیچیده و پیشرفتهء اجتماعی و اداری اش ،و با وجود فرد گرائی مفرط و تنهایی و افسردگی بسیاری ازانسان ها در این گونه جوامع .18 ـ با فرارسیدن نوروز همه چیز می باید نو شود. از خانه و اشیاء آن گرفته (خانه تکانی و گرد گیری) تا پوشیدنی ها( هرکس به قدر وسع و توانائی مالی اش ، جامه های خود و اهل خانهء خود را نو می کند ). 19 ـ ببیند که اهل کسب و تجارت از جشن هائی مثل نوئل و ژانویه ، یا حتی یک جشن بی معنی وبی محتوایی مثل هالوین (که آن را فراگیر و بین المللی کرده اند) چه طرف ها برنمی بندند و به چه آب و نان هایی که نمی رسند!

پیام شهبانو فرح پهلوی به مناسبت نوروز، ۱۳۸۷

هم میهنان گرامی، فرا رسیدن نوروز فرخنده را به شما در هر كجای جهان كه هستید شادباش می گویم و سالی بهتر از سالهائی را كه پشت سر گذاشته ایم آرزو می كنم.خوب می دانم كه اكثریت قریب به اتفاق شما هم میهنان داخل كشور با چه فشار های روحی و مالی روبرو هستید و چگونه یک رژیم سركوبگر می كوشد تا شما و به خصوص جوانان ما را از رسیدن به حقوق مسلم و مشروع وانسانی خود كه برخورداری از آزادی های لازم برای شكوفائی هر یک و در نهایت، پیشرفت جامعه ایرانی است، باز دارد.برای همه ایرانیان این سئوال بایستی مطرح باشد: با در نظر گرفتن ثروت عظیمی كه خداوند به میهن ما اعطاء كرده و قیمت كنونی نفت، چرا وضع مالی مردم هر روز بد و بد تر شده است و قیمت مواد اولیّه زندگی با تورمی وحشت آور هر روز گران و گران تر می شود؟ و چرا بیش از سی در صد هم میهنان ما در زیر خط فقر زندگی می كنند؟می دانم، نسل جوانی كه مسئولیت سنگین و پر افتخار سازندگی ایران فردا را به عهده دارد، به خوبی می داند كه در طول سده ها و هزاره های تاریخ پر فراز و نشیب كشورمان هیج فاجعه ای هر اندازه هم كه خونین و كمر شكن بوده نتوانسته است كاخ استوار هویّت و فرهنگ این ملّت بزرگ را متزلزل كند و به گفته همواره طوفان ها و سیلاب ها به رودخانه پر تلاطم تاریخ ایران گذشته اند » یک ایران شناس نامی جهان ولی سنگ خارای هویّت شكست نا پذیر ملی این ملّت بزرگ بر جای خودش باقی مانده است و باقی نیز «. خواهد ماند همه ما می دانیم كه جهان امروزی ما دوران تب و تاب بسیار حساسی را از سر می گذراند كه مسلماً می تواند برای ملّت ما نیز سرنوشت ساز باشد. دست اندركاران امروزی ما را به راه خطرناكی برده اند. من امیدوارم كه در سال جدید ایرانیان دست به دست همدیگر داده، جدائی های گذشته را در راه یكپارچگی امروز كنار بگذارند و به این واقعیت شناخته شده تاریخ توجه كنند، كه اگر یک نبرد را باخته اند، پیروزی در جنگ سرنوشت ساز نهائی از آن آنها است.نوروزتان پیروز خداوند نگهبان ایران باد.

حجاب سر کردن وزیر خارجه سوئیس جنجال آفرید

میشلین کالمی ری، وزیر خارجه سوئیس، به خاطر بر سر کردن روسری سفید در جریان ملاقات با محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به شدت در کشورش مورد انتقاد قرار گرفته است.
خانم کالمی ری که به خاطر مواضع خود در زمینه حقوق زنان شناخته شده است با اقدام خود در تهران با تیترهایی چون "درست مثل یک زن مطیع" روبرو شده است.
ماریا رات-برناسکونی، نماینده سوسیالیست پارلمان، گفت این خوب نیست که خانم کالمی ری با این کار خود در تهران فمینیست های ایرانی را آزرده خاطر کرده است.
خانم کالمی ری گفت او فقط پروتکل کشور میزبان را رعایت کرده است: "وقتی شما مهمان هستید به رسوم محلی احترام می گذارید."
لیلیان ماری پاسکوایر، نماینده حزب سوسیال دموکرات در پارلمان سوئیس، پذیرفت که این رسوم باید مراعات شود.
اما وی در گفتگو با یک روزنامه گله کرد که وزیر خارجه باید با "زنانی که علیه پوشیدن حجاب می جنگند" همبستگی نشان می داد.
وزیر خارجه سوئیس همچنین در این سفر که از یکشنبه تا سه شنبه ادامه داشت، به خاطر امضای یک قرارداد چند میلیارد دلاری گاز با ایران جنجال آفریده بود.
آمریکا شکایت کرده که این اقدام سوئیس در زمانی که تهران با تحریم های سازمان ملل روبروست حامل پیامی غلط خواهد بود.
خانم کالمی ری اصرار ورزید که آن معامله میان شرکت سوئیسی "ای جی ال" و شرکت ملی صادرات گاز ایران در تخطی از تحریم ها انجام نشد.
لا ماتین، روزنامه سوئیسی، روز چهارشنبه نوشت که تصویر خانم کالمی ری، به عنوان "مظهر یک زن آزاده"، به تصویر زنی مطیع دگرگون شده است.
با این حال لحن این روزنامه روز پنجشنبه تغییر و اذعان کرد که وزیر خارجه واقعا چاره ای نداشته است.
یک منبع به این روزنامه گفت که خانم کالمی ری بدون سر کردن حجاب احتمالا نمی توانست با مقام های بلندپایه ایران ملاقات کند.

جورج بوش می گوید ایران علنا دنبال سلاح هسته ای است

جورج بوش در مصاحبه با یک رادیوی فارسی زبان گفته که حکومت ایران علنا در پی دستیابی به سلاح های اتمی است تا برخی ملت ها را "با آن نابود کند."
این درحالی است که جمهوری اسلامی هرگز به طور علنی علاقه ای به دستیابی به چنین سلاح هایی نشان نداده و می گوید برنامه اتمی اش صلح آمیز است.
به علاوه ارزیابی اخیر سازمان های اطلاعاتی آمریکا حاکی از این بود که ایران برنامه تسلیحات اتمی اش را در سال 2003 متوقف کرده است.
با این حال رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه ای با رادیو فردا، مستقر در پراگ که با منابع دولت آمریکا فعالیت می کند، به مناسبت آغاز سال نو خورشیدی گفت که ایرانی ها باید این حق را داشته باشند که از فناوری صلح آمیز هسته ای برخوردار باشند.
رییس جمهور آمریکا افزود که مشکل اینجاست که نمی توان به دولت ایران برای غنی سازی اورانیوم اعتماد کرد.
آقای بوش درباره دلیل این بی اعتمادی گفت که دولت ایران درباره برنامه اتمی خود پنهانکاری کرده و چه بسا هنوز پنهانکاری می کند.
او افزود دولت ایران اعلام کرده "می خواهد سلاح اتمی به دست آورد تا ملتها، از جمله برخی از ملتهای خاورمیانه، را از بین ببرد."
هر چند برخی مقامات ایران مانند محمود احمدی نژاد، رییس جمهور، خواهان نابودی اسراییل شده اند ولی تاکنون هیچ مقام ایرانی علنا نگفته که کشورش به دنبال سلاح اتمی است.
وجود برنامه ای نسبتا وسیع در ایران برای دستیابی به چرخه سوخت هسته ای در سال 2002 پس از حدود 18 سال مخفی ماندن از چشم جهانیان، توسط گروه های مخالف جمهوری اسلامی فاش و وجود آن توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید شد.
ایران پس از آن استدلال کرد که اگر از ابتدا کار بر چنین برنامه ای را به آژانس اتمی اعلام می کرد قدرت های جهانی آن را در نطفه خفه می کردند.
هشدار علیه اقدام نظامی
همزمان کوفی عنان، دبیر کل پیشین سازمان ملل، گفته است حمله نظامی به ایران بر سر فعالیتهای اتمی این کشور مصیبت بار خواهد بود و تنها راه برون رفت از این بن بست، گفتگوست.
آقای عنان در نیویورک گفت که مطمئن است هرگونه اقدام نظامی در ایران مصیبتی بزرگ است و او ابراز امیدواری کرد کسی در فکر جنگ با ایران نباشد.
روز پنجشنبه سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، نیز هشدار داد که حمله نظامی به ایران مصیبت بار است.
آقای لاوروف بعد از ملاقات با همتای اسراییلی خود در تل آویو گفت هرگونه توسل به زور و راه های غیر مسالمت آمیز، تمام تلاشها برای شفاف تر کردن برنامه هسته ای ایران را کم رنگ خواهد کرد.
این هشدارها درحالی صادر می شود که در ماه های اخیر پس از انتشار ارزیابی اطلاعاتی سازمان های جاسوسی آمریکا دایر بر اینکه ایران بخش تسلیحاتی برنامه اتمی اش را در سال 2003 متوقف کرد، گمانه زنی ها در مورد هرگونه احتمال بمباران تاسیسات اتمی ایران توسط ارتش آمریکا فروکش کرده است.
با این حال استعفای هفته قبل فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه خلیج فارس که بنابه گزارش ها با اقدام نظامی علیه ایران مخالف بود بار دیگر حدس و گمان ها در مورد نیات واقعی دولت بوش را افزایش داده است.
دریاسالار ویلیام فالون، فرمانده ارشد نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه در خلال گمانه زنی هایی در مورد شکاف میان او و دولت جورج بوش در مورد سیاست مربوط به ایران از مقام خود استعفا داد.
وزیر دفاع آمریکا در تایید آن استعفا گفت هرچند او فکر نمی کند که هیچ اختلاف نظر عمده ای میان دیدگاه های دریاسالار فالون و دولت بوش در مورد ایران وجود داشته باشد اما برداشتی شکل گرفته دایر بر این که چنین است.
رابرت گیتس سپس هرگونه اشاره ای به اینکه استعفای آقای فالون به معنی برنامه ریزی آمریکا برای رفتن به جنگ با ایران است را "مضحک" خواند.
دولت آمریکا می گوید همچنان راه حل دیپلماتیک را برای پرونده اتمی ایران ترجیح می دهد ولی گزینه نظامی را برای توقف برنامه غنی سازی اورانیوم ایران منتفی نمی داند.
ایران استدلال می کند که به عنوان عضو پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی، ان پی تی، حق دارد برای نیات صلح آمیز، چرخه سوخت داشته باشد.
هشدار به بانک ها
در تحولی دیگر در ارتباط با برنامه اتمی ایران، دولت آمریکا یکبار دیگر به بانکهای این کشور هشدار داد ایران برای آنچه دخالت در تکثیر تسلیحات اتمی و حمایت از تروریسم خوانده شده، شبکه های مالی جهان را فریب می دهد.
وزارت خزانه داری آمریکا می گوید هدف دولت ایران از این پنهانکاریهای مالی، دور زدن تحریم های شورای امنیت سازمان ملل و دولت آمریکاست.
این وزارتخانه به عنوان نمونه گفته که مقامات بانک مرکزی و بانکهای تجاری ایران از طرفهای معامله می خواهند تا نامشان را از اسناد مالی حذف کنند تا شناسایی نشوند.
وزارت خزانه داری آمریکا در هشدار تازه خود به بانکهای آمریکایی گفته که مخصوصا نگران آن است که بانک مرکزی ایران معاملات بانکهای ایرانی مشمول تحریمهای بین المللی را تسهیل می کند.

۱۳۸۶ اسفند ۲۹, چهارشنبه

روزنامه هموطن سلام: قضات شعبه 77 دادگاه کيفري استان تهران، تحقيقات خود را در مورد پرونده پسري که از سوي مامور قلابي مورد آزار قرار گرفته بود آغاز کردند.
دو هفته پيش پسر 18ساله يي به ماموران پليس مراجعه کرد و مدعي شد از سوي يک مامور قلابي مورد آزار جنسي قرار گرفته است.
وي در توضيح ماجرا گفت؛ در صف اتوبوس ايستاده بودم که متوجه شدم مردي به طرز عجيبي به من نگاه مي کند. ظاهرش نشان نمي داد سارق يا مزاحم باشد. دقايقي بعد وي کنارم ايستاد و کتش را کنار زد و دستبند و بي سيم اش را نشان داد و آرام به من گفت مامور است و بايد از من سوالاتي بپرسد.
وي ادامه داد؛ من هم قبول کردم و به تصور اينکه مرا با فرد ديگري اشتباه گرفته همراهش رفتم.
مامور قلابي مرا داخل ساختماني برد و مورد تجاوز قرار داد.
جوان شاکي در ادامه گفت؛ اين موضوع آنقدر مرا تحت تاثير قرار داده بود که نمي توانستم تصميم درست بگيرم. بعد از چند روز برادرم با اصرار از من پرسيد ماجرا چيست و بعد هم از من خواست شکايت کنم. با تاييد تجاوز به عنف به جوان شاکي از سوي پزشکي قانوني، تحقيقات پليس براي دستگيري متهم آغاز شد.
فرمانده پليس تهران بزرگ گفت: در بعضي از نقاط شهر تهران تجمعاتي به صورت غيرمتعارف (گردهمايی زن و مرد و دختر و پسر با هم با رقص و پایکوبی) برگزار شد.
سردار رادان فرمانده پليس تهران در مورد چگونگي اين تجمعات و واكنش پليس به خبرنگار فارس گفت: در بعضي از نقاط شرق و غرب تهران تجمعاتي به صورت غيرمتعارف بود كه مأموران پليس تذكرات لازم را دادند و موضوع خاتمه يافت.
فرمانده پليس تهران بزرگ ادامه داد افرادي هم که قصد برهم زدن امنيت را داشتند بازداشت شدند که مطابق وعد‌ه‌ايي كه داده‌ايم اين افراد تا پايان تعطيلات نوروز در بازداشت خواهند بود.

پیام نوروزی احمدی نژاد

از وبلاگ فرهاد حیدرانی

بسم اله الخالق الجمکران

ابتدا باید توجه همه مردم جهان را به امام غائب جلب کنم که مدیریت همه امور کشوربدست اوست و ما فقط خدمتگزاریم و هیچ مسئولیتی در قبال اجرای لایحه بودجه نمی پذیریم!
در ضمن تمام پیروزیهای بدست آمده در سایه رهنمودهای مقام معظم رهبری بوده که اگر رهنمودها و دخالتهای آقا و بویژه آقا زاده نبود حتی نام من هم ازصندوق رای بیرون نمی آمد.
من وقتی به عملکرد دولت در سال گذشته نگاه میکنم می بینم که این یک پیروزی بود حتی بزرگتر از ترکمانچای و آن یکی قرارداد که من همیشه اسمشو اشتباهی میگم.
خوشبختانه الآن قدرت اول دنیا هستیم و همه کشورها زنبیلشان را پشت مرزها در صف ملاقات با ما گذاشته اند که نمونه اش همین دیروز بود که سفیر یکی از کشورها برای دریافت کمک به دیدار ما آمده بود و من و منوچهر متکی هرچه گشتیم نتونستیم تو نقشه جهان این کشور را پیدا کنیم و این از معجزات الهیه که آنها ما را پیدا کردند.
در ضمن ما آنقدر فهیم و قدرتمند هستیم که به قطعنامه های سازمان به اصطلاح امنیت یک مشت کاغذ پاره میگیم ، مثل همین کاغذپاره اخیر که همه کشورهای دوست و دشمن ما به آن رای مثبت دادند ، حتی لیبی پدرسوخته و روسیه و چین ... که البته یک پیروزی بزرگتر از ملی شدن نفته چون مصدق در زمانی که ایران تنها بود و همه ایران را تحریم کرده بودند و پوتین آنزمان روسیه ! طلاهای دولت مصدق را بلوکه کرده بود تا دولت سرنگون بشه ، مصدق به دیوان لاهه شکایت برد و همه دشمنان را متقاعد به پذیرفتن حق ایران کرد اما من تنهایی و با همین هاله نورم همه کشورهایی که در شرایط عادی سایه هم را با تیر میزنند را با هم متحد کردم تا علیه ما باشند.
در زمینه درآمدها الحمداله دولت عدالت پرور افتخار دارد که بیشترین درآمد نفتی را ازابتدای انقلاب تا حال ، داشته که نمود آنرا میتوان در سبزی فروشی و قصابی محل ما دید که قیمتهایش از بازار تره بار هم ارزانتر است.
همچنین لایحه بودجه را در 50 صفحه تنظیم کردیم تا در مصرف کاغذ صرفه جویی بشه و بتونیم با پول صرفه جویی چند تا سفر خارجه بریم. البته یه مشت بزغاله میگند این بودجه تورم زاست و ملت ما را از تورم میترسانند درحالیکه ملت ما تا خرخره دچار تورمه اما بحمداله صداش در نمیاد !
عده ای هم که از اقتصاد چیزی نمی فهمند میگند چرا ما صندوق ذخایر ارزی را خالی کرده ایم و معلوم نیست کجا هزینه شده ، خب اینها چون مثل من به سفرهای خارجی نمیرنداثرات آنرا نمی بینند. ما در کشورهای مسلمان مثل ونزوئلا و نیکاراگوئه کلی کارخانجات و نیروگاه ساختیم تا کیف کنند همینطور برای مردم مسلمان کوبا مسجد ساختیم که هفته پیش برادر رائول (کاسترو) زنگ زد که دستت درد نکنه مردم مسلمان هاوانا دیشب در مسجد شما و بمناسبت عید ما ، کلی رقص و استریب تیز کوبائی اجرا کردند .
وقتی میگیم ما باید رهبری جهان را در دست بگیریم ، الکی که نمیشه باید هزینه اش را هم بپردازیم.
درآمد ما بیش از 150 میلیارد تومان یا دلار یا ریال بوده اما اهداف ما خرج داره ، تمام کشورها تحت تاثیر ما هستند وامید همه ملتها ما هستیم تا کشورشان را آباد کینم .
من مهندس هستم و تحلیل میکنم ، تخمی حرف نمیزنم ، سال آینده اسرائیل نابود و آمریکا محو خواهد شد . آینده از آن ماست نمونه اش همین سفر اخیر به نیویورکه که بچه های دوساله که هنوز بلد نبودند اسم مادرشان را بگویند تا من یا عکسم را می دیدند میگفتند : این محموده ، این محموده !
در امر صادرات ما انقلابی کردیم بزرگتر از انقلاب اول و دوم و سوم یعنی اگرقبلا دولتها نفت میفروختند تا کالا تولید کنند و با هزار مصیبت آنرا بفروشند ، ما راه بسیجی ترمز بریده را اجرا میکنیم یعنی از تولید به مصرف ، نفت میفروشیم و پولش را صادر میکنیم برای کمک به دولتهای بزرگ بزرگی مثل حزب اله لبنان ، همچنین رویکرد ما به کشورهای اسلامی و در حال ناله است مثلا دختران نوجوان ایرانی را به افغانستان و پاکستان و هند صادر میکنیم تا مردهایشان روزی صدبار ایران را به خوبی یاد کنند و این بزرگترین تبلیغ برای نظامه حتی بزرگتر از فتواها کیلوئی مراجع عزیز.
در مسائل داخلی هم شکر خدا با هماهنگی بین مسئولین تراز اول یعنی خود ما و مرتضوی و پسر مقام معظم رهبری و شورای نگهبان تونستیم ترتیب همه را بدهیم .
در زمینه آموزش عالی من به خیلی از دانشجویان ستاره دادم و خیلی را هم به دانشگاه اوین سپردم و معلم خصوصی برایشان گرفتم تا هم درسشون خوب بشه و هم اخلاقشون !
در بستر زنان هم شکر خدا وضع بسیار گرم و نرم ست . زنان ایرانی از صد در صد آزادی برخوردارند و اگه شوهرشون اجازه بده و از تبرج دوری کنند اجازه دارند گاهی از خانه خارج شوند و خرید کنند . مشکل جوانان ما تار مو و حجاب نیست ، آنها هم که حجابشون مثل همسر آقای الهام نباشه میدیم دست سردار زارعی تا با هم نماز جماعت بخونند . که این هم نمازی بزرگتر از نماز جعفر طیار است.
در بخش هسته ای کاملا خودکفا شده ایم و هر روز سانتریفیوژ میخریم و سوخت می خریم و کلی چیزهای دیگه ، تازه تعدادی نوجوان 15 تا 16 ساله هم به کادر فنی انرژی اتمی اضافه کرده ایم.
منتقدان دولت را هم تشویق میکنم و به منتقد اصلی دولت یعنی آقای شریعتمداری جایزه "کاسه داغتر از آش" را دادم.
گاهی چند تا بزغاله میگند تورم و گرانی مثلا اجاره خانه ، سوال من اینه که چرا امثال من که خانه شخصی داریم از نرخ اجاره خانه شکایت نداریم، یا اگرمردم یاد بگیرند مثل من که چند تا گاو در دولت پرورش میدم ، مرغ و خروس پرورش بدند دیگه کسی از قیمت گوشت و تخم مرغ ناله نمیکنه .
من کاری کرده ام که الآن حتی بچه های 7 ساله میگند اگه ریاست جمهوری اینه چرا ما رئیس جمهور نشیم ! این از خصلتهای بزرگ جمهوری اسلامیه که بچه ها مسئولیت دار کارهای بزرگ میشند.
نظرات ما در تمام کوچه خیابنهای دنیا دست بدست میچرخه ، همین دیروز مادر بچه به من میگفت ، امروز سبزی خریدم و وقتی خواستم پاکش کنم دیدم کاغدی که سبزی را توش گذاشته بودند ، همون نامه بنده به رئیس جمهور آمریکاست !
خلاصه اینکه مردم ما باید صبور باشند و حق شکایت هم ندارند و اگه اعتراضی هم هست میتونند نامه ها را تو چاه جمکران بندازند تا آب آنها را ببره ، باور کنید کسی که با شما صحبت میکنه مهندسه و تحلیل میکنه باور کنید این محموده، این محموده !

گفتگوی فرامرز شهناز با نادر زاهدی

آقای نادر زاهدی، معاون دبيرکل حزب مشروطه ايران، برای ديدار و گفتگو با مقامات مجلس ایالت نورد راین وستفالن، پرجمعیت ترين ايالت آلمان، درباره شرايط حاکم بر کشورمان و سرکوب شديد و همه جانبه زنان، دانشجويان، کارگران، اقليت های دينی و نيز اقوام ايرانی توسط رژيم جمهوری اسلامی، هفته گذشته سفری به دوسلدورف مرکز اين ايالت داشتند. نماینده کیهان در اين شهر آقای فرامرز شهناز با استفاده از اين فرصت مصاحبه ای با آقای نادر زاهدی انجام داده اند که به آگاهی تان می رسانيم.پرسش: در چند ماه گذشته، حزب مشروطه ایران در موقعیت های مختلف اعلام داشته است چنان که آمریکا به ایران حمله نظامی کند، ما در کنار جمهوری اسلامی از خاک ایران دفاع خواهیم کرد. دلیل این تغییر سیاست در اهداف حزب شما، یعنی نزدیکی به جمهوری اسلامی چیست؟نادر زاهدی: دفاع از تماميت ارضی و خاک ايران بالاترين اولويت را در برنامه و هدف های حزب ما داشته است و دارد و به هيچوجه در سياست ما امر تازه ای نيست. اين اصل خدشه ناپذير در نخستين ماده مرامنامه حزب هم آورده شده است. که اعلام می کند: «استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر قيمت و در هر وضعی از آن دفاع می‌کنيم.»اين باور ما است و روی همين اصل در برابر هر تجاوزی به خاک ايران که پيامد آن از بين رفتن استقلال و تماميت ارضی و يگانگی کشورمان خواهد بود خواهيم ايستاد. از ديد ما، و نيز به باور ما از ديد همه ايرانيان ميهن پرست، هيچ فرقی هم بين ارتش آمريکا و ارتش بعثی عراق و ارتش سرخ شوروی نيست و سرباز بيگانه که به خاک ما حمله می کند دشمن است صرفنظر از اين که چه پرچمی را بر دوش می کشد و قصد برافراشتنش را در خاک ما دارد. اين چه ميهن پرستی است که بگوييم در برابر تجاوز سرباز عراقی می جنگيم ولی برای سرباز تجاوزگر آمريکايی فرش قرمز پهن می کنيم؟!مخالفت بنيانی ما با رژيم جمهوری اسلامی دليل رضايت و سبب توافق ما با حمله خارجی به ايران، هر حکومتی هم داشته باشد، نخواهد شد. ملت ايران نيز در جريان حمله دولت بعثی عراق به کشورمان در شهريور 1980 جز اين فکر نکرد و قاطعانه در برابر ارتش عراق ايستاد. بی ترديد در ميان افسران و سربازان و مردان و زنانی هم که در اين راه جان خود را ازدست دادند بسيار کسان بودند که با جمهوری اسلامی تضاد فکری و عقيدتی داشتند ولی بی توجه به اين امر در برابر ارتش خارجی ايستادند و جنگيدند. قصد حزب مشروطه ايران در دفاع از آب و خاک و سرزمينمان را هرگز نبايد به معنای همکاری با رژيم سرکوبگر جمهوری اسلامی دانست و تفسير کرد. ما همچنان که از آغاز تا امروز خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی بوده ايم و هستيم در آينده نيز چنين خواهيم بود ولی برای دستيابی به سرنگونی و برقراری دمکراسی و رعايت و اجرای بيانيه جهانی حقوق بشر در ايران آزاد و آباد آينده تنها روی نيروی ملت ايران حساب می کنيم و معتقديم که بی ترديد ملت ايران ـ به ويژه کارگران، دانشجويان، جوانان و زنان کشورمان ـ توان و نيروی کافی برای کنار گذاردن رژيم جمهوری اسلامی را دارد و نيازی به حضور ارتش بيگانه در خاک کشورمان نيست. آنچه بدان نياز داريم سازماندهی درست نيروی کارگران، دانشجويان، جوانان و زنان ايران است و برای اين کار نيازی به ژنرال و سرجوخه آمريکايی و روسی و عراقی نداريم.عنوان اين مطلب که ما در کنار جمهوری اسلامی، عامل اصلی شرايط حاکم بر کشورمان، با ارتش آمريکا می جنگيم تنها نشانه و بيانگر اهميتی است که ما برای تماميت ارضی و استقلال کشورمان قايليم و بس. اين را می توان اين گونه ديد که به فرض حمله و حضور سرباز و تانک آمريکايی در خاک ايران همانطور که سرباز و پاسدار به سوی آن نارنجک پرتاب می کنند من هم مانند ميليون ها زن و مرد و پير و جوان ديگر ايرانی سنگ و کوکتل مولوتف پرتاب می کنم. کجای اين امر همکاری با جمهوری اسلامی است؟پرسش: آیا سازمان ها و یا احزابی وجود دارند که با حمله نظامی به ایران موافق باشند؟نادر زاهدی: مسلما نيروهايی هستند که چنين آرزويی دارند تا در هرج و مرج و شرايط ناگواری که پس از حمله نظامی آمريکا به ايران پديد می آيد به تکه پاره کردن کشورمان بپردازند و بار ديگر با رفتن به زير پرچم و آغوش ارتش ودولت بيگانه، چنانچه رسمشان است، به آرزو های قديمی شان جامه عمل بپوشانند ولی از آن جا که از عکس العمل مردم و ديگر نيروهای سياسی آگاه هستند اين مساله را علنی نمی کنند گرچه از موضعگيری هايشان می توان به اين موضوع پی برد. موافقت با حمله نظامی آمريکا به ايران يا حتی سکوت در برابر اين احتمال در واقع جبهه اين عناصر را تقويت می کند و ما را در رديف آنان می نشاند.پرسش: در منشور حزب مشروطه ایران سرنگونی جمهوری اسلامی بعنوان مرحله اول مبارزه قید شده است، ولی در اعلامیه های شما به نظر می رسد که از این امر دوری می جوئید، آیا این تصویر درست می باشد؟نادر زاهدی: در منشور ما از زمان تصويب آن در کنگره موسس حزب مشروطه ايران در آوريل سال 1994 تا کنون هيچ تغييری داده نشده است و ما کماکان خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستيم و در اين راه می کوشيم. ولی به اين موضوع توجه داشته باشيد که شرايط جامعه ايران و شرايط بين المللی همواره متغير است. بنابراين روشن است که برای رسيدن به هدف سرنگونی جمهوری اسلامی به معنای محو و انهدام آن و برقراری و ايجاد حکومتی برخاسته از رای مستقيم و آزاد ملت ايران به جای آن بايد در هر مرحله تاکتيک و روش های مناسب آن مرحله را با در نظرداشتن هدف نهايی برگزيد.پرسش: پس از انتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی امریکا در مورد توقف تلاش های جمهوری اسلامی برای تولید بمب اتمی از سال 2003 تا کنون، آیا باز هم خطر جنگ ایران را تهدید می کند؟نادر زاهدی: بله خطر کماکان باقی است. اما اجازه بدهيد نخست درباره آن گزارش نظرم را بگويم. گزارش سازمان های امنيتی آمريکا برداشت آن سازمان ها درباره بخشی از اقدامات گذشته و حداکثر امروز جمهوری اسلامی است که بدان دسترسی داشته اند و با توجه به پنهانکاری رژيم اسلامی کامل بودن آن گزارش هم مورد ترديد است. از سوی ديگر از اين گزارش به هيچوجه نمی توان اين برداشت را کرد که جمهوری اسلامی ديگر و هرگز دست به اين کار نخواهد زد و در پی دستيابی به اسلحه اتمی نخواهد رفت. در عين حال اين گزارش هيچ توصيه ای به دولت آمريکا نمیکند و دولت آمريکا برای تصميم گيری در مورد نحوه مقابله با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی تنها به آن گزارش پای بند نيست و توصيه های نهادهای ديگر آمريکايی و شرايط بين المللی بويژه منطقه خاورميانه را هم در نظر دارد که با توجه به روش ها و عملکرد های جمهوری اسلامی بويژه در زمان محمود احمدی نژاد چندان خوشايند هيات حاکمه اسلامی نيست. در واقع تا زمانی که جمهوری اسلامی از پذيرش قطعنامه های شورای امنيت سرباز زند و غنی سازی اورانيوم را کنار نگذارد خطر حمله آمريکا و احتمالا ناتو همچنان باقی است. وقتی از قطعنامه های شورای امنيت سخن گفته می شود به ياد داشته باشيم که اين قطعنامه ها با توافق و رای مثبت چين، روسيه ، فرانسه و انگليس صادر شده اند و اين کشورها نمی توانند نسبت به بی اعتنايی جمهوری اسلامی نسبت به مصوبه های شورای امنيت بی توجه باشند و عکس العملی نشان ندهند. پرسش: به نظر شما دولت امریکا و یا جمهوری اسلامی تلاش هایی برای مذاکرات پشت پرده انجام داده اند؟نادر زاهدی: چرا پشت پرده؟ به طور علنی و آشکار اين دو تا به حال در سطح سفير در بغداد با هم مذاکراتی درباره اوضاع عراق داشته اند. ولی ديدگاه های دو دولت آنچنان از هم دور بوده که آمريکا نيازی به آن نديده است که سطح مذاکرات را بالا ببرد و گفتگوها فرضا در سطح معاونان وزير ادامه يابد. از سوی ديگر آمريکا برای گفتگو با جمهوری اسلامی شرايطی دارد ، از جمله توقف غنی سازی اورانيوم و قطع کمک به حماس و حزب الله لبنان که پذيرش آن برای جمهوری اسلامی نوعی خودکشی است وهرگز بدان عمل نخواهد کرد. در واقع جمهوری اسلامی اميد بدان بسته است که تا برگزاری انتخابات رياست جمهوری آمريکا در نوامبر آينده بتواند وقت کشی کند و با راهيابی يک رييس جمهور دمکرات به کاخ سفيد در شرايط بسيار بهتری از امروز با آمريکايی ها به گفتگو بنشيند. مطلع هستيد که برای نمونه باراک اوباما، يکی از دو شانس اصلی برای انتخاب به عنوان کانديدای حزب دمکرات، از گفتگوی بی قيد و شرط با جمهوری اسلامی سخن گفته است. پرسش: موضع حزب مشروطه ايران در مورد اتحاد با دیگر سازمان ها و احزاب ایرانی چيست؟ با طرفداران پادشاهی و همينطور با جمهوری خواهان؟ نادر زاهدی: ما همواره گفته ايم که برای فشردن دست همکاری گروه ها، سازمان ها و حزب های ديگر ايرانی که به تماميت ارضی ايران، اجرای بيانيه حقوق بشر و دمکراسی معتقد و پای بندند آماده ايم. شرط و تفاوتی هم بين طرفداران پادشاهی و جمهوری خواهان نگذاشته ايم. همين جا اضافه کنم که طبعا سازمان مجاهدين خلق و سازمان ها و احزابی که به ولايت فقيه معتقدند و يا در حفظ نظام جمهوری اسلامی می کوشند در اين چهارچوب نمی گنجند و در نتيجه با آنان وارد هيچ نوع گفتگو و همکاری هم نخواهيم شد.متاسفانه بسياری از سازمان ها و گروه ها به سياست و جامعه امروز ايران هم چنان از زاويه رويدادهای پنجاه سال پيش می نگرند و در همان فضا تنفس می کنند. با چنين روحيات و تصوراتی طبعا نمی توان به همکاری دست يافت تا چه رسد به اتحاد. اما بايد به اين نکته هم اشاره کرد که اصولا در نزديک به سه دهه ای که از ايجاد حکومت اسلامی می گذرد هيچ نوع اتحاد و ائتلاف مهم و ارزشمندی بين مخالفين جمهوری اسلامی صورت نگرفته است. هر از گاهی، که می تواند چند سال هم باشد، بيانيه ای با امضای مشترک دو سه سازمان و حزب چپ منتشر می شود که در مورد فلان موضوع اشتراک نظر دارند ولی از صدور اين نوع بيانيه ها تا رسيدن به اتحاد سازمانی فاصله ای کهکشانی در پيش دارند. با نيروهای طرفدار پادشاهی مشکل ما به گونه ديگری است. برخی به جای آن که بر کوشش و فعاليت خود بيفزايند تنها در پی بروز معجزه ای از شاهزاده رضا پهلوی هستند تا آن ها به آرزوهايشان برسند. بخشی نيز همانند چپ عينک ديروز را بر چشم دارند. تنها مدلش فرق می کند مال چپ مدل 1332 است مال اين ها مدل 1354 است. پرسش: حزب مشروطه ایران در شورای رهبری تا چه اندازه نقش دارد و چگونه تقسیم نیرو شده است؟نادر زاهدی: به اعتقاد من افراد و سازمان ها در روند طولانی و مستمر مبارزه صاحب نام و اعتبار می شوند و می توانند اعتماد مردم را هم جلب کنند. اگر اين روند طی شود خود به خود افراد صاحب نام و اعتبار در جامعه از طيف های گوناگون به درجه ظهور می رسند و شرايط برای پيشبرد مبارزه و حفظ آن در جهت درست يعنی در جهت کسب منافع ملی فراهم می شود. آنگاه بر خود آن افراد است که با تفاهم و درک شرايط زمانی به تاسيس چنين شورايِی بپردازند. چنانچه خارج از سير طبيعی اين مساله امری صورت پذيرد و نتواند همه گرايش های سياسی عمده را گرد هم آورد و نمايندگی کند بالطبع اميد چندانی به موفقيت آن نيست و با همياری و حمايت و پشتيبانی جامعه هم روبرو نخواهد شد.

محکوم به سنگسار در ایران بخشوده شد

مکرمه ابراهیمی، زنی که به اتهام داشتن رابطه نامشروع به اعدام با سنگسار محکوم شده بود، به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه، از طرف آیت الله خامنه ای، رهبر ایران، عفو شده است.
خانم ابراهیمی یازده سال پیش به ارتکاب زنای محصنه متهم و محکوم شناخته شد و دادگاه جنایی در شهر تاکستان، استان قزوین، او و جعفر کیانی، متهم دیگر این پرونده را به سنگسار محکوم کرد.
جعفر کیانی، که پدر دو فرزند خانم ابراهیمی نیز بود، هشت ماه پیش در تاکستان سنگسار شد و مقامات قضایی ایران با تایید خبر سنگسار او برای اولین بار اذعان کردند که چنین احکامی گهگاه در ایران اجرا می شود.
در آن هنگام اجرای حکم آقای کیانی واکنشهای جهانی شدیدی را علیه صدور حکم سنگسار در ایران برانگیخت و لوییز آربور، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد اجرای این حکم را محکوم کرد.
قوه قضائیه ایران، در سال ۲۰۰۲ اجرای مجازات اعدام با سنگسار را در ایران به حالت تعلیق درآورد اما چون مجازات زنای محصنه از نظر حقوقی در ایران هم چنان اعدام با سنگسار است، برخی از قضات محلی، مجرمان زنای محصنه را با صدور حکم سنگسار مجازات می کنند.
شادی صدر، وکیل مکرمه ابراهیمی به بی بی سی گفته است که حتی بر اساس موازین شرعی و قوانین اسلامی، حکم سنگسار برای متهمان این پرونده قابل صدور نبود چون خانم ابراهیمی گمان می کرده که حکم طلاق او از شوهرش به طور غیابی صادر شده و او شرعا به عقد جعفرکیانی درآمده بود. این دو چند سال با هم زندگی کرده و دو فرزند هم داشته اند.
به گفته خانم صدر، مکرمه ابراهیمی در حال حاضر از اتهام زنای محصنه تبرئه نشده بلکه به دلیل توبه کردن و درخواست عفو، به تشخیص قوه قضائیه و کمیسیون عفو و بخشودگی مورد بخشش قرار گرفته است.
از جمله عواملی که گفته می شود در عفو مکرمه ابراهیمی تاثیر داشته تلاشهای زنان و فعالانی بوده که خواستار لغو مجازات سنگسار در ایران هستند. این عده برای جلوگیری از اجرای حکم سنگسار متهمان پرونده سنگسار تاکستان از اواخر اردیبهشت ۱۳۸۶ و در پی صدور این حکم، جریان اطلاع رسانی و تلاش برای در فشار گذاشتن مسوولان و افکار عمومی را آغاز کردند. این تلاشها باعث شد که اجرای حکم خانم ابراهیمی در آن هنگام متوقف شود با این حال مقامات قضایی تاکستان، دو هفته بعد حکم سنگسار را در مورد جعفر کیانی به اجرا گذاشتند.
عامل دیگری که به گفته خانم صدر در صدور حکم عفو موثر بوده نظر سه مرجع دینی در قم نسبت به این پرونده بوده است. بر اساس نظر این مراجع حکم سنگسار در مورد چنین زنی نباید صادر شود و دو فرزند او از جعفر کیانی حلال زاده هستند.
به گفته خانم صدر کمپین "قانون بی سنگسار" که از پشتیبانی مدافعان حقوق زنان و مراجع بین المللی برخوردار است و هدف آن برداشته شدن حکم سنگسار از قوانین مجازات اسلامی است، از اواسط سال ۸۵ و با تلاش برای لغو حکم سنگسار اشرف کلهری در زندان اوین شروع شد. خانم صدر می گوید این کمپین تا کنون توانسته دست کم چهار متهم زن را از سنگسار نجات دهد و باعث آزادی قطعی آنها بشود. علاوه بر این در توقف اجرای چند حکم سنگسار هم موفق بوده است. به گفته خانم صدر بر اثر تلاشهای این گروه اکنون دیگر اجرای سنگسار از سوی مقامات ایران انکار نمی شود.
خانم صدر معتقد است گام بعدی برای کسانی که در جهت حذف حکم سنگسار از قوانین ایران تلاش می کنند، بررسی لایحه مجازات اسلامی است که در دستور کار مجلس آینده قرار دارد. خانم صدر می گوید امیدوار است که هنگام طرح این موضوع در مجلس، فعالان بتوانند برای حذف سنگسار از قوانین ایران به نتیجه ای قطعی برسند.

لاریجانی: غرب باید پیام مردم ایران را درک کند

مذاکره گر هسته ای سابق جمهوری اسلامی انتخابات اخیر مجلس را پیام مردم ایران برای غرب خوانده و همزمان مقامات روسی ضمن تاکید بر ادامه همکاری هسته ای با ایران خواستار توقف غنی سازی اورانیوم در این کشور شده اند.
روز سه شنبه، 18 مارس (28 اسفند)، علی لاریجانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی و سرپرست سابق مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی که به نمایندگی قم در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی برگزیده شده، در سخنانی گفت که تلاش غرب برای دلسرد کردن رأی دهندگان در انتخابات اخیر بی نتیجه بوده است.
آقای لاریجانی که در حال حاضر نماینده رهبر جمهوری اسلامی در شورای عالی امنیت ملی است، گفته است که "غرب پس از این انتخابات باید صدای بلند ملت ایران را بشنود و پیام مردم این کشور را خوب درک کند."
به گفته آقای لاریجانی، کشورهای غربی کوشیده بودند با صدور قطعنامه و تهدید مانع از حضور مردم در انتخابات شوند اما در این تلاش خود شکست خوردند.
وی ظاهراً در اشاره به اظهارات مقامات غربی در انتقاد از نحوه برگزاری انتخابات، گفت که "نتیجه انتخابات را دیدید و این سخنان شما در مورد انتخابات ایران، حکایت از انجماد ذهنی شما دارد."
اتحادیه اروپا اعلام کرده است که به دلیل رد صلاحیت گسترده مخالفان دولت، رای دهندگان ایرانی از حق انتخاب لازم در انتخاب نمایندگان مجلس برخوردار نبوده اند و در نتیجه، این انتخابات با معیارهای بین المللی انطباق نداشته است.
علی لاریجانی با اشاره به دیدگاه های متفاوت جناح های مختلف در جمهوری اسلامی، خطاب به کشورهای غربی گفت "ملت ایران به رغم بحث های درونی خود، به سخنان رهبرش گوش داد و این انتخابات را به پیروزی رهبرش بر شما تبدیل کرد."
وی برگزاری انتخابات اخیر مجلس را پیروزی پیروزی توصیف کرد و آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی را عامل این پیروزی خواند.
مذاکره گر هسته ای سابق جمهوری اسلامی به مخالفان برنامه های هسته ای ایران گفت "ملت ایران هرگز مرعوب شما نمی شود و اقدامات خصمانه شما عملاً کینه مردم ایران را نسبت به شما بیشتر و عمیقتر می کند."
آقای لاریجانی همچنین درباره جناح موسوم به اصولگرا در جمهوری اسلامی که بر اساس نتایج اعلام شده انتخابات، بیشترین کرسی های مجلس هشتم را نصیب خود کرده، گفت که آنان نباید مغرور شوند و به جای رفع مشکلات مردم، به بحث و جدل با جریان های سیاسی مختلف بپردازند.
لزوم توقف غنی سازی اورانیوم
همزمان روسیه ضمن حمایت از همکاری هسته ای آن کشور در ساخت نیروگاه بوشهر، غنی سازی اورانیوم در ایران را غیر ضروری دانسته است.
لاوروف: ارسال سوخت به بوشهر ایران را در ان پی تی نگه می داردسرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در مصاحبه ای که در شماره روز سه شنبه روزنامه روسیسکایا گازتا انتشار یافت گفته است که قطعنامه های شورای امنیت هیچ محدودیتی علیه تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر یا ساخت نیروگاه های مشابه در ایران وضع نکرده است.
آقای لاوروف گفت "اطمینان دارم که ساخت این نیروگاه هسته ای پربارترین کمک به حصول اطمینان از این است که ایران به تعهدات خود در چارچوب پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای - ان پی تی - عمل می کند."
به گفته آقای لاوروف، ساخت نیروگاه بوشهر "لنگری است" که باعث می شود ایران به طور کامل در ان پی تی باقی بماند.
وزیر خارجه روسیه گفت که این کشور در روابط خود با ایران و سایر کشورها "در صدد تبرئه کسی نیست و نمی خواهد واقعیات را کتمان کند."
به گفته آقای لاوروف، سیاست خارجی روسیه در تمامی زمینه ها، از جمله در ارتباط با ایران، منحصرا تابع منافع روسیه و در چارچوب قوانین بین المللی دنبال می شود.
وزیر خارجه روسیه رعایت قوانین بین المللی را مبنای محکمی برای تلاش در حل و فصل مشکلات در روابط خارجی کشورها از جمله مسایل موجود بین ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی دانست.
پیشتر، نماینده روسیه در سازمان ملل متحد گفته بود که هیچ کشوری نباید از اقدام روسیه در ارسال سوخت اتمی برای نیروگاه بوشهر نگران شود.
این مقام روسی در عین حال اظهار داشته بود که با توجه به تامین سوخت اتمی نیروگاه بوشهر توسط روسیه، "ایران برای سالهای متمادی نیازی به غنی سازی اورانیوم در داخل آن کشور نخواهد داشت."
اظهارات این مقام روسی تکرار دیدگاه روسیه است که هنگام ارسال نخستین محموله سوخت اتمی برای بوشهر در بیانیه وزارت خارجه آن کشور انعکاس یافته بود.
در آن زمان مقامات جمهوری اسلامی تاکید ورزیدند که به منظور تامین سوخت مورد نیاز نیروگاه های اتمی دیگری که در نظر دارند در آینده تاسیس کنند به غنی سازی اورانیوم ادامه خواهند داد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه هایی از ایران خواسته است فعالیت در زمینه غنی سازی را به حالت تعلیق در آورد و برای وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش این خواست خود، برخی تنبیه های بین المللی را علیه ایران وضع کرده است.

۱۳۸۶ اسفند ۲۸, سه‌شنبه

( ويکتور هوگو )

بهترين چيز آن است که زمانش فرا رسيده باشد.

( برتولت برشت ) ---- ( کانت )

آنان که حقیقت را نمیدانند، احمقند، آنانی که میدانند و دروغش میپندارند، جنایتکارند.

به آنچه درست است عمل کن، اگرچه جهان ویران شود.

چرا نواندیشی مذهبی ضرورتاً ضد سکولار است؟

سکولاریسم، در عین حالی که به معنای جدائی مذهب و دولت است، منطقاً برسمیت شناختن وجود مستقل دو تشکل مذهبی و عرفی جامعه نیز هست. این نکته را نهادهای مذهبی ریشه دار جوامع غربی بخوبی دریافته اند. تشکلات مذهبی در اروپای بعد از رنسانس و رفرماسیون اساساً از دولت بیرون نهاده شده بود؛ سپس، با انقلاب علمی، جایگاه خود را در عرصه های آموزش و درمان نیز از دست دادند؛ و آنگاه، با انقلاب صنعتی، مدارس سکولار در همه جا جای مدارس مذهبی را گرفتند تا به نیازهای صنعت جدید پاسخگو باشند. در نتیجه، در برابر سیلی که برای خارج کردن مذهب از عرصهء عمومی براه افتاده بود، تشکلات مذهبی در پذیرش سکولاریسم محل امنی برای خود و منافع خویش یافتند. بی دلیل نبود که کشیشان کلیسیای کاتولیک در آمریکا هنگام گفتگو با «توکویل» آن همه از جدائی دولت و مذهب در آمریکا خوشحالی نشان می دادند. یعنی، همآنگونه که مفصلاً در نوشتار دیگری توضیح داده ام،(1) سکولاریسم مورد پشتیبانی شدید مقامات مذهبی آمریکا بود چرا که این امر از دست اندازی بیشتر به عرصهء قدرت کلیسیا جلوگیری می کرد و مذهب کهنی نظیر کاتولیسیسم می توانست تشکیلات خود را حفظ کند. بدینسان، همانطور که در نوشتار دیگری یاد آور شده ام (2)، مذهب در دو قرن گذشتهء تاریخ مغرب زمین بیشتر و بیشتر در عرصه های متافیزیک و خیریه حضور داشته است اما دیگر در عرصه های اقتصادی، علمی و آموزشی، و درمان جائی ندارد و، مثلاً، کسی برای درمان بیماری با کشیش خود مشورت نمی کند! اگرچه برای «مذاهب کهن»، نظیر کاتولیک ها و پروتستانت ها در اروپا و آمریکا، یا شیعیان در ایران، که قرن ها کلیسا و تشکیلات خود را ساخته اند، اینگونه تقسیم بندی و مستقل ساختن دو عرصهء مذهبی و عرفی قابل قبول بشمار آمده و حکم نوعی تعهد نسبت به عدم تجاوز دو عرصه به یکدیگر را دارد، همین امر برای سازندگان «مذاهب تازه»، مقبول نیست، چرا که آنها در تشکیلات مذهبی گذشته جائی نداشته اند و از امکانات مالی و تشکیلاتی آنها ـ که طی قرن ها بوجود آمده ـ بهره ای نمی برند و در تشکیلات عرفی نیز امکان طرح خود را نمی یابند. نتیجه اینکه، در دوران مدرن، این نیروهای نوپای مذهبی همیشه در پی آن بوده اند تا عرصهء عرفی را دوباره مذهبی کنند، آن هم با مذهب نوع خویش. امروزه، در آمریکا و اروپا، ده ها فرقهء مسیحی و مسلمان سعی می کنند نهادهای سکولار را به نهادهای مذهبی تبدیل کنند. این فرقه ها نه از دل کلیسیاهای کهنهء کاتولیک و پروتستان، که بصورت نیروهای نوخاستهء «اونجلیست ها» و امثالشان برخاسته اند و موضوعاتی همچون اجباری کردن دعای صبحگاهی در مدارس تا تدریس خلقت در کنار تئوری تکامل را دنبال می کنند؛ از یکسو تشکلات عرفی را به چالش می کشند و، از سوی دیگر، کلیساهائی را که قرارداد سکولاریسم مبنی بر عدم مداخله متقابل دولت و مذهب را پذیرفته اند. در این مقاله قصد پرداختن به علل ظهور این فرقه های جدید التأسیس نیست و بیشتر به ضدیت آنها با سکولاریسم توجه می شود.در کشورهای مدرن تر خاورمیانه، نظیر ترکیه، نیز می توان جریان مشابهی را مشاهده کرد که در طی آن فرقه های نوگرای مذهبی ـ نه به شکل طالبانیسم بلکه به شکل تجاوز به عرصهء سکولار مدارس و دانشگاه ها ـ ظهور کرده اند.در ایران زمان شاه نیز، دکتر علی شریعتی بهترین نمونه این حرکت بود. اپوزیسیون حکومت شاه از آن خوشحال بود که وی به شاه می تازد؛ و شاه نیز خوشنود از آن بود که شریعتی مشغول تاختن به کمونیست ها است؛ و هیچکدام توجه نداشتند که شریعتی دقیقاً عرصهء سکولار را، که هم شاه و هم اپوزیسیون وی در آن قرار می گرفتند، هدف قرار داده و قصد نابودی آن را دارد. در این میان، تنها مقامات بالای سازمان مذهبی جا افتادهء شیعه در ایران بودند که با شریعتی مخالفت می کردند چرا که می فهمیدند او چه می گوید و می خواستند تا استقلال دو عرصه دولت و مذهب از هم را حفظ کنند ـ استقلالی که به آنها اجازه داده بود، بی هیچ مزاحمتی، تشکیلات سنتی تاریخی خود را اداره نمایند، خمس و زکات بگیرند، موقوفات آستان قدس رضوی و امامزاده های بیشمار ایران را تحت کنترل داشته باشند، و نماز و روزه بفروشند، بدون آنکه به دولت مالیاتی بدهند. البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیلات سنتی مذهبی دریافت که از این پس می تواند هر دو عرصه عرفی و مذهبی را خود در کنترل بگیرد و طرفداران راه شریعتی نیز یا در ویران کردن نظم سکولار با آنها همکار کردند و یا کلاً کنار گذاشته شدند ـ که این خود بحث دیگری است. جالب است به این نکته توجه کنیم که کسانی نظیر آقای سروش در دست اندازی به عرصهء سکولار در ایران بعد از انقلاب نقش تعیین کننده داشتند و، مثلاً، با انقلاب فرهنگی، دانشگاه را به عرصهء مذهبی وارد کردند. اینکه آقای سروش هیچگاه بخاطر انقلاب فرهنگی از خود نقد نکرده است به این خاطر است که آن را امر غلطی نمی داند ـ هرچند ترجیحش نه متد طالبانی که متد ترکیه ای است.بسیاری از روشنفکران ایران شریعتی را ژان پل سارتر ایران می دیدند و سروش را کارل پاپر می پندارند. اما واقعیت آن است که اگر در قرون وسطی کلیسای مسیحی و متفکرین اسلامی از افلاطون و حتی ارسطو یاری می گرفتند و در دوران مدرن از هگل، تا در راستای حفظ منافع خود عمل کنند، در عصر ما نیز یاری گرفتن این «روشنفکران مذهبی» از ژان پل سارتر و کارل پاپر تنها سوء استفاده ای در راستای مقاصد ضد سکولارشان بشمار می آید. در عین حال، متأسفانه، روشنفکران ما آثار این نویسندگان مذهبی را چندان دقیق هم مطالعه نمی کنند و، با خوش خیالی تمام، نظراتی را در افکار این نواندیشان مذهبی تصور می کنند که واقعیتی ندارند. مثلاً، اگر کتاب «اسلامشناسی» دکتر شریعتی را بخوانند به این نکته دقت نمی کنند که او چگونه از همهء رفتارهای زننده ای که در صدر اسلام پیش آمده دفاع می کند و آنها را به پای بزرگی رهبران دینی می گذارد. مثلاً، نگاه کنید به تفسیر او از داستان روزی که پیامبر اسلام سرزده به خانه رفته و چشمش به همسر پسرش، زید، افتاد و بلافاصله با نزول وحی الهی طلاق زن را جاری کرده و او را به همسری خود درآورد؛ یا بنگرید به داستان خبر آوردن از وجود شخصی مخالف و دستور پیامبر برای کشتن او؛ و نیز توجه کنید به داستان ازدواج پیامبر با عایشه که چندان کودک است که به هنگام عقد شدن روی پای شوهر خود می نشسته. باری، این داستان ها را نه سلمان رشدی یا علی دشتی ـ که مواضع مخالفشان روشن است ـ که شخص شریعتی نقل می کند. اما او همهء این مطالب را چنان توجیه گرانه برای خوانندهء امروزی باز می گوید که تنها به اشاعهء نظر مذهبی خودش کمک کند و نه برعکس. براستی چگونه بود و هست که روشنفکران ما این مطالب را ندیدند؟ گفتم که: آنها شیفتهء حمله های شریعتی به رژیم شاه بودند، ظاهر مدرن شریعتی را می دیدند، و به این دل خوش می کردند که او از ژان پل سارتر می گوید. آنها کاری به این نکته نداشتند که شریعتی در پی آن بود که تمام تشکیلات عرفی کشور را مذهبی کند و مذهب مورد نظرش هم چیزی نظیر یک «فرقهء مذهبی» بود و بر روی موضوعاتی تکیه داشت که حتی تشکیلات سنتی مذهبی از آنها پرهیز می کرد. و این همان فرقهء مذهبی تازه ای بود که حسینیهء ارشاد را می ساخت که به شکل مسجد عادی نبود و هوادارانش کراوات می زدند و بجای زمین بر روی صندلی می نشستند.البته شریعتیسم هنوز هم در ایران یکی از فرقه های مذهبی نو محسوب می شود که رفته رفته اهمیتش را از دست داده. و دلیل این زوال تدریجی را باید در این واقعیت جست که بسیاری از شخصیت های این فرقه، همچنانکه رهبران فرقه های دیگری همچون مجاهدین انقلاب اسلامی و غیره، سال ها در داخل سیستم حکومت اسلامی بوده و با رژیم کار کرده اند و دیگر جلوهء اپوزیسیون را ندارند. حتی می توان دید که بسیاری از آنها حتی هنوز هم «اصلاح طلب» نشده و بخصوص در جریان به روی کار آمدن احمدی نژاد نقش بسیار مهمی ایفا کرده اند. جریان سروش اما اینگونه نیست و اکنون ظاهری کاملاً «اپوزیسیونی» و «امروزی» دارد که اکنون ژان پل سارتر رها کرده و به کارل پاپر روی آورده است. نیک اگر بنگریم اما خواهیم دید که اینجا هم همان اغتشاش ذهنی شریعتی وار حاکم است. براستی او چه می گوید؟ آیا او دنبال خرد گرائی کارل پاپر بوده و اشتباهاً عارف و صوفی شده است؟ خیر! هدف اصلی او هم، همچون شریعتی، تصاحب عرصه عرفی است اما از این «در جدید» وارد شده است که «اسلام همیشه سکولار بوده است!» ـ البته با تعریفی که ایشان از سکولاریسم ارائه می دهد. روشنفکران ما هم، بدون آنکه دقیقاً ببینند وی چه می گوید، خوشحالند که او «شجاعانه» بحث «قدیم نبودن قرآن» بازمانده از «معتزله» را دیگرباره مطرح کرده و، در برابر فقها، ادعای ملاصدرائی دارد. در این موارد کمی تأمل کنیم.بحث اصلی آقای سروش دربارهء ادامه یافتن سنت معتزله در میان شیعیان، و بویژه در میان عرفا و صوفیان، اساساً درست نیست و، مثلاًً، عرفان مولوی ادامهء نظر امام محمد غرالی است و غزالی خود ادامه دهندهء سنت اشعریه است که در نقطهء مقابل معتزله قرار داشتند. فقهای شیعه نیز در دعوای متعزله و اشعری (که از بزرگان اهل تسنن بود) تنها ظاهراً با معتزله همراهند، در حالی که نظراتشان در واقعیت خود بیشتر ادامهء سنت امام محمد غزالی و راه و روش اشعریه است ـ البته با ویژگی های خاص خویش. بهر حال، این نکته قطعی است که سنت آنان ادامهء نظرات معتزله نبوده است. بنظر من، و همانطور که در نوشتار مربوط به «اسپینوزا» به تفصیل بحث کرده ام،(3) نه تنها آنان، بلکه عرفا و صوفیان ایران نیز، آنقدر در بند «علت غائی» مانده اند که کلاً راه رشد خرد گرائی در ایران مسدود شده است. و در اینجا منظورم همان خردگرائی است که در عصر ما نماد آشکارش کارل پاپر است!در میان شعرای ایران نیز تنها فردوسی بود که اساساً با مباحث درونی اسلام کاری نداشته و، در عصر تسلط تسنن در ایران، رافضی خوانده می شده و نسبت به معتزله به روشنی سمت گیری مثبت داشته است. جز او، اکثریت عرفا و صوفیان ایران، درست نظیر فقهای شیعه، با سنت امام محمد غزالی همدل و همراه بوده اند و ویژگی های کارشان نیز ادامهء تفکر اشعری است و نه معتزله. راز پایبندی شدیدشان به علت غائی در فلسفه، و عدم تکاملشان به سوی خردگرائی نیز در همین نکته نهفته است. حتی محافظه کاری شدید مولوی به همین دلیل است و او، از نظر ایدئولوژیک، چندان تفاوتی با فقهای شیعه نداشته است (4). در واقع، آقای سروش نیز، همچون شریعتی، از یک نوشته تا نوشته ای دیگر عقیده عوض می کند و، بنا بر «مصالح»، یکجا نظر مساعدش را نسبت به خردگرائی کارل پاپر مطرح می سازد و، در جای دیگر، به نقطهء مقابل آن در عرفان مولوی می پردازد. و چه نیکو است که این روزها ایشان بیشتر سرگرم عرفان مولوی شده و دست از سر کارل پاپر برداشته است.بهر حال، آنچه اهمیت دارد این موضوع است که نواندیشی دینی، از شریعتی گرفته تا سروش، مداوماً و پیگیرانه، در پی نابود کردن عرصهء سکولار در ایران بوده است و، متأسفانه، بار دیگر، مقابلهء این نوع اندیشه با سلطان زمان ـ یعنی آیت الله خامنه ای ـ باعث شده است که روشنفکران ما نیز دیگرباره فراموش کنند که چگونه همین به اصطلاح «نواندیشی دینی» سی سال پیش ما را به این قهقرای قرون وسطائی جمهوری اسلامی دچار کرده است ـ همان قهقرائی که اکنون طرفداران ماسک دارش می کوشند بما بگویند که چندان هم «قرون وسطائی» نیست! در این میان، البته یک حرف اینان درست است، و آن اینکه مذهب این نواندیشان دینی واقعاً با مذهب قدیمی تفاوت دارد، اما مشکل ما با آنها نیز از همین نکته آغاز می شود. از آنجا که مذهب نواندیشان دینی ما هنوز تشکیلات مذهبی ندارد تا بتواند برای حفظ استقلال و حوزهء عمل خود از قرارداد متقابل سکولاریسم، مبنی بر جدائی مذهب و دولت، استفاده کند، طبعاً، سخت به دنبال آن است که عرصهء سکولار را به جولانگاه مذهب نوین خود مبدل سازد. این نواندیشی مذهبی از ایران و ترکیه و نقاط دیگر خاورمیانه گرفته، تا انگلیس و کانادا و آمریکا، همه جا تهدیدی آشکار و تازه برای سکولاریسم است. هم اکنون در کانادا مسئلهء ایجاد دادگاه های شرع اسلام و در انگلیس نیز چیزی نظیر آن مطرح شده است.البته در کشوری مانند آمریکا شانس اینها زیاد نیست هرچند که تعداد رأی هاشان در انتخابات مقدماتی أمریکا برای کشیشی به نام «هاکه بی» می تواند برای سکولار ها زنگ خطر تلقی شود و به یادشان آورد که کوشش برای حفظ دست آوردهای اجدادشان در حوزهء سکولاریسم همچنان ضرورت دائمی دارد. در واقع، شکست گستردهء «کمونیسم واقعاً موجود» ـ که خود را یک جریان سکولار معرفی می کرد ـ به نضج گرفتن جریانات آرمانگرای نواندیش مذهبی کمک کرده و این امکان را فراهم ساخته است که آنها خود را همچون آلترناتیوی برای حل معضلات ایجاد شده در پایان عصر جامعهء صنعتی مطرح سازند. چرا که هنوز نیروهای سیاسی ـ اجتماعی عصر فراصنعتی دوران جنینی حیات خود را می گذرانند. بهر حال و چنانکه می بینیم، اگرچه تنها ایران نیست که سی سال است با چنین معضلی دست به گریبان شده اما شاید مردم کنونی ایران، با گذر از دل این توفان، بیش از دیگر جوامع بشری، به ارزش سکولاریسم پی برده باشند و، در نتیجه، باید فقط آرزو کرد که روشنفکران ایران دوباره شریعتی ها و سروش ها را برای مردم تجویز نکنند و مردم را به بیراهه نواندیشی دینی ضد سکولاریسم دیگری سوق ندهند.

همه جور اتهام به جز 6 زن!

اعلام رسمی اتهامات سردار زارعیبازپرس شعبه پنجم دادسرای کارکنان دولت روز گذشته به طور رسمی خبر بازداشت و پیگرد رضا زارعی ‏فرمانده نیروی انتظامی استان تهران را تائید و اتهام وی را "سوءاستفاده از موقعیت شغلی و امكانات دولتی، ‏خیانت در امانت و‎ ‎جرایم مالی" اعلام کرد. در میان اتهامات اعلام شده خبری از حضور در خانه ای با شش زن و ‏برگزاری نماز جماعت به صورت عریان نیست. ‏تائید بازداشت و پیگرد قضائی فرمانده برکنار شده نیروی انتظامی استان تهران از سوی این مقام قضائی به دنبال ‏ادعای فرمانده نیروی انتظامی صورت می گیرد. اسماعیل احمدی مقدم، باجناق محمود احمدی نژاد روز جمعه به ‏خبرنگاران گفته بود هیچ یک از فرماندهان ارشد نیروی انتظامی بازداشت نشده اند. ‏‎‎اتهامات سرتیپ پاسدار زارعی‎‎روز گذشته "محسن قاضی" بازپرس شعبه‌ی پنجم دادسرای كاركنان‎ ‎دولت که خبرگزاری ایسنا از وی به عنوان ‏‏"قاضی رسیدگی‌كننده به پرونده یكی از فرماندهان سابق نیروی‎ ‎انتظامی استان تهران" نامبرده اتهامات سرتیپ ‏پاسدار رضا زارعی را "سوءاستفاده از موقعیت شغلی و امكانات دولتی، خیانت در امانت و‎ ‎جرایم مالی" اعلام ‏کرد و گفت: "اتهامات مطرح در پرونده این متهم كه در دادسرای كاركنان‎ ‎دولت در حال رسیدگی است". ‏بازپرس شعبه‌ی پنجم دادسرای كاركنان‎ ‎دولت در عین حال اتهام اخلاقی فرمانده برکنار شده نیروی انتظامی استان ‏تهران را رد کرد و با اشاره به آنچه "انتشار اخبار كذب و‎ ‎نادرست در سایت‌های اینترنتی در مورد فرمانده سابق ‏انتظامی استان تهران" می‌خواند، اعلام کرد و گفت برای "جلوگیری از انتشار اخبار كذب و تنویر افكار عمومی" ‏اتهامات این فرمانده برکنار شده را به طور رسمی اعلام می کند. ‏به گفته "محسن قاضی" بازداشت رضا زارعی پس از ارسال گزارش محرمانه ای به این شعبه صورت گرفته ‏است. بازپرس شعبه پنجم دادرای کارکنان دولت در این مورد اظهار داشت: "برحسب گزارش‎ ‎محرمانه ریاست ‏محترم سازمان حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی نسبت به متهم مبنی بر‎ ‎ارتكاب جرایمی توسط وی، پرونده‌ای ‏مدتی قبل در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای كاركنان‎ ‎دولت به تصدی اینجانب از سوی سرپرست دادسرا ارجاع ‏شد". ‏وی هم چنین گفت که: "این شعبه بازپرسی به لحاظ اهمیت موضوع، دستور تحقیقات و جمع‌آوری دلایل را صادر ‏كرد و در نهایت در اوایل اسفند ماه سال 86‏‎ ‎متهم مذكور به دستور اینجانب، جلب و پس از انجام تحقیقات و تفهیم ‏اتهام از سوی‎ ‎بازپرسی و صدور قرار تامین كیفری به بازداشتگاه، اعزام شد و سپس متهم نسبت به سپردن‎ ‎تامین، ‏اقدام و با صدور قرار قبولی تامین، طبق مقررات آزاد شد". ‏این مقام قضائی در عین حال از بازداشت مجدد فرمانده سابق نیروی انتظامی استان تهران خبر داده و گفته: "اهم ‏اتهامات این فرمانده سابق نیروی انتظامی، سوءاستفاده از موقعیت شغلی و امكانات دولتی، خیانت در امانت و ‏جرایم مالی است و متهم در حال حاضر با قرار بازداشت موقت صادره توسط دادگاه كیفری در‎ ‎بازداشت به سر ‏می‌برد". ‏به گفته بازپرس شعبه پنجم دادسرای کارکنان دولت "متعاقب بازداشت متهم، چندین فقره شكایت كیفری توسط ‏اشخاص و شاكیان خصوصی واصل‎ ‎و تحقیقات در مورد آن با جدیت ادامه دارد". وی در عین حال بدون اشاره به ‏انتشار اخباری در خصوص بازداشت فرمانده سابق نیروی انتظامی با 6 زن در خانه فساد، "از سایت‌های خبری ‏خواست از انتشار‎ ‎اخبار كذب علیه متهم یا نیروی انتظامی خودداری كنند". ‏روز یک شنبه نیز خبرگزاری ایسنا در خبری کوتاه به نقل از مقام های قضائی، شعبه 76 دادگاه کیفری استان ‏تهران را مرجع رسیدگی به پرونده فرمانده برکنار شده نیروی انظامی استان تهران اعلام کرده بود. ‏‎‎یک خبر، یک برکناری‎‎اگر چه مقام های قضائی از ارائه جزئیات بیشتر در خصوص این پرونده خودداری کرده اند اما از مجموعه ‏اظهارات آنان چنین بر می آید که فرمانده برکنار شده نیروی انتظامی استان تهران که بعد از دستگیری موقتا آزاد ‏شده بود، روز یک شنبه و در پی برگزاری جلسه بازپرسی در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران، با تشدید ‏قرار، مجددا بازداشت شده است. ‏سرتیپ پاسدار رضا زارعی فرمانده برکنار شده نیروی انتظامی استان تهران 52 سال دارد و علاوه بر درجه ‏سرتیپی فوق لیسانس مدیریت نیز دارد. وی که پیش از این در استان های مختلف در سمت فرماندهی نیروی ‏انتظامی مشغول به کار بود، در پائیز 83 از فرماندهی نیروی انتظامی گیلان به فرماندهی این نیرو در استان ‏تهران ارتقاء یافت. ‏خبر بازداشت این فرمانده ارشد نیروی انتظامی اولین بار هشتم اسفند از سوی سایت های غیر رسمی انتشار ‏یافت. در آن اخبار با اشاره به اینکه "فرمانده بازداشت شده نیروی انتظامی از‎ ‎مدت ها پیش تحت نظر عوامل ‏‏اطلاعات نیروی انتظامی بوده‏‎‏"، و "بیش از شصت ساعت از وی‎ ‎به طور پنهان فیلمبرداری شده" آمده بود: "به‎ ‎علت سو استفاده از موقعیت شغلی و ‏ارتکاب اعمال‎ ‎خلاف اخلاق چندی پیش با هوشیاری‎ ‎اطلاعات نیروی ‏انتظامی دستگیر شده است". ‏چهار روز پس از انتشار این خبر، در 12 اسفند زارعی به طور ناگهانی از فرماندهی نیروی انتظامی استان ‏تهران برکنار شد. ‏‎‎نیروی انتظامی پاسخ گو نیست‎‎سه شنبه 21 اسفند روزی بود که در این خصوص دو خبر دیگر نیز انتشار یافت. ابتدا خبرنامه امیر کبیر گزارشی ‏از جزئیات بازداشت رضا زارعی به عنوان همان فرمانده ارشد بازداشت شده منتشر کرد و خبر داد بازداشت ‏زارعی به علت احتمال تبانی و نادیده گرفتن اتهامات وی[توسط سعید مرتضوی که با وی رابطه دوستانه دارد]، ‏با دخالت و دستور مستقیم رئیس قوه قضائیه صورت گرفته است. در آن گزارش آمده بود که بازداشت فرمانده ‏نیروی انتظامی استان تهران در یک خانه فساد به همراه 6 زن صورت گرفته است. ‏ساعتی بعد سخنگوی قوه قضائیه "بازداشت یک فرمانده ارشد نیروی انتظامی" را تائید کرد. علیرضا جمشیدی به ‏خبرگزاری ایسنا گفت: "پرونده‌ای در مورد یكی از‎ ‎فرماندهان سابق نیروی انتظامی تشكیل و قرار نیز صادر شده ‏است و وی با قرار آزاد شده‎ ‎ولی پرونده در حال بررسی است". سخنگوی قوه قضائیه از ذکر ذکر نام این فرمانده ‏خوداری کرد و در مورد اتهامات وارد شده به وی نیز به خبرنگاران گفت: "اتهامات را بعد از رسیدگی اعلام می ‏‏‌كنیم". ‏خبرگزاری فارس نیز سه شنبه 21 اسفند در همین خصوص به نقل از سخنگوی قوه قضائیه نوشت: "برای یكی از ‏فرماندهان نیروی انتظامی پرونده تشكیل‎ ‎شده اما چون تفهیم اتهام صورت نگرفته و پرونده در مراحل مقدماتی ‏است جزئیات پرونده‎ ‎محرمانه است و پس از مشخص شدن اعلام می گردد". ‏اما ساعتی پیش از برگزاری انتخابات مجلس هشتم اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی طی اظهار ‏نظری که از سوی رسانه های نزدیک به دولت منتشر شد به کلی بازداشت یکی از فرماندهان ارشد این نیرو را ‏تکذیب کرد. واحدمرکزی خبر، سایت رجا نیوز ـ ارگان غیر رسمی دولت ـ و سایت البرز نیوز در همین ‏خصوص به نقل از احمدی مقدم گزارش کردند: "هیچ یک از فرماندهان ارشد ناجا بازداشت یا دستگیر نشده و ‏سخنگوی قوه قضائیه خود‎ ‎باید پاسخگوی سخنانش باشد". ‏احمدی مقدم ‏‎ ‎در عین حال گفته بود: "اگر از ما سوال می‌كنید از فرماندهان نیروی انتظامی نه كسی دستگیر و نه ‏كسی زندانی شده است. اگر معتقد به اعلا‌م نظر دیگری از سوی قوه قضاییه هستید از خودشان سوال كنید". ‏اکنون اما علاوه بر سایت های غیر رسمی و سخنگوی قوه قضائیه و بازپرس و قاضی پرونده نیز به طور رسمی ‏اتهام فرمانده سابق نیروی انتظامی استان تهران را "سوءاستفاده از موقعیت شغلی و امكانات دولتی، و خیانت در ‏امانت و‎ ‎جرایم مالی"، اعلام کرده و از وجود چندین شاکی خصوصی نیز خبر داده اند، اما نیروی انتظامی تاکنون ‏پاسخ گویی در این مورد را نپذیرفته است. ‏
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟



عرضه یک ماهه بنزین آزاد به قیمت 400 تومان

وزارت نفت ایران نه ماه بعد از سهمیه بندی بنزین، به مدت یک ماه بنزین به قیمت آزاد را نیز در کنار بنزین سهمیه بندی به صورت نامحدود عرضه خواهد کرد.
غلامحسین نوذری، وزیر نفت ایران، گفته است که بنزین آزاد از بامداد نخستین روز فروردین به مدت یک ماه و به قیمت لیتری 400 تومان عرضه خواهد شد.
به گفته آقای نوذری، بنزین آزاد فقط به خودروهای شخصی عرضه می شود و شامل خودروهای عمومی و دولتی نخواهد شد.
بنزین از ششم تیر ماه سال جاری در ایران سهمیه بندی شده و سهمیه خودروهای شخصی در مرحله اول که آذر ماه پایان یافت ماهانه 100 لیتر بود ولی بعد از آن سهمیه خودروهای شخصی به 120 لیتر در ماه افزایش یافت.
وزارت نفت همچنین برای تعطیلات نوروزی 100 لیتر بنزین سفر به صورت سهمیه در نظر گرفته است.
این وزارتخانه همچنین سهمیه بنزین ماه های اردیبهشت و خرداد را نیز از ابتدای فروردین وارد کارت های سوخت می کند و مسافران نوروزی می توانند به جای خرید بنزین آزاد در صورت نیاز بنزین دو ماه بعد را نیز پیش خور کنند.
قیمت بنزین سهمیه ای لیتری 100 تومان است ولی قیمت بنزین آزاد چهار برابر قیمت بنزین سهمیه ای است.
بر اساس برآوردهای وزارت نفت قیمت تمام شده هر لیتر بنزین بین 500 تا 700 تومان است اما به نظر می رسد دولت به دلیل نگرانی از تاثیر افزایش قیمت بنزین بر تورم، قیمت پائین تری را برای بنزین آزاد در نظر گرفته است.
برخی کارشناسان معتقدند که دولت باید از ابتدای سهمیه بندی بنزین این ماده سوختی را به قیمت آزاد نیز عرضه می کرد اما به دلایلی نظیر افزایش تورم از فروش بنزین به قیمت آزاد خودداری کرد.
محدودیت های واردات بنزین
مصرف روزانه بنزین بعد از سهمیه بندی حدود 60 میلیون لیتر است که حدود 44 میلیون لیتر آن در داخل تولید و بقیه بنزین مصرفی از خارج تامین می شود.
در سال 1386 برای واردات بنزین دو میلیارد و 400 میلیون دلار بودجه اختصاص یافته بود اما با تمام شدن این بودجه، دولت حدود دو میلیارد دلار دیگر نیز بدون مجوز مجلس، به این کار اختصاص داد.
اما بودجه واردات بنزین در سال جدید خورشیدی حدود سه میلیارد و 300 میلیون دلار است و نمایندگان مجلس دولت را ملزم کرده اند طوری برنامه ریزی کند که در سال 1367 به بودجه اضافی نیاز نداشته باشد.
بنابر تصمیم مجلس، دولت حق ندارد از هیچ منبع دیگری برای واردات بنزین استفاده کند به همین دلیل دولت ناچار است که بخشی از بودجه مورد نیاز خود را از طریق فروش بنزین به قیمت آزاد تامین کند.
به همین دلیل درصورتی که طرح یک ماهه فروش بنزین آزاد با موفقیت انجام شود این احتمال وجود دارد که دولت اجرای آن را تمدید کند.
به عقیده کارشناسان، عرضه بنزین آزاد یک ماهه فروردین یک دوره آزمایشی است و دولت در صدد است تا در این مدت پیامدهای آن را بررسی کند.
به نظر می رسد از طرفی دولت نگران تاثیر منفی افزایش قیمت بنزین بر دیگر کالاهای مصرفی است و از طرف دیگر با توجه به افزایش قیمت بنزین در بازارهای جهانی و محدودیت بودجه واردات، مطمئن است که این بودجه کفاف تمام سال را نخواهد داد.
از سوی دیگر، بر اساس قانون مصوب مجلس باید تا چهار سال دیگر یعنی در سال 1391 یارانه بنزین حذف شود و بنزین به قیمت تمام شده در اختیار مصرف کنندگان قرار گیرد.
به گفته کارشناسان، در چنین شرایطی دولت مجبور شده که نه ماه بعد از اجرای طرح سهمیه بندی، از موضع خود مبنی بر ثابت نگهداشتن قیمت بنزین عقب نشینی کرده و سعی دارد با اجرای یک ماهه آزمایشی فروش بنزین به قیمت آزاد، راه را برای عرضه بنزین دو نرخی در درازمدت هموار کند.
نرخ تورم در یک سال اخیر به شدت افزایش یافته و دولت همچنان نگران است که افزایش قیمت بنزین، به افزایش بیشتر تورم و گرانی منجر شود ولی به عقیده کارشناسان، دولت بالاخره ناچار است به واقعیت های اقتصادی تن دهد و بنزین را به قیمت آزاد عرضه کند حتی اگر مجبور باشد هزینه های آن را نیز بپردازد.

۱۳۸۶ اسفند ۲۵, شنبه

بنزین آزاد برای مسافرتهای نوروزی؛ نظرات شما

روابط عمومی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی اعلام کرده که برای سهولت مسافرتهای نوروزی، از ۲۸ اسفند، علاوه بر بنزین سهمیه بندی، بنزین آزاد در اختیار صاحبان اتومبیلهای شخصی قرار می گیرد. قرار است ارائه بنزین آزاد با کارت سوخت از تمام جایگاههای عرضه بنزین، تا یک ماه ادامه پیدا کند. مدیر عامل شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ، با اعلام جزئیات مربوط به عرضه بنزین آزاد از سه شنبه این هفته گفته است که کارتهای مخصوص توزیع بنزین آزاد آماده شده و در اختیار جایگاهداران قرار گرفته است. در همین حال به گزارش خبرگزاری مهر، ستاد تبصره ۱۳ اعلام کرده که قیمت بنزین آزاد برای ایام نوروز تا فردا شب مشخص خواهد شد. بررسی نهایی قیمت بنزین آزاد در این ستاد شروع شده است. گفته شده که قیمت این بنزین ۴۰۰ تومان یا کمتر خواهد بود. به نظر شماارائه بنزین آزاد با قیمت احتمالی ۴۰۰ تومان تا چه حد به سهولت انجام سفرهای نوروزی کمک می کند؟با توجه به قیمت بنزین سهمیه بندی، شما چه قیمتی را برای بنزین آزاد و مازاد بر سهمیه مناسب می دانید؟از تجربیات و مشاهدات خود در این مورد برای ما بنویسید. ؟ در این مورد لطف عظیمی کردند؟ با این حساب که روی نفت قدم میزنیم که روزانه چند دولار نفت صا در میشود؟با این بحران چه میگوید ملت ایران

اختلاف بر سر نتیجه شمارش آرا در تهران

در حالی که نتایج اولیه شمارش آرای به صندوق ریخته شده در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی از پیروزی جریان سیاسی اصولگرا حکایت می کند، اصلاح ‌طلبان نسبت به نحوه شمارش آرا ابراز نگرانی می کنند.
عبدالواحد موسوی لاری، رئیس ستاد انتخاباتی ائتلاف اصلاح طلبان گفته که به نامزدهای انتخاباتی اجازه داده نشده است نمایندگی برای نظارت بر شمارش آرا بفرستند و "حرف و حدیثهای زیادی" از خیلی مناطق به گوش می رسد که نسبت به سلامت انتخابات ایجاد نگرانی می کند.
علاوه بر شمارش آرا، اصلاح طلبان معترضند که وزارت کشور بر خلاف قانون، به آنان امکان نداده است بر روند رأی گیری نظارت کنند.
به گفته سخنگوی ستاد ائتلاف اصلاح‌ طلبان، این ستاد سه هزار و ششصد ناظر برای صندوقها معرفی کرده بود اما در نهایت برای یک هزار و سیصد تن از آنان کارت مجوز نظارت بر انتخابات صادر شد که عملاً تنها پانصد ناظر به مراکز رأی گیری فرستاده شدند
نتایج انتخابات در بسیاری از شهرستانهای ایران اعلام شده و به گفته وزیرکشور ایران، 71 درصد نامزدهایی که در انتخابات پیروز شده اند به جریان سیاسی اصولگرا تعلق دارند.
ستاد ائتلاف اصلاح طلبان نیز اعلام کرده که تاکنون 34 تن از نامزدهای پیروز به جریان اصلاح طلب تعلق دارند.
اما در مورد حوزه های انتخابیه ای که هنوز نتایج شمارش آرا از آنها اعلام شده و عمدتاً به تهران و شهرهای بزرگ مربوط می شوند، میان اصولگرایان و اصلاح طلبان اختلاف وجود دارد.
حسین مرعشی، رئیس ستاد ائتلاف اصلاح طلبان تهران گفته که به احتمال زیاد، دست کم هفده کرسی از کرسیهای سی گانه پایتخت به اصلاح طلبان تعلق خواهد گرفت.
اما خبرگزاری فارس که هوادار اصولگرایان به شمار می رود گزارش داده که تمامی کرسیهای سی گانه مجلس را اصولگرایان به دست آورده اند.
سخنگوی ستاد اتئلاف اصلاح طلبان، این گزارشها را "فضا سازی به قصد فراهم کردن زمینه دخل و تصرف در آرای مردم" ارزیابی کرده و گفته است: "گزارشهای دریافتی از سراسر کشور حکایت از توفیق نامزدهای اصلاح طلب باقی مانده در عرصه انتخابات دارد".
اصلاح طلبان که بیشتر نامزدهای مورد حمایتشان در انتخابات ردصلاحیت شدند و امکان شرکت در انتخابات نیافتند تنها بر سر 132 کرسی از کرسیهای 290 گانه مجلس وارد رقابت انتخاباتی شدند.
علاوه بر اصلاح طلبان، نامزدهای جناح منتقد دولت در جریان سیاسی اصولگرا نیز اعتراضهایی نسبت به روند برگزاری انتخابات ابراز کرده اند.
این نامزدها که در تشکلی با عنوان ائتلاف فراگیر اصولگرایان گردآمده اند طی نامه ای به شورای نگهبان نوشته اند که جناح رقیب اصولگرای آنان، یعنی جبهه متحد اصولگرایان در جریان تبلیغات انتخاباتی ست به تخلفاتی همچون نصب آویزهای غیرقانونی، تبلیغ اسامی نامزدها در سه روزنامه دولتی، پخش وسیع کارتهای تبلیغاتی و برگزاری همایش انتخاباتی در سازمان دولتی ارتباطات اسلامی در روز ممنوعیت تبلیغات (یک روز مانده به انتخابات) زده و در روز انتخابات نیز در تعدادی از شعبه های اخذ رأی به تبلیغ نامزدهای خود پرداخته است.
در این نامه آمده که برخی از عوامل اجرائی و نظارتی در شعبه های اخذ رأی در نوشتن نام نامزدها توسط رأی دهندگان به نفع جبهه متحد اصولگرایان دخالت می کردند، فهرست نامزدهای این جبهه در بسیاری از شعبه های اخذ رأی روی میز محل مراجعه رأی دهندگان قرار داده شده بود و با جلوگیری از حضور برخی از ناظران قانونی نامزدها که دارای مجوز نظارت در محل شعبه اخذ رأی بودند، زمینه تخلفات افزایش یافته بود.
نتیجه انتخابات باید پس از شمارش نهائی آرا به تأیید شورای نگهبان برسد و این شورا در صورتی که تخلفی در جریان رأی گیری تشخیص دهد که به تغییر در نتیجه انتخابات انجامیده، می تواند آرای صندوقهایی را که بروز تخلف را در آنها تشخیص داده باطل کند.
وزیرکشور ایران اعلام کرده بود که نتایج شمارش آرا در تهران بر خلاف دوره های پیشین، تنها زمانی اعلام خواهد شد که شمارش آرا به پایان برسد اما رئیس ستاد انتخابات اعلام کرده که مرحله نخست شمارش آرای تهران فردا (یکشنبه) و نتایج نهائی تا دوشنبه اعلام خواهد شد.
دست کم در ده حوزه انتخابیه، رأی گیری به دور دوم کشیده شده که قرار است اردیبهشت سال آینده خورشیدی برگزار شود.
در صورتی که نامزدهای انتخاباتی نتوانند بیش از یک چهارم آرائی را که به صندوق ریخته شده به خود اختصاص دهند، تعیین تکلیف انتخابات به دور دوم کشیده می شود که در آن، از میان همه نامزدها تنها به تعداد دو برابر کرسیهایی که برنده نداشته اند، به رقابت می پردازند و ملاک پیروزی در انتخابات، کسب آرای بیشتر از نامزد رقیب است.
وزیرکشور ایران اعلام کرده که بیش از شصت درصد واجدان شرایط رأی دادن، در انتخابات شرکت کرده اند، این در حالی است که در دور پیشین انتخابات مجلس، 51 و دودهم درصد از واجدان شرایط رأی خود را به صندوق انداختند.
با وجود اینکه رهبر و مقامات بلندپایه سیاسی و مذهبی ایران، مردم را به حضور گسترده در انتخابات فراخوانده بودند، وزیرکشور ایران اذعان کرده که میزان شرکت مردم در انتخابات بیش از حد انتظار او بوده و پیش بینی می کرده که به دلیل همزمان شدن انتخابات با روزهای پایانی سال که مردم بیشتر به مشغولیتهای مربوط به عید نوروز سرگرم بودند و همچنین محدودیتهای قانونی تازه برای تبلیغات نامزدهای انتخاباتی، مشارکت مردم در انتخابات چندان گسترده نباشد.
پاره ای از آگاهان هم اعتقاد داشتند که به دلیل ردصلاحیت گسترده اصلاح طلبان که امکان رقابت آنان در انتخابات را به میزان زیادی کاهش داد، بخش عمده ای از هواداران جریان سیاسی اصلاح طلب، پای صندوقهای رأی حاضر نشوند و بدین ترتیب، آمار شرکت کنندگان در انتخابات چندان چشمگیر نباشد.
مشارکت گسترده مردم در انتخابات بیشتر مربوط به شهرستانها بوده، فرماندار تهران، میزان مشارکت مردم در این حوزه انتخابیه را حدود چهل درصد اعلام کرده است.
در تهران، خط مشی سیاسی و موضعگیری جناحی نامزدها نقش اصلی را در جهت دادن آرای مردم بسوی آنان دارد، در حالی که در شهرستانها عوامل اجتماعی، گرایشهای قومی و طایفه ای و شعارها و وعده های غیرسیاسی نامزدها در تصمیم گیری انتخاباتی مردم مؤثرترند.

۱۳۸۶ اسفند ۲۴, جمعه

«نماز عریان» در حضور فرمانده نیروی انتظامی استان تهران!

در حالی که هفته گذشته به صورت اتفاقی و بدون اعلام هیچ گونه علتی اخبار کوتاهی مبنی بر برکناری سردار رضا زارعی، فرمانده نیروی انتظامی استان تهران، در تعداد معدودی از رسانه ها منتشر شد، منابع غیر رسمی اعلام کردند علت برکناری ناگهانی این فرمانده رده بالای نیروی انتظامی کشف فساد اخلاقی در مورد وی بوده است. به گزارش خبرنامه امیرکبیر دو هفته پیش سایت خبری عصر ایران در خبر مبهمی اعلام کرد فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ به زودی تغییر می کند. در متن این خبر آمده بود: «سردار رضا زارعی که از دو سال پیش فرماندهی این نیرو در سطح استان تهران را برعهده داشت، تا روز یکشنبه کنار می رود و به جای او سردار اکبر شاهی فرماندهی استان تهران را عهده دار خواهد شد. برغم وجود شایعات متعدد، هنوز از دلیل کنار رفتن سردار زارعی خبر تایید شده ای در دست نیست و سرهنگ احمدی، سخنگوی ناجا با تکذیب شایعات موجود، فقط این را گفت که سردار استعفا کرده است و روز یکشنبه مراسم تودیع و معارفه برگزار می شود.» این خبر بدون آن که در خبرگزاری های رسمی بازتابی پیدا کند تنها در چند سایت معدود مانند فردانیوز، وابسته به حامیان قالیباف، بدون هیچ گونه توضیحی درج شد. اما منابع غیررسمی اعلام کردند علت برکناری ناگهانی زارعی و عدم پوشش رسانه ای مناسب در این خصوص بازداشت او در یک خانه فساد به همراه ۶ زن بوده است. گزارش های رسیده حاکی است سردار سرتیپ پاسدار رضا زارعی، رئیس پلیس استان تهران، در یک خانه فساد به همراه ۶ زن بازداشت شده است. گفته می شود این بازداشت به دستور مستقیم آیت الله هاشمی شاهرودی انجام شده است. هاشمی شاهرودی از بیم آن که روابط نزدیک سعید مرتضوی و رضا زارعی مانع از پیگیری صحیح موضوع شود، این مسئله را خارج از چارچوب دادستانی استان تهران دنبال کرده و شخصا پیگیری آن را بر عهده گرفته و دستور بازداشت فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ را صادر کرده است. به گزارش خبرنامه امیرکبیر پس از گذشت چند روز از بازداشت سردار زارعی، برای جلوگیری از پخش این خبر و به منظور آن چه عدم تضعیف نیروی انتظامی خوانده شده است، وی با قرار وثیقه از زندان آزاد می شود. شنیده ها حاکی از آن است که رئیس قوه قضاییه اصرار بر صدور حکم سنگین و اعمال مجازات شدید زارعی داشته و در همین رابطه رهبری هم خواهان اجرای قانون شده است. بیت رهبری تاکید کرده رسیدگی به پرونده این فرمانده نیروی انتظامی بایستی پس از انتخابات و بدون سرو صدا انجام شود. بر مبنای تحقیقات اولیه مردم محلی که خانه فساد در آن بر پا بوده با گزارش این مسئله به مقامات مسئول، این خانه را به عنوان مورد مشکوک معرفی می کنند و روز حمله به این خانه، سردار زارعی در کنار شش زن و دختر و در شرایطی زننده بازداشت می شود. زنانی که به همراه سردار زارعی بازداشت شده اند و در جریان بازجوئی و تحقیقات گفته اند وی از آن ها خواسته به صورت دسته جمعی به صف شده و در حالت عریان نماز جماعت بخوانند. جالب آن که سردار زارعی مسئول مستقیم اجرای طرح مقابله با اراذل و اوباش در تهران بود که نیروی انتظامی با برخوردهای خشن و زننده، افراد را بازداشت می کرد. وی همچنین یکی از مسئولین اصلی اجرای طرح امنیت اجتماعی بود. وی در مصاحبه ای که در اردیبهشت ماه امسال با رسانه ها انجام داد، گفته بود: «از آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی در سطح استان تهران نیروی انتظامی بیش از ۳۵ هزار نفر را مورد ارشاد و تذکر قرار داده است. در همین خصوص هزار نفر به نیروی انتظامی احضار شدند و ۱۲۴ نفر به مراجع قضایی معرفی شدند. در ۵۲ روز ابتدای سال به ۷ هزار و ۹۳۳ نفر از اراذل و اوباش تذکر داده شد و چهار هزار نفر از آنان نیز دستگیر شدند و در مجموع هزار و ۱۰۱ پرونده در این زمینه در مراجع قضایی تشکیل شد.»
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
---------------------------
فریدون
بیشتر کارگزاران رژیم آخوندی از این قماش هستند. اصولا هیچ انسان سالمی در این رژیم نمیتواند به مقام بالای برسد. کسانی که مانند آبخوردن جنایت می کنند و دروغ میگویند چطور میتوانند سالم باشند. آنها مشتی جانی ؛ مریض جنسی؛ معتاد و دزد هستند که از ملک دارا گوهر می ربایند.