۱۳۸۷ آبان ۲۸, سه‌شنبه

شمارش معکوس ِ پایان ِ جمهوری اسلامی


به نظر می رسد پرانتز ِ نا لازم ِ جمهوری اسلامی که با آمدن دموکراتها در سال 1976 میلادی به کاخ سفید باز شده بود، اینبار با عروج ِ دوباره ی دموکراتها به قدرت، می رود که بسته شود.زیرا در این سی سال جهان با سیاست ِ غلط ِ جیمی کارتر رئیس جمهور ِ وقت ِ آمریکا، خسارت ِ بزرگی را متحمل شد که دودش علاوه بر چشمان مردم ایران بیش از سایر ملل در چشم ِ آمریکا فرو رفت.جهانی که از موقع ِ به قدرت رسیدن ِ ملاها در ایران در آتش ِ جنگ های بسیاری سوخت و در ترورهای بیشماری از بی گناهان و عاشقان ِ زندگی قربانی گرفت.گزافه نیست اگر بگوییم جهان در این سی سال هیچ وقت رنگ آسایش و امنیت را به خود ندیده است که هیچ حتی زندگی مردمان در پهن دشت ِ گیتی بی ثبات و نا امن گشته است.در این سی سال ایران و ایرانیان و سپس اسرائیل با شهروندانش بیش از همه از جنگ و سرکوب و ترور صدمه دیده اند که هنوز پایانی برایشان متصور نیست.زیرا تا وقتی که جمهوری اسلامی در قدرت است نابودی ِ تدریجی ایران و مردم ایران و همچنین کشاندن ترور و جنگ به سرزمین اسرائیل و نا امن کردن زندگی بر مردمان آن دیار اجتناب ناپذیر خواهد بود.این پرانتز ِ نا لازم ِ تاریخی در اثر بی کفایتی جهان آزاد می رود در اثر مماشات مستمر اروپا و فرصت طلبی های جاه طلبانه و کشور خوارانه ی چین و روسیه به قدرت اتمی تبدیل شود تا جهان ِ آزاد را سالها چون روسیه و چین به گروگان بگیرد.پرانتزی که کتمان نمی کند تروریستهای عالم را کمک می کند و سر آن دارد اسرائیل و ملت یهود را " نابود " کند.پرانتزی که می رود هر چه بیشتر آثار تاریخی، تمدنی و فرهنگی ایرانیان را که فخر و آبروی بشریت است، نابود کند و به جای آن در هر شهر و روستا چاه جمکران حفر کند.پرانتزی که با خون و جنون و خرافات می رود دنیا را چنان نا امن کند تا امام ِ رهایی بخششان از چاه جمکران بیرون آید.و این همان پرانتزِ نا لازمی است که جیمی کارتر با سیاست ِ نابخردانه اش به دنیا تحمیل کرد و سی سال جهان را در جنگ و خونریزی و ترور و نا امنی فرو برد.و چه سنگین است مسئولیت باراک اوباما در این شرایط ِ نا هنجار ِ جهانی.آیا ایشان قادر خواهند بود این کشتی طوفان زده را که کارتر در امواج سهمگین ِ اقیانوس ِ جنگ و ترور و نا امنی رها کرده بود، با درایت به ساحل نجات ِ زندگی ِ امن برساند؟می دانم که بسیار سخت و دور از توان ِ زمانه است. اما باید آغاز کرد چگونه؟اولین کار بزرگ اوباما در کنار سامان دادن به اقتصاد آمریکا و گشودن رونق اقتصاد جهانی از رکود مرگبار ِ امروزی، پافشاری و برقراری صلح در خاورمیانه است.زیرا یک اقتصاد شکوفا و پویا به یک محیط امن ِ سرمایه گذاری احتیاج دارد.این میسر نمی شود مگر اینکه صلح در خاورمیانه برقرار شود.اوباما باید بداند که مانع اصلی صلح در خاورمیانه جمهوری اسلامی است.باید بداند که سوریه و حزب الله و حماس و جهاد و ده ها سازمان های تروریستی از جمهوری اسلامی ارتزاق می کنند که پولش از جیب و سفره ی ایرانیان به زور سرکوب تأمین و پرداخت می شود.باید بداند که سلاح ها ی تروریست ها بوسیله ی جمهوری اسلامی تأمین می شود.باید بداند که آموزش های ترور و عملیات ِ آدم کشی در جا های امن در خاک ایران و سوریه و در قسمت ِ تحت ِ کنترل حزب الله در لبنان انجام می گیرد.پس باید بداند که برقراری صلح در خاورمیانه حل کردن معضلی بنام جمهوری اسلامی است.چطور می شود این معضل را حل کرد؟صد البته با مماشات مثل اروپائیان نمی توان این معضل را حل کرد.تنها راه غلبه بر جمهوری اسلامی دیپلماسی ِ زبان قدرت است.زبان قدرت هم این نیست که با توپ و هواپیما به کشور ایران حمله کنیم، خیر.زبان قدرت امتیاز ندادن به جمهوری اسلامی و تنگ کردن همه ی عرصه ها بر آن است.در کنار این تنگ کردن و امتیاز ندادن باید روی مردم ایران سرمایه گزاری کرد تا شرایطی بوجود آید که بتوانند حلقومش را در تهران و شهرهای بزرگ بفشارند.و این آن سیاستی است که جمهوری اسلامی از همه بیشتر می ترسد. به همین دلیل است که امروز جمهوری اسلامی برای ترساندن مردم دست به یک مانور سرکوب ِ سراسری زده است.چون می داند که ریختن ترس در مردم بر اثر فشار جهانی، مردم را به خیابانها می کشد.آمدن مردم به خیابان از ده ها حمله ی نظامی برای جمهوری اسلامی خطرناک تر است.زیرا با حمله ی نظامی مردم یا پاسیو می شوند و یا مبارزه را در کوتاه مدت به جای جمهوری اسلامی، به سوی تجاوز بیگانه برمی گردانند.زیرا هیچ ایرانی در هیچ شرایطی تجاوز به خاک ایران را نمی تواند تحمل کند.زیرا ایرانیان معتقد هستند که خاک بیش از هر ارزشی، برایشان ارزش دارد.به همین دلیل است که می سرایند:چو ایران نباشد تن ِ من مبادو جای بسی خوشبختی است که آقای اوباما در مبارزه ی انتخاباتی شان با قاطعیت گفته اند که اورشیلم پایتخت ابدی و تفکیک ناپذیر اسرائیل است.معنی این حرف این است که اورشلیم مذاکره بردار نیست.معنی اش این است جمهوری اسلامی، سوریه و تمامی تروریست های منطقه، بیخود آب در هاون می کوبند.معنی اش این است که آمریکا در رأس کشورهای جهان آزاد از اورشلیم و تمامیت اسرائیل به هر قیمت دفاع می کند.معنی اش این است آن نظام هایی که خواهان نابودی اسرائیل و ملت یهود هستند، عرصه ها در تمامی زمینه ها بر آنها تنگ و تنگ تر می شود.و چنین پیامی از جانب آقای اوباما برای جمهوری اسلامی بیش از دیگران چون سمّ مُهلکی است که باید به تدریج در حلقش ریخته شود تا جان دهد.آیا اوباما از پس ِ این سیاست بر می آید؟باید گفت هم نه و هم آرینمی تواند از پس ِ جمهوری اسلامی بر آید، اگر بخواهد راه جیمی کارتر را به شکلی دیگر ادامه دهد.زیرا سیاست جیمی کارتر مماشات با جمهوری اسلامی بود.و چنین سیاستی جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر قوی تر می کند و مردم ایران را خوار و ذلیل ترمی تواند، به شرطی که روی اورشلیم چانه نزند و دست و پای جمهوری اسلامی را در سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، غزه و . . . کوتاه کند و همزمان از مردم ایران برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی بطور همه جانبه حمایت کند و حمله ی نظامی به ایران را از سر خود خارج کند.در این راه، اوباما جهانی از مردم ایران، اسرائیل و تمامی ِ عاشقان زندگی و منزجر از ترور و آدم کشی را با خود همراه خواهد داشت

هیچ نظری موجود نیست: