۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبه

گزارش نشست 46 دفتر پژوهش

به دلیل سنگینی دستور نشست، بررسی کنگره هفتم حزب، بخش خبر و رسانه ها انجام نگرفت.عموم حاضران از نتیجه کنگره و اصلاحاتی که در منشور و اساسنامه انجام گرفت اظهار خشنودی کردند ولی مهم ترین دستاورد کنگره را روحیه همکاری و توافق در عین شدید ترین برخورد های نظری در کنگره دانستند.. در کنگره هفتم بر سر افزودن عبارت دمکراسی لیبرال یا لیبرال دمکرات بر مقدمه منشور پر حرارت ترین بحث ها درگرفت به طوری که در 14 سال تاریخچه حزب سابقه نداشت. با اینهمه سرانجام به اتفاق آراء تعهد حزب به دمکراسی لیبرال تصویب شد و در پایان کنگره اثری ازآن برخورد ها نمانده بود.اما چنانکه از سوی یکی از هموندان اشاره شد اصلا نیازی به آن همه صرف وقت و انرژی نمی بود. زیرا در قطعنامه رفراندم و نظام سیاسی پس از جمهوری اسلامی که در کنگره پنجم صادر شد صریحا عبارت دمکراسی لیبرال به عنوان نظام حکومتی مورد نظر حزب آمده است و در قطعنامه کنگره ششم یک بار دیگر این پایبندی تاکید شده است. شدت بحث ها در کنار ویژگی های دیگر گفتار پاره ای هموندان نشان داد که هنوز میان غریزه حزب و تفکر آن شکافی هست که می باید پر شود. تاکید بر دمکراسی لیبرال یکی از مهم ترین اقداماتی است که در این جهت انجام گرفته است. حزب ما مشروطه خواه است ولی مشروطه را در قالب ایدئولوژی دموکراسی لیبرال می شناسد و می شناساند. از این پس کسانی که به درستی می پرسند ما چگونه مشروطه خواهانی هستیم پاسخ روشن تری خواهند داشت. با توجه به برداشت محدودی که بسیاری کسان از مشروطه به عنوان شکل پادشاهی حکومت دارند و سر و صدائی که مشروطه خواهان اسلامی راه انداخته اند و مقصودشان مشروط کردن ولایت فقیه است صفت دمکراسی لیبرال هر سوء تفاهمی را در پیرامون حزب از میان خواهد برد.در همین زمینه در بررسی گفتگوی گروهی از مسولان حزبی با برخی اعضای کنگره امریکا در حاشیه کنگره اظهار نظر شد که دیگران چندان با نظرات ما آشنا نیستند و می باید بر ویژگی های دمکراتیک و لیبرال حزب به معنی پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر بیشتر تکیه کنیم.بخش عمده گفتگو ها بر اظهارات شاهزاده در کنگره تمرکز یافت. هم ارز قرار دادن فدرالیسم با موضوعاتی که در آینده می باید به رای آزاد مردم گذاشته شود امتیاز غیر لازمی به سازمان های قومی است که می کوشند نه تنها فدرالیسم را برای ایرانیان پذیرفتنی سازند بلکه آن را با عدم تمرکز و اساسا با خود دمکراسی یکی بشمرند.. ار نظر حزب فدرالیسم لزوما ربطی به دمکراسی ندارد و یکی از اشکال عدم تمرکز است که برای کشوری مانند ایران خطرناک است و از این گذشته اسباب آن فراهم نیست. زیرا فدرالیسم در جاهائی است که ماهیت های سیاسی و جغرافیائی مجزا به میل خود یا به دست قدرت های خارجی در یک دولت فدرال یکی می شوند و هر کدام بخشی از حاکمیت خود را به آن دولت فدرال وا می گذارند.. ما در ایران از کدام ماهیت های مجزا صحبت می کنیم که قرار است بخشی از حاکمیت خود را به دولت فدرال واگذار کنند؟ راه حل فدرال برای ایران به معنی تقسیم کشور به مناطق زبانی مجزا و تشکیل واحد سیاسی و جغرافیائی تازه ای به نام دولت فدرال ایران است. چنان ترتیباتی بی پاکشوئی قومی و جنگ داخلی و مداخلات خارجی امکان نخواهد داشت. مشروطه خواخی و پادشاهی مشروطه از آغاز با حفظ یکپارچگی و یگانگی ملی ایران، با دفاع از کشور ایران برای ملت ایران یکی شناخته شده است و هر انحرافی از این اصل برای ایران و برای مشروطه خواهی خطرناک خواهد بود. هر فرد ایرانی به عنوان انسانی که به خودی خودش و نه به دلیل زبان یا مذهبش می تواند امور روستا و شهر و استان خود را اداره کند و به هر زبانی بخواند و بگوید و بنویسد و انتشار دهد و دارای هر اعتقاد مذهبی باشد و با هر ایرانی دیگر از نظر حقوق برابر باشد. هیچ لازم نیست ما برای تمرکز زدائی و دادن حقوق مدنی و فرهنگی به "افراد وابسته به اقوام" که در میثاق های پیوست اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است کشور خود را پاره پاره کنیم و ایرانیان را به دست بیگانگان به جان یکدیگر بیندازیم.با همه آرزوئی که برای هم اندیش شدن ایرانیان داریم واقعیات سیاسی به گونه ای است که می باید نخست بتوانیم مفهوم دگراندیشی را دریابیم به این معنی که بدون قربانی کردن اصول خود حق و احترام دیگرانی را که با ما هم اندیش نیستند و متاسفانه بسیار فراوان اند رعایت کنیم. دگر اندیشی به این معنی بسیار بر هم اندیشی به معنی دادن امتیاز به "هویت طلبان" به هزینه یکپارچگی و یگانگی ملی ایران برتری دارد. فدرالیسم در هیچ سند سازمان ملل متحد به عنوان یک حق نیامده است و آن سازمان بزرگ ترین مدافع استقلال و یکپارچگی کشور هاست. هیچ صلاح نیست که ما فدرالیسم را به عنوان موضوعی که می تواند مانند مثلا شکل حکومت یا قانئن اساسی مصوب مجلس موسسان آزاد به رفراندم گذاشته شود جا بیندازیم. شناختن و توافق کردن بر اصولی که جامعه آینده ایران می باید بر آنها ساخته شود نسخه پیچیدن نیست. ما اگر نتوانیم به یک همرائی بر سر دمکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران یکپارچه و یگانه برسیم بر سر چه می خواهیم همکاری کنیم ــ باز همان وحدت کلمه و یک کسی حرفی بزند و همه دنبالش بیفتند؟ مخالفت با فدرالیسم مانند دفاع از عرفیگرائی یا سکولاریسم، موضوع اصولی است نه موضوع چانه زنی و مذاکره. حزب نشان داده که مستقل است و برای ما ایران بیش از همه چیز اهمیت دارد.در دنباله بررسی کنگره یکی از شرکت کنندگان تذکر داد که در آینده می باید در هنگام سخنرانی ها به ویژه از سوی میهمانان نظم بیشتری رعایت و به هموندان تذکر داده شود. سپس به نقش دفتر پژوهش و سوء تفاهم هائی که هنوز در این باره هست پرداخته شد. در کنگره چند تن گله داشتند که دفتر پژوهش اختصاصی است. ولی آن هموندان باید توجه داشته باشند که از بس دفتر پژوهش از هموندان حزب برای شرکت در بحث ها دعوت کرد دیگر این کار را کنار گذاشت ولی شرکت دردفتر هیچ جنبه اختصاصی ندارد و در های آن بر روی همرزمان باز است. اعتراض دیگر در کنگره این بود که در دفتر موضوعاتی طرح می شود که نظر کنگره یا شورای مرکزی نیست. اما نظر دفتر پژوهش را با شورای مرکزی یکی دانستن سوء تفاهم است. روحیه عمومی حزب آزادی بیان و عقیده است. باید به خودمان اجازه دهیم خلاف منشور حزب نیز ،چه رسد شورای مرکزی، در دفتر پژوهش صحبت کنیم و پیشنهاد بدهیم. بیرون رفتن از روحیه حزب به هیچ بهانه درست نیست.ایران باید جامعه ای باشد که مردم بتوانند حرف های شان را بزنند. حقیقت هم همیشه در یک جا نیست.دبیر کل حزب تذکر داد که اگر هموندان حزب در دفتر ها و کمیته های حزبی شرکت نکنند هیچ اعتراضی نمی توانند به ترکیب این نهاد های حزبی داشته باشند.در پاسخ این پرسش که آیا فدرالیسم همان انجمن های ایالتی ولایتی دوران مشروطه است که کسانی وانمود می کنند، توضیح داده شد که انجمن های ایالتی و ولایتی صورتی است از عدم تمرکز یا تمرکز زدایی که در میثاق های اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است و مردم در هر محل – نه روی تفاوت زبانی بلکه از نظر جغرافیایی تقسیم می شوند و هر کسی هر جا نشسته امور آنجا را اداره می کند، یعنی استان های ایران که در آن زمان ایالت می گفتد و همین طور شهر ها و روستا ها. آن قانون بسیار جامع و مترقی بود و ما روایت نوشده آن را زیر عنوان حکومت های محلی آورده ایم. در عدم تمرکز حاکمیت را تقسیم نمی کنیم چون حاکمیتی نیست که تقسیم شود حاکمیت همیشه دست دولت ایران بوده است از ایرانشهر دولت ساسانی و پیش از آن به اشکال دیگر. ولی حکومت به امور محلی تقسیم میشود مثلا" در شهر و روستا که نام آنرا حکومت های محلی گذاشته ایم که به نظر ما بهترین عنوان است.دستور نشست آینده، نقش شاهزاده در مبارزه با اشاره به سخنرانی آقای دکتر نوری علا در کنگره.

هیچ نظری موجود نیست: