۱۳۸۷ فروردین ۱۸, یکشنبه

چرا من شاهزاده کشورم را دوست دارم

آروز میکردم در سرزمینی متولد میشدم که مردمانش و جامعه روشنفکری آن باورمیداشتند که با اتکاء به نیرو و ابتکار جمعی خود جهانی بدورازهرگونه تبعیض برپا سازند. همه ی دمکراسی های مدرن دردنیای امروزبراساس تلاشهای همگانی جامعه شهروندی بنا شدند، اگر چه نقش شخصیت ها دراین دگرگونیهای اجتماعی بسیارمؤثربوده است. اما کسی نمیتواند منکراین واقعیت گردد که بدون کوششهای مردمی هرگزتحولی در جهان رخ نمی داد و نظم نوین سامان نمی یافت. بی تردید این واقعیتی است انکارناپذیر که کوششهای مدنی مردمی حتی فراترازنفوذ نهادهای سیاسی، احزاب سیاسی و پارلمان، تأثیرات بسزائی بر تصمیمات سیاسی در دمکراسیهای غربی دارند. در حقیقت میبایست این خواست هر کوششگر سیاسی امروزی باشد که برای دست یافتن به آزادی و دمکراسی بیش از هرچیز به تلاشهای مدنی و اراده همگانی جامعه خود متکی باشد. و بی شک تحقق آزادی نخست در گرو برپایی انستیتوهای مدنی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نهفته است که بدون متحقق شدن آنها آزادی یک توهم بیش نیست. پس درمیابیم انسان جامعه مدرن موجودی است اجتماعی و جمع گرا که با اتکاء به نیروی اجتماع قادر است جهانی عاری از تبعیض، خشونت و بردگی را بنا سازد. این مقدمه مختصر پیش از هر چیز از آن جهت ضرورت داشت تا پاسخی شایسته به نوشته اخیر نویسنده و پژوهشگر گرانقدر کشورمان ًمیرزا آقا عسگری (مانی) که در خصوص نقش شاهزاده رضا پهلوی در تحولات سیاسی آینده کشورمان منتشر کرده اند، داده باشم. میرزا آقا عسگری (مانی ) روشنفکری ایران دوست عاشق مردم، تاریخ و فرهنگ کهن ایران است. بدین سبب خرسندم به برخی از مطالبی که ایشان در مقاله اخیر خود ( من چگونه شاهزاده ای را دوست دارم) در خصوص نقش امروز شاهزاده رضا پهلوی در عرصه فعالیتهای سیاسی طرح کرده اند، پاسخ کوتاهی بدهم .****من بر خلاف نقطه نظرات میرزا آقا عسگری ( مانی ) هیچگاه این باور را نداشته که شاهزاده رضا پهلوی در طی این سالها زندگی در تبعید نقشی جانبی در عرصه فعالیتهای سیاسی داشته اند و صرفا ً با انتشار و یا ًصدور چند اعلامیه ً به مقابله با رژیم اسلامی برخاسته اند. اگر بپذیریم چارچوب اصلی مبارزه همه ی بخشهای اپوزیسیون در خارج از کشورمحدود به شرکت در سمینارهای سیاسی، گفتگو با محافل سیاسی و رسانه های گروهی در خارج از کشور بوده است، میبایست اعتراف کرد شاهزاده رضا پهلوی در این عرصه ها پیش از هر شخصیت سیاسی اپوزیسیون فعال و کوشا بوده اند. بهر رو کسانی که از دور و یا نزدیک نظاره گرزندگی سیاسی ایشان هستند آگاهی دارند شاهزاده رضا پهلوی پیش از هر شخصیت سیاسی اپوزیسیون در ارتباط با نهادها و محافل سیاسی بین المللی و خودی بوده اند تا فریاد دادخواهی مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند. این را هم میبایست باور داشت شاهزاده رضا پهلوی بیش از هر شخصیت اپوزیسیون در بین محافل خارجی شناحته شده و مورد توجه هستند که در واقع این شانس بزرگی است برای اپوزیسیون که میتوانست و میتواند از این موقعیت جهت انعکاس واقعیت های امروز جامعه ایران بهره برداری های لازم را بکند. شاهزاده رضا پهلوی در طی همه ی این سالها نه تنها موفق شده اند این ارتباطات بین المللی را تا بامروزحفظ کنند بلکه از سویی ایشان تلاش کرده اند تماسهای نزدیکی را هم با افراد و تشکل های سیاسی ایرانی برقرار کنند. همانگونه که همیشه خود ایشان این موضوع را تأکید کرده اند قصدش از این ارتباطات با محافل سیاسی ایرانی ایجاد یک آشتی ملی در بین همه ی گروهها و شخصیت های سیاسی مترقی ایرانی بوده است که باور عمیق به دمکراسی ، حفظ یکپارچگی ایران و نفی کامل جمهوری اسلامی دارند. کاملا ً آگاهی دارم هر گاه کسی از ایشان میخواهد در محلی برای بحث و گفتگو با افراد و شخصیت های اپوزیسیون حضور داشته باشند با کمال میل میپذیرند و با دل و جان به جلسه گفتگو با هموطنان خود میروند. اگر چه بسیاری از این شخصیت های سیاسی هرگز این جسارت را نداشته تا از ملاقاتها خود با شاهزاده سخنی بگویند و شوربختانه بعدها بسیاری از همین خانمها و آقایان بگونه ای غیر اصولی و غیر اخلاقی جهت مقابله با شاهزاده به موضعگیری نشستند ، بی آنکه لحظه ای پیگیر قول و وعده های خود باشند. شاهزاده رضا پهلوی به لحاظ ویژگیهای شخصیتی و باورشان به دمکراسی اساساً آنگونه نمی اندیشند که خود به تنهایی از بالا برای جمعی و یا ملت ایران تصمیم بگیرند که چگونه اسباب رهائی خود از زیرسلطه استبداد دینی حاکم بر ایران را فراهم آورند. بی شک اگر ایشان به تنهایی این چنین عمل کنند از سویی بسیاری متهم خواهند شد خود رأی است و قصد دارند در آینده یک سلطنت خود کامه در ایران بر پا کنند. شاهزاده رضا پهلوی به واقع آنچه را که در مورد یک دمکراسی مدرن برای آینده ایران مطرح میکنند باور دارند و همچنان تمایل دارند چون یک شهروند ایرانی در کنار دیگر هموطنان خود برای آزادی ایران تلاش کنند. ایشان همیشه آماده بوده اند با تشریک مساعی و همفکری با دیگرآزاد اندیشان و ایران دوستان برای رهائی از نکبت جمهوری اسلامی مشترکا ً راه حل منطقی را بیابند. ایشان مدتها است به میدان آمده اند و در صحنه مبارزه علیه جمهوری اسلامی حضور دارند و در این راستا هم از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند، و بیش از هر کوشنده سیاسی ایرانی دل از خانه و خانواده خود کنده اند به سفرهای دور رفته اند تا با جهانیان در باره دردهای مردم ایران گفتگو کنند. ایشان هم اکنون در این عرصه تنها است و تا بامروزهم بخشهای بزرگی از اپوزیسیون جوهره پیام او را برای یک اتحاد همگانی و ملی علیه جمهوری اسلامی درک نکرده اند. بواقع مشکل امروز شاهزاده رضا پهلوی مسئله درهم ریختگی امروز اپوزیسیون در خارج و داخل کشور است، و خمودی بخش دیگر این اپوزیسیون است که خطر سقوط ایران را هنوزبطور جدی باور نکرده است. منظور همین اپوزیسیونی که با رفتارها و بی عملی خود اعتماد و اعتبار خود در سطح جهانی و داخلی را از دست میدهد و هر روز فرسوده تر و بی ابتکارتر نسبت به گذشته میشود. شاهزاده رضا پهلوی در همه ی این دوران تلاش کرده اند با نفوذ معنوی که درعرصه جهانی و داخلی دارند، اپوزیسیون آزادیخواه را حول شعارهای مشخص متحد و یکپارچه کنند تا مؤثرترین ابزار مبارزه علیه حاکمان امروز ایران آنهم با کمک خود جامعه ایرانیان فراهم آید. اما هرگاه در این راستا پیشرفتی حاصل شد عوامل خودفروش و بی وطن مانع کار شدند.شاهزاده رضا پهلوی براستی نمیخواهند تنها میدان دار مبارزه علیه ارتجاع حاکم مذهبی بر کشور باشند. ایشان بواقع به دمکراسی و کار جمعی باور دارند و از همه ی ایران دوستان که شبانه و روز برای آزادی کشور مبارزه میکنند میخواهند که او را همچون یک شهروند ایرانی بدرون خود بپذیرند و او را در بین محافل خود راه بدهند تا با یکدیگر برای رهائی ایران تدبیری بیاندیشند. اما شاهزاده رضا پهلوی این حقیقت را هم خوب میدانند که او در این موقعیت خطیر و سرنوشت ساز از وجه بین المللی برخورداراست که دیگر افراد اپوزیسیون فاقد آن میباشند. ایشان بارها به هموطنان خود یادآور شده اند از این موقعیت و نفوذ معنوی که ایشان چه درعرصه بین المللی و چه داخلی دارند، جهت رهائی ملت ایران بهره بردارهای لازم ومثبت را بکنند. شاهزاده رضا پهلوی بارها تأکید داشته اند با احترامی که برای همه ی گرایشهای سیاسی درون اپوزیسیون دارند و با اعتقادی که به حق انتخاب آزاد مردم ایران برای فرم نظام سیاسی آینده کشور خود دارند، قصد ندارند در همین آغاز راه چون یک شاهزاده و یا پادشاه آینده ایران قدم به میدان مبارزه بگذارند. او در درجه نخست خود را یک ایرانی وطن پرست و یک شهروند ایرانی میداند با آروزی بزرگ برای ایران فردا که همان استقرار یک نظام دمکراتیک مدرن پس از حکومت ملایان میباشد. بیاییم قدری درخصوص داوریهای سیاسی خود نسبت به ایشان منصف باشیم و این فضای بی اعتمادی نسبت به یکدیگر را که مدت 30 سالی است همچون خوره به جان ما افتاده است، ملت و مملکت را به مرز بود و نبود کشانیده است از میان برداریم. بیاییم این واقعیت را بپذیرییم مشکل اصلی امروز ما آشفتگی و بی عملی خود اپوزیسیون است که تا بامروز برای برون رفت از این درهم ریختگی و خمودی هیچ تدبیری نیاندیشیده است. شاهزاده به اتکاء و اعتبارکدام نیروی اپوزیسیونال به میدان بیایند تا راهبری این جنبش اعتراضی خفته در خود را بعهده گیرند. اساساً در این میدان چه کسانی حضور دارند و چه اعتبارو اعتمادی وجود دارد که ما از شاهزاده انتظار داشته باشیم پا به این میدان بگذارند. میدان رزم علیه جمهوری اسلامی مدتها است خالی است، اپوزیسیون درهم ریخته است، اما در این وادی یأس اگر باز ندای دادخواهی علیه ظلم و نکبت ملایان به گوش میرسد صدای آشنایی است که عاشق ایران است، و آن ندای اعتراض شاهزاده رضا پهلوی است که از همه ی جهانیان میخواهند که به حمایت خود از حکومت ملایان پایان ببخشند و برای منافع آینده خود چشم طمع به مرزهای ملی ایران ندوزند.

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟

هیچ نظری موجود نیست: