۱۳۸۶ اسفند ۸, چهارشنبه

در برابر هر انحرافی ایستاده ایم

کنگره ششم یکی از مهمترین در تاریخچه حزب شد. گذشته از حساسیت اوضاع ایران و مخاطرات درونی و بیرونی، و در مواردی، درونی با کمک و تحریکات بیرونی، که با آن روبروئیم برای حزب این فرصت و تکلیف پیش آمد که به عنوان یک نیروی مستقل در برابر کوتاهی ها و زیاده روی های گاه خطرناک از سوی طیفی که ما به هر حال بخشی از آن هستیم بایستد.در ایرانیان بیشمار این احساس همواره نیرومند بوده است که موازنه نیروها بیش از آن به سود رژیمی با امکانات جمهوری اسلامی است که نیروهای مخالف به تنهائی بتوانند از آن برآیند. اما عامل خارجی که در بسیاری حساب ها وارد میشد تا این اواخر در واقع بیشتر به سود رژیم کار میکرد و اگر هم به ایران متفاوتی میاندیشید امیدش به دگرگونی ها در درون رژیم می بود. ایرانیان بسیاری هم که در سال های مبارزه از کمک های مستقیم و مادی خارجی ــ در این معنی امریکا ــ برخوردار شدند سرانجام دریافتند که استراتژی استواری پشت کمک ها نیست. از بالا گرفتن بحران اتمی وضع زیر و رو شده است. پس از آنکه اسرائیلیان به دامنه برنامه جمهوری اسلامی برای دست یافتن به سلاح اتمی پی بردند و آن را توسط سازمانی آماده به خدمت هرکس انتشار دادند، و پس از آنکه خود مقامات رژیم گفتند که از هژده سال پیش دنبال این برنامه بوده اند، امریکائیان بیدار شدند و تصمیم گرفتند جلو جمهوری اسلامی اتمی را بگیرند. گذشته از حمله نظامی به عنوان چاره آخر، نزدیکترین راه، تقویت مخالفان رژیم بود و آماده ترین مخالفان را برای همکاری در میان پاره ای سازمان های قومی یافتند، و نیز سیاستگرانی که به شتاب خود را به عنوان جایگزین رژیم عرضه داشتند. در آن سازمان های قومی و مانند هاشان عناصری هستند که از شش دهه پیش همواره در برهم ریختن ایران ــ جنگ، اشغال خارجی، انقلاب، ضعف حکومت مرکزی ــ فرصتی برای جدائی از ایران جستجو کرده اند و در ده ساله گذشته پیوسته دست بالاتر را یافته اند. عزم امریکا به تغییر رژیم یا در هر صورت گرفتار کردن آن در جبهه داخلی یک فرصت طلائی بوده است و آن سازمان ها بسیار شاد خواهند شد که امریکائیان تا پایان راه را بروند و هدیه ای را که در عراق داده شد در ایران نیز به هر بها برای کشور، به آنها بدهند. سیاستگران جایگزین ساز و داوطلب پر کردن جای رژیم اسلامی نیز اگرچه با حمله نظامی و تجزیه ایران مخالفند در همکاری با سازمان های قومی بخت بزرگ خود را در سر هم کردن یک جبهه گسترده دنیاپسند می بینند. آنها تاکنون آماده بوده اند امتیاز پشت امتیاز به سازمان هائی بدهند که رهبریشان در یک دگردیسی سی ساله و زیر تاثیر رویدادهای بیرون ایران دیگر هیچ تعهد جدی ــ نه تاکتیکی ــ به ایران ندارند. در نیروهای سیاسی ایران حزب مشروطه ایران قویترین مواضع را در برابر حمله به ایران از سوئی، و کمترین سازش بر سر یگانگی ملت و یکپارچگی سرزمین ایران گرفته و در برابر عناصر دیگری از طیف راست که در این زمینه ها سست میآیند ایستاده است. کسانی از این طیف هستند که رسما از بلندپایه ترین مقامات امریکائی گله میکنند که چرا رژیم ایران را عوض نمیکند؟ و کسان دیگری که آسیبشان بسیار بیشتر است در تشنگی خود به قدرت آماده اند امتیازات سیاسی و حقوقی اصلی را به نیروهای تجزیه طلب بدهند که در هنگام مناسب با تکیه به منشور سازمان ملل متحد بتوانند از حقوق سیاسی ویژه، یا موقعیت خود به عنوان واحدهای فدرال برای پیشبرد هدف های واقعی خویش بهره گیرند و هیچ کس نتواند اعتبار امضاهای سنگینی را که در پای این تعهدات است انکار کند.تا این اواخر این کسان امیدوار بودند که با پیوندی که میان سازمان های مهم چپ و سازمان های قومی است خواهند توانست با تسلیم شدن به خواست های حداکثر گروه های اخیر، آن سازمان ها را نیز به جبهه خود بکشند. ولی سازمان های مهم چپ با نگاهی به افراد و نیروها و مقاصدی که پشت تلاش های یک ساله گذشته برای سر هم کردن جایگزین است هر روز بر آینده ایران بیمناکتر میشوند و اگر هم با حزب همداستان نباشند به چنان تلاش هائی نخواهند پیوست. حزب در کارزار خود با جایگزین سازان تنها نیست. این اندیشه که دستور کار و برنامه مبارزه ما صرفا میباید در میان خود ما و در فرایندی طبیعی و مستقل شکل گیرد و نه به صورت بسته بندی برای عرضه به دیگران؛ و این نگرانی که اکنون تنها ایران است که برای ما مانده است و میباید نگهش داریم، جریان اصلی سیاسی را در مخالفان رژیم برداشته است. اکنون کمتر گروهی را میتوان یافت که اختیار امر همرائی یا همکاری گرایش های گوناگون را به دست سازمان های قومی بسپارد. ما یا به عنوان افراد یک ملت می توانیم با هم کار کنیم، یا بازهم می باید بکوشیم و شکیبا باشیم. ولی هیج امتیازی بیش از اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های پیوست آن به هیچ سازمانی داده نخواهد شد. ما از اینکه در چنین جبه های اگرچه صرفا به عنوان گفتمان، هستیم خشنودیم و به آینده با خوشبینی تازه ای مینگریم. اگر بخشی از راست بر راه خطا میرود بخشی از چپ به راه درست پیوسته است. اکنون زمان آن است که حزب مشروطه ایران بیش از گذشته و با صراحت بیشتر راه مستقل خود را دنبال کند و به تصحیح سخن نادرست خطرناک از هر جا باشد بکوشد.کنگره ششم جای مناسبی برای شکافتن و گسترش استراتژی ما برای سال های پرمخاطره آینده بود. ما از نیروهائی دورتر افتاده ایم و با نیروهائی همراه تر شده ایم که تازگی دارد ولی مسئله ایران به مراحل تازه ای پا گذاشته است و چالاکی و جسارت تازه ای میطلبد

هیچ نظری موجود نیست: