۱۳۸۷ دی ۶, جمعه
پیام شاهزاده رضا پهلوی درپشتیبانی از اعتراضات دانشجویان در روزهای اخیر
اگر مسیح زنده بود، یا در بند 209 بود یا در صف اعدامی ها
متن کامل پیام تبریک احمدی نژاد بمناسبت کریسمس
بسم الله الرحمن الرحیم
ولادت حضرت عیسی ابن مریم، کلمه خدا و پیامبر رحمت را به پیروان ادیان ابراهیمی به ویژه پیروان حضرت مسیح و مردم انگلستان تبریک عرض می کنم. خداوند متعال همه عالم را برای انسان خلق کرد و انسان را برای خودش. استعداد رسیدن به قله کمال انسانی را در وجود همه انسان ها قرار داد و از همه بشر خواست تا با تلاش و مجاهدت حرکت کند؛ هم در این دنیا زندگی سعادتمند را برپا کند و هم زندگی جاوید و ابدی آخرت را برای خودش بسازد . در این مسیر سخت و طولانی رسیدن از خاک تا خدا، او انسان را تنها نگذاشت؛ برجستگانی از بهترین خلق خود، پیامبران را برای هدایت انسان فرو فرستاد.شعار همه پیامبران دعوت به خداپرستی، عشق و برادری و عدالت در زندگی جامعه بشری است. حضرت عیسی ابن مریم پرچمدار عدالت خواهی، عشق به مردم و مبارزه با ظلم و تبعیض و بی عدالتی است.همه مشکلات بشر در طول تاریخ به دلیل دوری از این پیام پیامبران و تبعیت از شیاطین است. امروز هم که جامعه بشری با مشکلات فراوان و بحران های پی در پی و بسیار پیچیده مواجه است؛ علت و ریشه را باید در جدایی او به خصوص دوری برخی از دولت ها و قدرتمندان از تعالیم پیامبران الهی به خصوص حضرت مسیح دانست.بحران های اجتماعی، خانواده، بحران اخلاقی و سیاسی و اقتصادی که عرصه زندگی را بر بشریت تنگ کرده و فشارهای زیادی را به ملت های گوناگون وارد می کند؛ همه ناشی از فراموش کردن پیامبران و فراموش کردن خدا و قطع ارتباط برخی از حاکمان با آسمان است . امروز اگر حضرت مسیح حاضر بود؛ بدون تردید در کنار ملت ها و در مقابل قدرت های زورگو و بداخلاق و توسعه طلب قرار داشت. امروز اگر حضرت مسیح بود؛ بدون تردید پرچم عدالت و عشق به انسان ها را در برابر جنگ طلبان و اشغالگران و تروریست ها و زورگویان عالم بلند می کرد . بدون تردید اگر حضرت عیسی امروز بود؛ با سیاست های ظالمانه نظامات اقتصادی و سیاسی حاکم بر جهان به مبارزه بر می خواست؛ همانگونه که در زندگی خود این کار را انجام داد. راه حل مشکلات امروز بازگشت به دعوت انبیای الهی است و راه حل بحران ها تبعیت از پیامبران است که فرستاده خدا و برای سعادت بشر هستند . امروز آرام آرام، اراده عمومی ملت ها بر تغییر و تحول اساسی در حال شکل گیری است. مطالبه تغییر و مطالبه تحول و مطالبه بازگشت به اصول انسانی به سرعت به یک مطالبه عمومی ملت ها تبدیل می شود.پاسخ به این مطالبه باید حقیقی و واقعی باشد. مقدمه تحول، تحول در اهداف و نیت ها و جهت گیری ها است. اگر اهداف سلطه طلبانه با بسته بندی جدید و ظاهر زیبا و فریبنده جدید مجددا بخواهد بر ملت ها تحمیل شود؛ بیداری ملت ها در مقابل آنها خواهد ایستاد. خوشبختانه امروز به موازات تشدید بحران ها و تشدید یاس آفرینی ها، یک موجی از امید در حال رشد و نمو است؛ امید به آینده روشن، امید به برپایی عدالت، امید به صلح واقعی و امید به دستیابی به حاکمان صالح وپاک و عاشق مردم و خدمتگزار مردم و این همان وعده الهی است . ما معتقدیم حضرت مسیح به همراه فرزندی از پیامبر گرامی اسلام خواهد آمد و جهان را به نقطه مطلوب یعنی دنیای سرشار از عشق و برادری و عدالت رهنمون خواهد ساخت و ماموریت همه پیروان مسیح و پیروان ادیان ابراهیمی، حرکت در این جهت و زمینه سازی برای تحقق وعده الهی و آن دوران شیرین و دوست داشتنی است.امیدوارم اراده جمعی ملت ها با همگرایی در آینده نه چندان دور به تحقق بپیوندد و با عنایت خداوند متعال آن دوران درخشان بر جامعه بشری حاکم بشود.مجددا میلاد حضرت مسیح را به همگان تبریک می گویم و سالی سرشار از دلخوشی، شادکامی و صلح و برادری را برای جامعه بشری مسالت دارم. موفق و سربلند باشید.
پادشاهی و رهبری
۱۳۸۷ دی ۲, دوشنبه
عقب نشینی دولت احمدی نژاد در مقابل اعتراض کارگران
فدرالیسم؟ گول میزنید یا تعارف میکنید؟
۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه
رفسنجانی: وارد کردن اعراب به پرونده هسته ای توطئه است
آقای رفسنجانی امروز در حاشیه نشست "پژوهش در دفاع مقدس" به خبرنگاران گفت: "غربی ها قصد دارند تا از این طریق، از وضعیت موجود در منطقه سوء استفاده کنند."
اشاره رئیس جمهوری پیشین ایران به دیدار وزرای خارجه کشورهای پنج بعلاوه یک با نمایندگان کشورهای عربی در باره برنامه هسته ای جمهوری اسلامی است.
وزرای خارجه و نمایندگان گروه ۱+۵ که شامل پنج عضو دایمی شورای امنیت و آلمان است، اواسط دسامبر امسال در نیویورک با نمایندگان شورای همکاری خلیج فارس، عراق و اردن و مصر ملاقات کردند. در این دیدار تمامی کشورهای حاشیه خلیج فارس شرکت نداشتند و به نوشته روزنامه واشنگتن تایمز، بحرین و قطر، دعوت به عمل آمده را رد کرده و نماینده ای به این نشست اعزام نکردند.
آمریکا می گوید برنامه هسته ای ایران تهدیدی برای جهان به شمار می رود و از این رو خواهان همکاری این کشور ها برای منزوی کردن ایران است. ایران طی سال های اخیر با کشورهای حاشیه خلیج فارس روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی برقرار کرده و تلاش کرده تا نگرانی های آنها را در مورد مقاصد هسته ای خود برطرف کند، اگرچه برخی کشورهای عربی از افزایش نقش ایران در منطقه نگران هستند.
دیدار نمایندگان کشورهای عربی با گروه پنج بعلاوه یک از سوی آیت الله خامنه ای، رهبر ایران نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. آقای خامنه ای در باره این دیدار گفته است: "این حداکثر کاری است که دشمن می تواند بکند."
رهبر جمهوری اسلامی برگزاری این جلسه را "تلاش بیگانگان برای وادار کردن سران برخی دولتهای عربی به مقابله با حقوق هسته ای و دیگر خواستهای ملت ایران" توصیف کرده است.
آمریکا به همراه اسرائیل، ایران را متهم می کنند که در تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای است، امری که همواره از سوی ایران رد شده است.ایران دستیابی به انرژی هسته ای را از حقوق خود می داند و می گوید برنامه هسته ای این کشور تنها مقاصد صلح آمیز دارد.
شورای امنیت سازمان ملل تا کنون چند قطعنامه علیه ایران به تصویب رسانده که در این قطعنامه ها خواهان تعلیق فعالیت های غنی سازی اورانیوم شده اما ایران این درخواست ها را رد کرده است.
۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبه
گزارش نشست 46 دفتر پژوهش
نگاهی به هفتمين کنگره حزب مشروطه ايران
تلاش ـ آقای پاشایی با تشکر از شما
یک نظامی مخالف ایرانی در ترکیه ناپدید شده
سایت ترجمه اخبار ترکیه: به نوشته روزنامه حریت، محمدرضا آرین یک نظامی بلندپایه ایرانی است که سه ماه قبل به همراه همسر و دو دخترش از ایران به ترکیه گریخته بود. وی از جانب نهادهای امنیتی به مرگ تهدید شده بود و به همین دلیل به ترکیه گریخت.
محمدرضا آرین بعد از ورود به ترکیه به بخش پناهندگی سازمان ملل دفتر وان مراجعه کرده و درخواست پناهندگی داده بود. آرین مدتی بعد ضمن مراجعه به دایره عالی حقوق بشر وان گفته بود از سوی عوامل اطلاعاتی ایران در وان تحت تعقیب می باشد.
رئیس بخش پناهندگان دایره عالی حقوق بشر وان می گوید یک ماه است که از این نظامی ایرانی خبری در دست نیست.
۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه
اختلال شديد در شبكه اينترنتي كشور
تشویق به بسیجی کردن اقتصاد کشور
پیام شاهزاده رضا پهلوی درپشتیبانی از اعتراضات دانشجویان در روزهای اخیر
هم میهنان عزیزم،باردیگر فریاد آزادیخواهی و حق طلبی جوانان آزاده و آگاه ایرانی از سنگر فرهنگ ساز دانشگاه برخاست و بانگ رسای آن خواب سنگین سرکوبگرانِ «مردم ستیز و ایران خوار» را آشفته ساخت. آنچه در دانشگاه ها گذشت، جنبش فرزندانِ «انقلابی» بود که جز خفقان، فقر و ظلم ارمغانی دیگر برای آنها نداشت. فریاد دانشجویان پیامی بود که از درون سینۀ مردم محروم جامعه برخاست و در سنگری قوی بنام دانشگاه نیرو گرفت و در این میان سرود آزادی و آگاهی دوباره خوانده شد و آوای آن از کوی و برزن دانشگاه به دامان شهر و روستای ایران روان گردید.ایران خاستگاه آزادی است و آزادی «این ارمغان ایران به جهانیان» که با خوی ایرانی پیوندی دیرینه دارد، گمگشته ای است که از آن فرهنگ ما است و ناگزیر به همت شما جوانان دوباره به زادگاه خود بازخواهد گشت.دانشجویان عزیز،صدای حق طلبانۀ شما در سراسر جهان طنین انداز شده و نموداری از اراده و عزم راسخ نسلی است که تشنۀ آزادی است. اطمینان داشته باشید که مردم ایران در این راه با شما همگام خواهند بود و راه را برای استقرار یک حکومت دموکراتیک، سکولار و ملی هموار خواهند ساخت.با درود فراوان به همۀ رهروان راه رهایی، من هم بنام یک ایرانی آزادیخواه در همه جا و به ویژه در سنگر دانشگاه با شما جوانان ایرانی که با اندیشه های نوین خود خون جوانی را در فرهنگ کهنسال ایران زمین می دمید، همراه و هم پیمان هستم.
۱۳۸۷ آذر ۲۰, چهارشنبه
در نبردی طولانی برای حقوق بشر
۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه
«نجات کشور» از چی؟ از کی؟
اگر به یاد داشته باشید، احمدی نژاد و کسانی که پشت او را داشتند، با شعار «می شود و می توانیم» پای به «انتخابات» ریاست جمهوری اسلامی در تابستان 1384 (2005) گذاشتند. واقعا هم توانستند آنچه را می خواستند به کرسی بنشانند: ریاست جمهوری احمدی نژاد و غلبه بر رقبای خودی. اما همین «شدن» و «توانستن» را نیز به اعتراف سران خود رژیم از جمله رفسنجانی و کروبی و خاتمی و همچنین نامزدهای ناتوانی چون معین و غیره مدیون اقدامات سازمان یافته سپاه و بسیج و تقلب های گسترده ای بودند که از آن پس «خواب» را در تمامی رأی گیری های آینده تا زمانی که جمهوری اسلامی باقیست، بر چشم همگان و به ویژه نامزدهای این مراسم حرام کرد. ولی آیا واقعا «شد» و آنها «توانستند»؟! رؤیای بدون تعبیربرای پاسخ به این پرسش، نخست باید دید این «شدن» و «توانستن» از جانب چه کسانی مطرح می شود و برآورنده انتظارات و توقعات کدام گروه های اجتماعی است. چه چیز شد؟ چه چیز را توانستند؟ کسانی که توانستند «انتخاب» خود را شدنی کنند، با چه هدفی رقبا را از میدان به در کردند؟اگر هدف و مسئله تنها بر سر ریاست جمهوری فردی به نام احمدی نژاد می بود، واقعا هم شد و آنها توانستند. لیکن گمان نمی رود در هیچ جای جهان کسانی بخواهند مقامی را قبضه کنند، صرفا به این دلیل که آن مقام را قبضه کرده باشند. آنها قطعا از به دست آوردن این مقام و قدرتی که به سبب آن حاصل می شود، به دنبال هدفی هستند. کسانی هم که با شرکت کردن در رأی گیری ها فکر می کنند با آرای خویش این افراد را به این مقام ها می رسانند، قطعا انتظارات و توقعاتی از آنها و این قدرت دارند. اینکه انتظارات رأی دهندگان با اهداف به قدرت رسیدگان تا چه اندازه همخوانی دارد، بماند. ولی اینکه احمدی نژاد رییس جمهوری شد و حامیانش توانستند قوه مجریه را نیز مانند قوه مقننه و قضاییه در اختیار خود بگیرند، تا به امروز با پشتیبانی همه جانبه سیدعلی خامنه ای به عنوان رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی، با هدف بازگشت به آرمان ﮬای انقلاب اسلامی و تأمین اقتدار حکومت در داخل و خارج توضیح داده می شود.نکته اما در اینجاست که اگر خود انقلاب اسلامی و پیروزی آن با اکثریت قاطع مردم مدهوش و روشنفکران نشئه همراهی می شد، و همین نیز سبب «اقتدار» و «اهمیت» آن گشته بود، شعار بازگشت به اهداف آن پس از تقریبا سی سال جز اندکی از خودی ها را به دنبال نتوانست و نتواند کشید آن هم در شرایطی که از هر چیزی جز «اقتدار» و «اهمیت» این رژیم می توان سخن گفت. فراموش نکنیم که سرکوب داخلی به شکل قلع و قمع دگراندیشان و مخالفان، و آزار خارجی به شکل پشتیبانی از تروریسم و تلاش برای دستیبابی به بمب اتمی در فرهنگ سیاسی هرگز به «اقتدار» و «اهمیت» تعریف نشده است.در این میان، رؤیای اصلاحات، خوابی بود که در واقعیت تعبیر نشد. این رؤیا اگرچه تا مدتها بخشی از مردم و مخالفان تا کشورهای غربی و حتی ایالات متحده آمریکا را به خود مشغول و امیدوار ساخته بود، لیکن در یک تجربه هشت ساله نشان داد از امامزاده اصلاحات هیچ معجزه ای بر نمی خیزد. مردمی که دو بار با امید به پای صندوق های رأی کشانده شده بودند، بسی زودتر از کشورهای خارجی دریافتند، آرای خود را هزینه یک خیال کرده اند. خیال اینکه جمهوری اسلامی به «اصلاح» خویش بپردازد و از این طریق آرزوی «تغییر» را میسر سازد. تغییر خویش! در این رؤیای شیرین اما نه تنها حسابی برای کابوس مقاومت کنندگان در برابر «اصلاح» و «تغییر» باز نشده بود، بلکه اساسا آنچه «رأی دهندگان اصلاحات» می پنداشتند با آنچه «انتخاب شدگان اصلاحات» در نظر داشتند، زمین تا آسمان تفاوت داشت. این همه در حالی بود که هم مقاومت کنندگان و هم «انتخاب شدگان اصلاحات» از یک پشتوانه قوی ساختاری و مبتنی بر قانون اساسی برخوردار بودند، حال آنکه آرزوی رأی دهندگان به «اصلاحات» کلبه کاغذینی بود که در مسیر باد و بر شن بنا شده بود.هنوز هم معلوم نیست کسانی که هم چنان دم از «اصلاحات» می زنند، چرا در زمان همان «رییس جمهوری اصلاحات» بار و بندیل خود را بسته و راهی خارج شدند و چرا سالهاست از اینجا و با پشتیبانی مادی و معنوی کشورهای خارجی که رسانه ﮬای خود را دست و دلبازانه در اختیار آنها گذاشتند، تلاش می کنند به مردم بقبولانند آن تجربه مشترک که به فرار آنها از کشور انجامیده، برای مردم اما هنوز کافی نیست. این مردم همچنان باید بیازمایند و امیدوار باشند تا همان فردی که نقش خود را در مقام ریاست جمهوری اسلامی با واژه «تدارکاتچی» تعریف کرد، و یا یک فرد مشابه، باز هم زیر عنوان «اصلاحات» این بار معجزه کند. ولی آخر ای مسلمانان، در کجای جهان می توان از ریاست قوه مجریه و نمایندگان نشسته بر کرسی های قوه مقننه که همگی به حفظ قانون اساسی و گردن نهادن بر آن سوگند یاد می کنند، انتظار داشت خلاف آن و یا در جهت تغییر آن اقدام کنند؟! و اگر چنین چیزی امکان دارد، چرا در طول هشت سال تسلط بر دو قوه مقننه و مجریه، کاری از پیش برده نشد؟این همان چیزیست که به اصطلاح اصلاح طلبان خارج کشوری از نثر تاریخ بیهقی تا نثر آمیخته به هزل و هجو، در باره اش سکوت می کنند! آنها سکوت می کنند که اگر «اصلاحات» به این معنی باشد که برای تحقق آن باید از مرزهای قانون اساسی و ساختار جمهوری اسلامی عبور کرد، پس سوگندخوردگان به آن هرگز نمی تواند چنین کنند، مگر آنکه در برابر نظام بایستند. و اگر به این معنی است که این «اصلاحات» چیزی جز در چارچوب قانون اساسی کنونی نیست، که خب، همین انواع و اقسام اصولگرایان و خود این احمدی نژاد هم می توانند! و این در حالیست که خود آنها همین را هم نتوانستند! واقعیت بدون تفسیراگر حجت الاسلام محمد خاتمی توانست با سخنان نرم، سیاست سخت حکومت اسلامی را چه در داخل (سرکوب مطبوعات و دانشجویان و قتل های زنجیره ای) و چه در خارج (پشتیبانی از حماس و حزب الله و تلاش مخفیانه برای به دست آوردن بمب اتمی) پیش ببرد، احمدی نژاد توانست با سخنان سخت، سیاست نرم را به ویژه در رابطه با آمریکا (و حتی اسراییل) در پیش گیرد.این همه را جز در چارچوب رقابت های درونی و جنگ قدرت خودی های رژیم و هم چنین تلاش برای بقا نمی توان ارزیابی کرد. اگر کسی بر این گمان است که فردی از درون این نظام خواهد توانست کاستی های ساختاری این رژیم را در جهت دمکراتیزه شدن سیاسی و اقتصادی چنان از میان بردارد که هم خود بماند و هم نظام، در این صورت باید برای این فرد، چنان ویژگی هایی قائل شود که اولا بتواند تمامی سدهای پیش روی تا رسیدن به تأیید نامزدی ریاست جمهوری خود را پشت سر بنهد، و ثانیا در مرحله رأی گیری، از سدهای سازمان یافته گروه های مافیایی بگذرد، و ثالثا در آخرین مرحله، همان اصلاحاتی را به اجرا در آورد که زنان و جوانان در سالهای 76 و 80 به امید آن به پای صندوق های رأی رفتند و آن هم در شرایطی که تنها یک معجزه خواهد توانست آنها را تابستان آینده به پای همان صندوق ها بکشاند. و خودمانیم، این دیگر نامش «اصلاحات» نیست!امروز دیگر «اصلاح» و «انقلاب» هر دو رؤیاهای تعبیرناشده ای هستند بر بستر واقعیتی که نیازی به تفسیر ندارد. جمهوری اسلامی پس از سی سال که از انقلابش می گذرد، هنوز گریبانش در چنگ «رهبر انقلاب اسلامی» و «دادگاه های انقلاب اسلامی» و «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و غیره است. «انقلاب فرهنگی» به شکل سرکوب و پاکسازی و یا اساسا بستن راه رشد و ترقی به سوی شهروندانی که از خودشان نیست، همچنان ادامه دارد. «انقلاب پی در پی» به ویژه در شرایطی که نسل های جدید به میدان می آیند، به جمهوری اسلامی اجازه نمی دهد تا اندکی به «اصلاح» خود بیندیشد و خود را با نیاز زمان تطبیق دهد. اصلاح این رژیم از بیرون و یا از درون خود، همان اندازه ناممکن است که انقلاب علیه آن. سرنوشت محتوم فروپاشی در آخرین سال های قرن بیستم بر پیشانی نظام هایی حک شد که راهشان به سوی اصلاح و انقلاب، هر دو، بسته شده است. آن کشورهایی که اپوزیسیون اتکاپذیری داشتند، توانستند خود را زودتر جمع و جور کنند و هن و هن کنان راه آزادی سیاسی و اقتصادی در پیش گیرند. آنهایی که نظام و جامعه شان چنان از درون گسسته بود که نمی شد سخنی از اپوزیسیون به میان آورد، مجبور شدند به پس مانده های حتی امنیتی رژیم پیشین بسنده کنند و سردمداران فروپاشی را از صحنه سیاست برانند تا در گوشه ای خاطرات خود را بنویسد. «نجات کشور» نخستین چیزیست که در چنین شرایطی بر زبان از جمله خود زمامداران جاری می شود. آنها اما نمی گویند «نجات کشور» از دست چه کسی و در برابر چه چیزی؟ اگر فقط به لعن و نفرین «شرایط» بپردازند، آنگاه بلافاصله مورد پرسش قرار می گیرند که این «شرایط» چرا، چگونه و توسط چه کسانی به وجود آمد؟ آنها نمی توانند حساب خود را از به وجود آورندگان شرایط کنونی نیز جدا کنند، چرا که در تمام این سالها مردم جز نام اینها چیز دیگری نشنیده اند. آنها کس دیگری را به بازی نگرفته اند که حالا بتوانند کاسه و کوزه «شرایط» را بر سر آنان بشکنند. اگر هم «شرایط» را انکار کنند و همه چیز را در بهترین حالت ممکن تبلیغ نمایند، آنگاه بر فاصله نجومی خود از مردم خواهند افزود. کلاف سر در گم «شرایط» و مشکلات را با دروغ و تبلیغ و شعار نمی توان دور زد.ایران در شرایطی که رؤیای انقلاب نیز درست مانند اصلاحات هر امکانی را برای تعبیر از دست می دهد، به بازیگرانِ سیاسی نیاز دارد تا نجات کشور را با هدایت جامعه به سوی دمکراسی و حقوق بشر میسر سازند. در صحنه سیاست جمهوری اسلامی اما نه بازیگرِ سیاسی بلکه تا بخواهید سیاستمدارِ بازیگر وجود دارد. وای به حال کشوری که «نجات» آن به شعار انتخاباتی تبدیل شده باشد.
۱۳۸۷ آذر ۱۲, سهشنبه
كارهاي بسياري براي محدود كردن برنامهي هستهيي ايران بايد انجام شود
۱۳۸۷ آذر ۹, شنبه
رویارویی ولی فقیه با جنبش دانشجویی
زینت میرهاشمی
روزی که دانشجویان شیراز شعار می دادند، «ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم» و نیز روزی که دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با آتش زدن عکس احمدی نژاد و شعار «مرگ بر دیکتاتور» از او پذیرایی کردند، و.....رویارویی با استبداد وارد مدار دیگری شد. در راستای این هماوردی، ولی فقیه تصمیم گرفته است که در 16 آذر امسال در مراسمی که با جو امنیتی برگزار می شود، در دانشگاه شرکت نماید.وزیر علوم رژیم اعلام کرد که خامنه ای امسال در مراسم به مناسبت روز دانشجو حضور پیدا خواهد کرد. وی این اقدام را جلوگیری از «دستیابی عناصر ضد انقلاب به اهدافشان» قید کرد. کارگزاران استبداد مذهبی که همه چیز را در انحصار خود می بینند بزرگداشت این روز را از طرف دانشجویان بر نمی تابند و برای جلوگیری از گردهمایی مستقل دانشجویان در 16 آذر، می خواهند این روز را هم بی شرمانه مصادره کنند. این در حالی است که خواسته های دانشجویانی که در 16 آذر 1332 در درگیری با ماموران شاه به قتل رسیدند، آزادی و عدالت که با بنیاد جمهوری اسلامی در تناقض است، بود. وزیر علوم در رابطه با آمدن خامنه ای به دانشگاه گقت: «روز 16 آذر، واقعه ای است که زمانی خود داعیه دارش بوده ایم و الان ضد انقلاب قصد مصادره آن را دارد که باید آن را به جایگاه اول خود بازگردانیم.»در حقیقت شگرد پایوران رژیم در برگزاری دولتی این روز، مقابله با حرکتهای اعتراضی دانشجویان است که علیرغم همه سرکوبگری، زندان و شکنجه، بازهم رژیم را به چالش می گیرد. بدون شک، وضع این رژیم زهواردر رفته تر از آن است که بتواند جنبش دانشجویی را به خاموشی بکشاند.
صدور حكم اعدام در ملاعام براي سه متهم پرونده بمبگذاري در شيراز
۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه
مذهب و از طرفی با ازارو اذیت اقلیتهای دینی - بهاییان ،مسیحیان ،دراویش و....- اما میبینیم که
کشورهای همسایه ایران اگرچه اهل تسنن هستند وبعضا خشک مذهب به شمار میایند اما چنین
کارهای وحشی گرانه ای انجام نمیدهند.
شاید مردم این کشورها به صورت پراکنده اعتراضاتی داشته و پرخاشگری کنند اما دولتشان مداخله نمیکند و اعتراضات آنها را مورد
توجه قرار میدهد در حالیکه درجمهوری اسلامی اینچنین نیست .
حالا می خوانیم فرمان کوروش بزرگ :
دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و
رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .
من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرسد و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ، مشروط
بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد ،
……………………………………….
پایمال کردن سروری شهروندان ایرانی و
حق و حقوق کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و
کارگران نیشکر هفت تپه و ما بقی
………………………………………
حالا بخوانیم فرمان کوروش بزرگ:
من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيرد و بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد .
رژیم دارد چنین کاری غیرمستقیم می کند ملت ایران را به بیگاری می کشد و بدون پرداخت دست مزد.
فقرو فحشا برای نان شب که اقای مسعود ده نمکی تهیه کرده است ،
به نظر خود شما ایا اقای ده نمکی این مصیبت را از کجا امد است؟ بجزاز خود رژیم که عامل ان است .حتما خود میدانید که برای مثال :
سردار زارعی که خود فرمانده نیروی ناجا بود،مسبب این فقرو فحشا هم بود . اقای ده نمکی ،ایا خود شما فروشنده نیستید ؟و یا به
بردگی نمگیرید؟
مگر باید علنا چنین کاری کرد و یا تجارت خانه رسمی برای فروش دختر وزنان ایجاد کرد؟ غیر از این است که ،فشارهای رژیم ،ملت
را به چنین عمل نا خوشایند ناچار به انجام می کند . وقتی که ا قشارمختلف ملت ایران در زیر مصیبت فقر به سر می برند،این شما
هستید که جواب گو هستید . اما شما جواب گو نیستید ،به همین دلیل چنین حرکتهای نا خوشایندی به بار می اید - من به شما که این مطلب
را می خوانید ، پشنهاد می کنم این فیلم را ببینید .
……………………….
حالابخوانیم فرمان کوروش بزرگ
من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند و حكام و زير دستان
من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوند و رسم
بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .
والا خجا لت دارد برای سید علی خامنه ا ی ودارو دسته اش که خود را نماینده امام زمان جا زده اند
و با صحبت های اقای رفسنجانی که می گوید غربی ها مغزها را فراری میدن وبه سمت خودشون می کشن .شما که ریس تشخیص
مصلحت نظام هستی چرا این حرفهای پوچ را بیان میکنی و از این همه نابسامانی در کشورحمایت می کنید و چرا اقداماتی نمیکنید که
وضع کشور و آموزش و پرورش این جوری نشه. خودتان بهتر می دانید .که دارید به ملت ایران ظلم ستم می کنید.وشما اقای خاتمی که
در سخنرانی تان گفتید اگر باراک اوباما رییس جمهور امریکا شود من هم نامزادی رییس جمهوری آیند ایران میشوم، شما که هشت سال
رییس جمهور بودید چی کار کردید برایه ایران بجز فریب کاری ملت ایران، جریانات 18تیر را حتمآ فراموش کردید؟ یا کشتار
سال 1379 دیگر مردم با نیش خندها فریب نمی خورند. با این حکومت استبدادی .
پایان دهید به جا دو گریتان .
حالابخوانیم فرمان کوروش بزرگ:
من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ، كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم
واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .
ایران وطن ماست . کوروش پدرماست
..................................................................
نظر شما در مورد مطلب چیست ؟
..................................................................
۱۳۸۷ آبان ۲۸, سهشنبه
شمارش معکوس ِ پایان ِ جمهوری اسلامی
به نظر می رسد پرانتز ِ نا لازم ِ جمهوری اسلامی که با آمدن دموکراتها در سال 1976 میلادی به کاخ سفید باز شده بود، اینبار با عروج ِ دوباره ی دموکراتها به قدرت، می رود که بسته شود.زیرا در این سی سال جهان با سیاست ِ غلط ِ جیمی کارتر رئیس جمهور ِ وقت ِ آمریکا، خسارت ِ بزرگی را متحمل شد که دودش علاوه بر چشمان مردم ایران بیش از سایر ملل در چشم ِ آمریکا فرو رفت.جهانی که از موقع ِ به قدرت رسیدن ِ ملاها در ایران در آتش ِ جنگ های بسیاری سوخت و در ترورهای بیشماری از بی گناهان و عاشقان ِ زندگی قربانی گرفت.گزافه نیست اگر بگوییم جهان در این سی سال هیچ وقت رنگ آسایش و امنیت را به خود ندیده است که هیچ حتی زندگی مردمان در پهن دشت ِ گیتی بی ثبات و نا امن گشته است.در این سی سال ایران و ایرانیان و سپس اسرائیل با شهروندانش بیش از همه از جنگ و سرکوب و ترور صدمه دیده اند که هنوز پایانی برایشان متصور نیست.زیرا تا وقتی که جمهوری اسلامی در قدرت است نابودی ِ تدریجی ایران و مردم ایران و همچنین کشاندن ترور و جنگ به سرزمین اسرائیل و نا امن کردن زندگی بر مردمان آن دیار اجتناب ناپذیر خواهد بود.این پرانتز ِ نا لازم ِ تاریخی در اثر بی کفایتی جهان آزاد می رود در اثر مماشات مستمر اروپا و فرصت طلبی های جاه طلبانه و کشور خوارانه ی چین و روسیه به قدرت اتمی تبدیل شود تا جهان ِ آزاد را سالها چون روسیه و چین به گروگان بگیرد.پرانتزی که کتمان نمی کند تروریستهای عالم را کمک می کند و سر آن دارد اسرائیل و ملت یهود را " نابود " کند.پرانتزی که می رود هر چه بیشتر آثار تاریخی، تمدنی و فرهنگی ایرانیان را که فخر و آبروی بشریت است، نابود کند و به جای آن در هر شهر و روستا چاه جمکران حفر کند.پرانتزی که با خون و جنون و خرافات می رود دنیا را چنان نا امن کند تا امام ِ رهایی بخششان از چاه جمکران بیرون آید.و این همان پرانتزِ نا لازمی است که جیمی کارتر با سیاست ِ نابخردانه اش به دنیا تحمیل کرد و سی سال جهان را در جنگ و خونریزی و ترور و نا امنی فرو برد.و چه سنگین است مسئولیت باراک اوباما در این شرایط ِ نا هنجار ِ جهانی.آیا ایشان قادر خواهند بود این کشتی طوفان زده را که کارتر در امواج سهمگین ِ اقیانوس ِ جنگ و ترور و نا امنی رها کرده بود، با درایت به ساحل نجات ِ زندگی ِ امن برساند؟می دانم که بسیار سخت و دور از توان ِ زمانه است. اما باید آغاز کرد چگونه؟اولین کار بزرگ اوباما در کنار سامان دادن به اقتصاد آمریکا و گشودن رونق اقتصاد جهانی از رکود مرگبار ِ امروزی، پافشاری و برقراری صلح در خاورمیانه است.زیرا یک اقتصاد شکوفا و پویا به یک محیط امن ِ سرمایه گذاری احتیاج دارد.این میسر نمی شود مگر اینکه صلح در خاورمیانه برقرار شود.اوباما باید بداند که مانع اصلی صلح در خاورمیانه جمهوری اسلامی است.باید بداند که سوریه و حزب الله و حماس و جهاد و ده ها سازمان های تروریستی از جمهوری اسلامی ارتزاق می کنند که پولش از جیب و سفره ی ایرانیان به زور سرکوب تأمین و پرداخت می شود.باید بداند که سلاح ها ی تروریست ها بوسیله ی جمهوری اسلامی تأمین می شود.باید بداند که آموزش های ترور و عملیات ِ آدم کشی در جا های امن در خاک ایران و سوریه و در قسمت ِ تحت ِ کنترل حزب الله در لبنان انجام می گیرد.پس باید بداند که برقراری صلح در خاورمیانه حل کردن معضلی بنام جمهوری اسلامی است.چطور می شود این معضل را حل کرد؟صد البته با مماشات مثل اروپائیان نمی توان این معضل را حل کرد.تنها راه غلبه بر جمهوری اسلامی دیپلماسی ِ زبان قدرت است.زبان قدرت هم این نیست که با توپ و هواپیما به کشور ایران حمله کنیم، خیر.زبان قدرت امتیاز ندادن به جمهوری اسلامی و تنگ کردن همه ی عرصه ها بر آن است.در کنار این تنگ کردن و امتیاز ندادن باید روی مردم ایران سرمایه گزاری کرد تا شرایطی بوجود آید که بتوانند حلقومش را در تهران و شهرهای بزرگ بفشارند.و این آن سیاستی است که جمهوری اسلامی از همه بیشتر می ترسد. به همین دلیل است که امروز جمهوری اسلامی برای ترساندن مردم دست به یک مانور سرکوب ِ سراسری زده است.چون می داند که ریختن ترس در مردم بر اثر فشار جهانی، مردم را به خیابانها می کشد.آمدن مردم به خیابان از ده ها حمله ی نظامی برای جمهوری اسلامی خطرناک تر است.زیرا با حمله ی نظامی مردم یا پاسیو می شوند و یا مبارزه را در کوتاه مدت به جای جمهوری اسلامی، به سوی تجاوز بیگانه برمی گردانند.زیرا هیچ ایرانی در هیچ شرایطی تجاوز به خاک ایران را نمی تواند تحمل کند.زیرا ایرانیان معتقد هستند که خاک بیش از هر ارزشی، برایشان ارزش دارد.به همین دلیل است که می سرایند:چو ایران نباشد تن ِ من مبادو جای بسی خوشبختی است که آقای اوباما در مبارزه ی انتخاباتی شان با قاطعیت گفته اند که اورشیلم پایتخت ابدی و تفکیک ناپذیر اسرائیل است.معنی این حرف این است که اورشلیم مذاکره بردار نیست.معنی اش این است جمهوری اسلامی، سوریه و تمامی تروریست های منطقه، بیخود آب در هاون می کوبند.معنی اش این است که آمریکا در رأس کشورهای جهان آزاد از اورشلیم و تمامیت اسرائیل به هر قیمت دفاع می کند.معنی اش این است آن نظام هایی که خواهان نابودی اسرائیل و ملت یهود هستند، عرصه ها در تمامی زمینه ها بر آنها تنگ و تنگ تر می شود.و چنین پیامی از جانب آقای اوباما برای جمهوری اسلامی بیش از دیگران چون سمّ مُهلکی است که باید به تدریج در حلقش ریخته شود تا جان دهد.آیا اوباما از پس ِ این سیاست بر می آید؟باید گفت هم نه و هم آرینمی تواند از پس ِ جمهوری اسلامی بر آید، اگر بخواهد راه جیمی کارتر را به شکلی دیگر ادامه دهد.زیرا سیاست جیمی کارتر مماشات با جمهوری اسلامی بود.و چنین سیاستی جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر قوی تر می کند و مردم ایران را خوار و ذلیل ترمی تواند، به شرطی که روی اورشلیم چانه نزند و دست و پای جمهوری اسلامی را در سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، غزه و . . . کوتاه کند و همزمان از مردم ایران برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی بطور همه جانبه حمایت کند و حمله ی نظامی به ایران را از سر خود خارج کند.در این راه، اوباما جهانی از مردم ایران، اسرائیل و تمامی ِ عاشقان زندگی و منزجر از ترور و آدم کشی را با خود همراه خواهد داشت
۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه
احمدی نژاد به اوباما تبریک گفت
آقای احمدی نژاد در متن نامه اش خطاب به آقای اوباما نوشته:"از این که توانستید آرای اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات را به خود جلب کنید، تبریک می گویم."
رئیس جمهوری ایران با زود گذر توصیف کردن فرصت هایی که خداوند به بندگان هدیه می کند، به آقای اوباما توصیه کرده "با ترجیح مصالح حقیقی مردم و انصاف و عدالت بر تقاضاهای سیری ناپذیر اقلیتی خودخواه و ناصالح، از فرصت خدمت، حداکثر استفاده را به عمل آورید و نام نیکی از خود به جای بگذارید."
آقای احمدی نژاد ابراز امیدواری کرده که تحولی اساسی در سیاست داخلی و خارجی دولت امریکا ایجاد شود.
گفتگو با احمد زید آبادی، کارشناس مسایل ایران -- درباره واکنش ایران به انتخاب اوباما:
به گفته آقای احمدی نژاد، برخی سیاست های خارجی آمریکا "تبعیض آمیز و غیر عادلانه" بوده و انزجار ملت ها و اکثر دولت ها را در پی داشته است ولی اظهار امیدواری کرده از این پس "دایره دخالت های دولت آمریکا به مرزهای جغرافیایی آن کشور محدود شود."
رئیس جمهوری ایران با اشاره به وضعیت عراق، افغانستان و اراضی فلسطینی، منطقه خاورمیانه را حساس توصیف کرده و نوشته ایران از "تحولات اساسی عادلانه و واقعی در سیاست ها و رفتارها به ویژه در این منطقه استقبال می کند."
درخواست تغییر سیاست ها
الهام: رویکرد دولت آمریکا تغییر کند
پیش از پیام آقای احمدی نژاد به اوباما، غلامحسین الهام سخنگوی دولت نیزخواستار تغییر در سیاست خارجی آمریکا شده بود.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایران - ایرنا - آقای الهام، با اشاره به برنامه های انتخاباتی رئیس جمهوری منتخب آمریکا برای ایجاد تغییرات، ابراز امیدواری کرده است که این تغییرات شامل رویکرد بین المللی آن کشور نیز بشود.
آقای الهام گفته است "امیدواریم همانطور که آقای باراک اوباما با وعده تغییر به مردم آمریکا توانست اعتماد آنها را جلب کند، با ایجاد تغییرات اساسی در رویکرد ایالات متحده به مسایل جهانی نسبت به بازسازی وجهه بین المللی آمریکا و رفع بی اعتمادی فزاینده جهانی به این کشور بکوشد."
به گفته سخنگوی دولت ایران، این تغییرات باید شامل "احترام به حقوق انسانها و ملتها و پایان دادن به سلطه گری و تجاوز به کشورها" باشد.
غلامحسین الهام مشارکت گسترده رای دهندگان آمریکایی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا را نشانه رویگردانی مردم آن کشور از سیاست های دولت جورج بوش، رئیس جمهوری کنونی، دانسته است.
آقای الهام گفته است که سیاست های جورج بوش نه تنها در عرصه بین المللی بلکه در داخل ایالات متحده نیز "تنفر گسترده ای" ایجاد کرده و باعث عزم جدی مردم آمریکا برای تغییر در این وضعیت شده است.
سخنگوی دولت ایران در توضیح این نظر گفته است که "تحمیل هزینه های گسترده جنگ های بیهوده و ظالمانه به مردم آمریکا که منجر به شرایط وخیم اقتصادی این کشور شده است، بهترین دستاورد بوش برای مردم آمریکا بود."
ایران خواستار تغییر است
روز گذشته و در پی اعلام نتایج رای گیری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران نیز این نتایج را نشانه خواست مردم آمریکا برای تغییرات اساسی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا توصیف کرد.
متکی فاصله گرفتن از سیاستهای کنونی را به اوباما توصیه کرده است
آقای متکی ابراز امیدواری کرد که "دولت جدید آمریکا بتواند خواست مردم آن کشور را که فاصله گرفتن از رویکردهای غلط دولتمردان فعلی است، برآورده کند."
در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، شعار اصلی باراک اوباما، رئیس جمهور منتخب از حزب دموکرات، لزوم ایجاد تغییرات در سیاست ها و روش های دولت فدرال این کشور بود.
در زمینه سیاست خارجی، آقای اوباما اقدامات دولت جمهوریخواه جورج بوش را باعث ناخرسندی متحدان اصلی ایالات متحده توصیف کرد و خواستار تلاش برای بهبود روابط آمریکا با این کشورها و جلب اعتماد و همکاری بیشتر آنها شد.
در مورد ایران، باراک اوباما ضمن ابراز نگرانی از سیاست هسته ای این کشور و خطراتی که، به زعم بسیاری از مقامات آمریکایی، می تواند متوجه منافع ایالات متحده و امنیت خاورمیانه، به خصوص اسرائیل سازد، از تماس و گفتگو با جمهوری اسلامی برای حل این بحران حمایت کرده است.
در عین حال، در بیش از یک سال اخیر، تلاش برای حل مساله هسته ای ایران از راه های دیپلماتیک محور اصلی سیاست دولت کنونی آمریکا نسبت به برنامه هسته ای ایران را هم تشکیل می داده است هرچند مقامات آمریکایی، و بسیاری دیگر از متحدان غربی آن کشور، مذاکره مستقیم را به تحقق برخی شرایط، به خصوص تعلیق غنی سازی اورانیوم در ایران، مشروط کرده اند.
در حالیکه تعلیق غنی سازی اورانیوم و شفافیت برنامه های اتمی ا یران از جمله خواست های مندرج در قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل هم بوده است، مشخص نیست که آیا دولت حزب دموکرات در آمریکا نرمش بیشتری را در مورد انجام مذاکره بدون پیش با ایران نشان خواهد داد یا نه.
دولتهای دموکرات و جمهوریخواه
در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، رئیس جمهوری سابق آمریکا از حزب دموکرات، دولت آن کشور گام هایی را در راه بهبود روابط با جمهوری اسلامی برداشت که از جمله شامل تعدیل برخی تحریم های اقتصادی علیه این کشور بود .
در مقابل، دولت جورج بوش از آغاز سیاستی سختگیرانه تر را نسبت به جمهوری اسلامی در پیش گرفت و آقای بوش در سخنانی در سال 2002، ایران را، در کنار عراق و کره شمالی، به حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی متهم کرد و از آنان با عنوان تشکیل دهندگان "محور شرارت" نام برد.
تفاوت عملی سیاست اوباما و بوش نسبت به ایران مشخص نیست
با انتشار گزارش هایی حاکی از برنامه های محرمانه اتمی در ایران در اواسط سال 2002، دولت آمریکا این برنامه ها را به تلاش برای دستیابی به جنگ افزارهای اتمی نسبت داد و از آن پس همواره خواستار افزایش مستمر فشار بین المللی بر ایران بوده و تحریم های جدیدی را، در کنار تحریم های پیش بینی شده در مصوبات شورای امنیت، علیه این کشور به اجرا گذاشته است.
سایر جنبه های سیاست داخلی و خارجی ایران نیز مورد انتقاد دولت جمهوریخواه آقای بوده که جمهوری اسلامی را به زیر پا گذاشتن موازین حقوق بشر، داشتن نظام حکومتی غیر دموکراتیک، برگزاری انتخابات ناسالم ،دخالت در امور کشورهای همسایه، و حمایت از تروریسم متهم ساخته است، اتهاماتی که مقامات ایران به شدت تکذیب کرده اند.
در مورد شرایط داخلی جمهوری اسلامی، در حالیکه به طور سنتی، دولت های جمهوریخواه در آمریکا در مقایسه با دولت های دموکرات مناسبات خود با سایر کشورها را کمتر به مسایلی مانند رعایت حقوق بشر و آزادی های سیاسی مشروط می کرده اند، رویکرد دولت جدید ایالات متحده در این زمینه نیز معلوم نیست.
با اینهمه، آقای بوش گسترش دموکراسی حتی در کشورهای دوست ایالات متحده در خاورمیانه را یکی از هدف های اصلی سیاست خارجی خود قرار داده بود و علاوه بر پیشبرد سیاست مبارزه بین المللی با تروریسم، مقابله با نظام های غیر دموکراتیک را بخشی از انگیزه مداخله نظامی در عراق و افغانستان عنوان می کرد.
در عین حال، جمهوری اسلامی نیز، که مخالفت با آمریکا را یکی از مهمترین دستاوردهای خود می داند، همواره بهبود روابط دوجانبه را به تغییر روش دولت آمریکا و تحقق شرایطی مانند دست برداشتن آمریکا از دشمنی، مشروط ساخته اما ماهیت تغییرات مورد نظر خود را مشخص نکرده است.
۱۳۸۷ آبان ۱۳, دوشنبه
زیان سنگین افزایش ارزش دلار برای اقتصاد ایران
مقامات ایرانی از ادامه روند کاهش قیمت نفت خام و افزایش ارزش دلار ابراز نگرانی کرده و در مورد تاثیر منفی این تحولات بر درآمدهای ارزی کشور هشدار داده اند. رامین پاشایی فام معاون اقتصادی بانک مرکزی ایران گفته است که اگر قیمت نفت به کمتر از 60 دلار و 60 سنت دلار در هر بشکه برسد، اقتصاد ایران با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد. به گفته معاون اقتصادی بانک مرکزی، اگر قیمت نفت در حد 60 دلار و 60 سنت باشد در پنج ماه باقی مانده از سال خورشیدی درآمد نفتی ایران حدود چهار میلیارد دلار کاهش خواهد یافت. در پی بروز بحران مالی جهانی، قیمت نفت در بازارهای جهانی، از 147 دلار در هربشکه به مرز 60 دلار رسیده است. به این ترتیب، کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی، درآمدهای نفتی ایران را به کمتر از نصف کاهش می دهد و این نگرانی وجود دارد که قیمت نفت به پائین تر از این رقم نیز برسد. به گفته آقای پاشایی فام، دو سناریو پیش بینی شده است که در سناریو اول، مانده حساب ذخیره ارزی در پایان سال صفر در نظر گرفته شده است و بر این اساس قیمت هر بشکه نفت نباید کمتر از 60 دلار و 20 سنت باشد. در سناریوی دوم پیش بینی شده که مانده حساب ذخیره ارزی در پایان سال به میزان سال گذشته باشد، که در این سناریو قیمت هر بشکه نفت نباید از 85 دلار و 60 سنت کمتر شود. مانده حساب ذخیره ارزی که مازاد درآمدهای نفت در آن نگهداری می شود، در سال گذشته به طور رسمی اعلام نشده است اما گفته می شود که این رقم بیشتر از ده میلیارد دلار نبوده است. به گفته معاون اقتصادی بانک مرکزی اگر قیمت نفت در حد 85 دلار 60 سنت باشد مانده حساب ذخیره ارزی به بیشتر از 23 میلیارد دلار خواهد رسید. بر اساس این پیش بینی اگر قیمت نفت در حد 60 دلار باشد مانده این حساب به صفر می رسد. زیان چهار میلیارد دلاریبه گفته آقای پاشایی فام محاسبات بانک مرکزی نشان می دهد که افزایش ده درصدی ارزش دلار در پنج ماه اول سال جاری حدود چهار میلیارد و 200 میلیون دلار از ارزش داراییهای ارزی ایران کاسته شده است. در حالی که معاون ارزی بانک مرکزی تاکید دارد که افزایش ارزش دلار بیشتر از چهار میلیارد دلار زیان به ایران وارد کرده اما محمد علی خطیبی نماینده ایران در اوپک گفته است، تقویت بیست درصدی ارزش دلار، بخشی از کاهش درآمدهای نفتی را جبران کرده است. آقای خطیبی به خبرگزاری فارس گفته است که "دلار 20 درصد تقویت شده است یعنی اگر قیمت های نفت 55 درصد افت کرده باشد با تقویت بیست درصدی دلار، درآمد نفت در واقع 35 درصد کاهش یافته است." ارزش دلار در بازارهای جهانی رو به افزایش است و نرخ هر دلار در بازار ایران نیز برای اولین بار از مرز هزار تومان فراتر رفته است. طرح جایگزینی ارزهای دیگر به جای دلار بعد از خودداری ایران از تعلیق غنی سازی اورانیوم و احتمال رویارویی فزاینده با آمریکا بر سر برنامه اتمی در دستور کار قرار گرفت و دولت ایران یک سال پیش اعلام کرد که نفت خود را به طور کامل با ارزهایی غیر از دلار آمریکا می فروشد. مقامات دولتی بارها در سال گذشته با دفاع از تصمیم خود مبنی بر تغییر سبد ارزی از دلار به سایر ارزهای معتبر به خصوص یورو، تاکید داشتند که تصمیم آنها به موقع بوده است زیرا از یک سو قیمت دلار کاهش یافته و از سوی دیگر ارزش یورو پول واحد اروپایی افزایش پیدا کرده است. سازمان اوپک بهای نفت خود را به دلار تعیین می کند اما یک سال پیش محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران در نشست سران اوپک در عربستان، دلار آمریکا را "تکه کاغذی بی ارزش" خواند و از اعضای اوپک خواست تا نفت خود را با پول واحد دیگری غیر از دلار بفروشند. برخی معتقد بودند که تصمیم سال گذشته ایران به دلیل افت ارزش دلار در بازارهای جهانی، تاحدودی به نفع این کشور تمام شد اما اکنون با بالا رفتن ارزش دلار، گزارشها حکایت از آن دارد که بالا رفتن ارزش دلار زیان سنگینی را به ایران وارد کرده است. |
بیانیه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای تهران به مناسبت سیزده آبان
13آبان سالروز اشغال سفارت آمریکا در تهران است. این روز سر منشاء بسیاری از گرفتاریها و مصیبت هایی است که از آن تاریخ به بعد گریبان مردم ایران را گرفت و نقطه آغاز انحرافی بسیار بزرگ در مسیر سیاست خارجی ایران بود. انحرافی که آثار و نتایج آن بعد از گذشت سالها هنوز هم بر پیشانی این سرزمین خودنمایی می کند. آنچه امروزه به عنوان " حماسه بزرگ"، اینگونه توسط حاکمیت اقتدارگرا و پوپولیستی ایران، گرامی داشته می شود و برایش دست افشانی می کنند، حادثه ای غم انگیز بود که نهال آن در کشتگاه مشترک "چپ استکبار ستیز " و " اسلام سیاسی" تولید شد و در زمین جهل و هیجان کاشته شد. دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای تهران بر خود لازم می دانند که ضمن یادآوری این روز مصیبت بار، نکاتی را در رابطه با آن متذکر شوند:سیزده آبان و اتفاقات پس از آن و مهر تایید حکومت که بر تارک آن زده شد، سرآغازی شد برای حرکتهای ضد ملی و افراط گرایانه بعدی و تولید رادیکالیسم سیاسی در مناسبات ایران با جامعه جهانی. تحرکاتی که بعد از این حادثه از جانب نیروهای تندرو و خط امامی در عرصه سیاسی به وقوع پیوست، ایده و گفتمان خطرناک صدور انقلاب و تلاش برای عملی کردن آن که هنوز هم ادامه دارد، تخریب منافع بلندمدت ایران در منطقه و جهان به بهانه دفاع از محرومین و مستضعفین و اقدامات فراوان دیگری از این دست را اگر چه می توان در برهه هایی قبل از این حادثه رد یابی کرد، اما بدون شک عملی شدن و اوج گرفتن آنها را باید از نتایج عینی تسخیر سفارت آمریکا در تهران دانست.به عبارت ساده تر این حرکت، مشروعیت بخشیدن و تقدس گفتمانی افراطی و غیر معقول بود که پس از گذشت سی سال هنوز هم در تکاپوی تخریب وجهه بین المللی و تاریخی ایران است.این حادثه درس بسیار بزرگی برای نیروهای فعال در عرصه فکری و سیاسی ایران بود. نیروهایی که در حصاری از مدهای روشنفکرانه گرفتار شده و به جای ایفای نقش به اصطلاح تاریخی خود در هدایت توده ها، خود اسیر هیجانات توده ای و بی منطقی شدند که بعدها گریبانگیر آنها هم شد. تایید و پشتیبانی از این حادثه از جانب عده زیادی از نیروهای سیاسی و اپوزیسیون، نقطه تاریکی در کارنامه آنهاست که پاک شدن آن عمر نوح می خواهد و صبر ایوب. از طرفی بسیاری از افراد مرتبط با این حادثه که بعدها دچار دگردیسی عمیق فکری شدند، هنوز هم در تحلیل آن دست به توجیهات ضعیف و غیر قابل قبولی می زنند که تنها نتیجه آن بی اعتمادی مردم نسبت به آنان است. اگر چنانچه آقایان می گویند، این اتفاق در فضای سیاسی آن روزها غیر قابل اجتناب و گریز ناپذیر و حتی لازم بوده است، اما در صورت پذیرش این ایده، باید از حوادث مشابه آن در دیگر نقاط جهان نیز حمایت کرده و یا به راحتی آن را با توجه به شرایط حاکم بر کشورهایشان توجیه کنیم. از یاد نبریم حادثه کشته شدن دیپلماتهای ایرانی به دست طالبان در افغانستان را.اکنون با گذشت نزدیک به سی سال از 13 آبان 58، همچنان دو ملت بزرگ و تاریخ ساز ایران و آمریکا از پیامدهای ناگوار آن واقعه متضرر هستند و امکان نزدیکی و تبادلات علمی و فرهنگی میان این دو به حداقل رسیده است.ما دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های تهران، معتقدیم که در شرایط عادی و بدون وجود فضای سیاسی و ایدئولوژیک، ملت ایران بهترین دوست ملت امریکا در خاورمیانه خواهد بود. از این رو، اکنون می توان چنین استدلال کرد که بیشینه شدن منافع ملی ایران، به گونه ای واقع بینانه و نه از منظر تنگ ایدئولوژیک، مستلزم عادی سازی روابط دو کشور است. |
۱۳۸۷ آبان ۸, چهارشنبه
بزرگداشت کورش بزرگ
به پاس معجزه ی انسان مدارانه اش
بيانيه کميته ی بين المللی نجات پاسارگاد به مناسبت 29 اکتبر، روز کورش بزرگ
22 اکتبر ـ 2 نوامبر (6 تا 12 آبان)
اکتبر 2008
کميته ی بين المللی نجات پاسارگاد امسال نيز، همچون سال های گذشته، همگان را برای بزرگداشت کورش بزرگ، مبتکر حقوق بشر، در روز 29 اکتبر، فرا می خواند.
اين روز از آنجا برای ما اهميت دارد که که کورش بزرگ، در آن، اولين سخنان خود را درباره ی آزادی مذاهب، آزادی محل زندگی، الغای برده داری، و برقراری صلح و آشتی بيان داشته است، سخنانی که در نوروز همان سال بر استوانه ای گلين نشست، و از گذرگاه هزازه ها و قرون گذشت تا اکنون، به عنوان اثری نادر و قابل تحسين زينت بخش موزه ی بريتانيا شود و چنان فرازی از تاريخ تمدن بشری را نمايان سازد که سازمان ملل متحد نيز يک نسخه از آن را، همچنان به عنوان «اولين منشور حقوق بشر جهانی»، در ميان دو در ورودی تالارهایی به تماشا بگذارد که در آنها سياست مداران جهان به شور و گفتگو درباره ی اوضاع صلح و جنگ جهانی می پردازند. و اين محل از آن رو انتخاب شده تا نمايندگانی که وارد تالارها می شوند همواره به ياد آورند که در بيش از دو هزار و پانصد سال قبل، در دورانی که جهان در هراس جنگ و خشونت و بردگی و بيگاری و تبعيض های مذهبی می سوخت، رهبر سياسی يکی از سرزمين های آزاد و مقتدر جهان سخن از آزادی و آشتی بين ملت ها و نژادها و مذاهب گفته و، در واقع، بازگوينده ی فرهنگ درخشان و خردگرايي بوده است که مردمان سرزمين اش به آن باور داشته و او را در گهواره ای چنين شکوهمند و انسانی پروريده اند.
و جای بسيار دريغ است که اکنون، در آغاز قرن بيست و يکم، بر سرزمين مان سياست مدارانی بی خبر حکم می رانند که نه تنها هنگامی که پای در سازمان ملل می گذارند سری به اين نشانه ی با ارزش ايرانی ـ بشری نمی زنند، بلکه به راحتی فرمان به آب بستن شهر و زادگاه گوينده آن را صادر می کنند و به عمد و آگاهانه در تخريب آرامگاه او می کوشند.
اما در جاودانگی انسانی و بزرگی خردمندانه ی کورش همين بس که ـ با همه ی بی توجهی ها و ستيزه جويي هايي که حکومت ايران و وابستگانش در راستای پنهان داشتن و محو ارزش های او به عنوان يک رهبر سياسی و، مهم تر از آن، به عنوان يک رهبر فرهنگی به کار می برند، و با همه ی بی اعتنايي هايي که در مورد شناساندن منشور او به جوانان ايران می شود ـ اکنون، پس از دو هزار و پانصد و چهل و هفت سال، گفته های او، چه به عنوان گفته هاي بشردوستانه يک انسان والا، و چه به عنوان رهنمودهای رهبری هدايت گر به سوی تمدنی انسان مدار، همچنان در جهان امروز مطرح و شنودنی است. و آرامگاه او، که آگاهانه در دست تخريب روز افزون حکومت است، بی فرش و چلچراغ و تبليغات و هزينه کردن های سرسام آور، به هر مناسبتی محل ديدار هزاران هزار انسانی است که او را به پاس معجزه ی انسان مدارانه اش ـ که همانا انشای نخستين منشور حقوق بشر باشد ـ ستايش می کنند و گرامی می دارند.
ما می دانيم که در دوران نبود دولتی دلسوز، و باورمند به ارزش های فرهنگی و انسانی، وظيفه ی هر ايرانی با فرهنگی است که به عنوان نگاهبان اين ارزش ها و تحويل دهنده ی آن به آيندگان خود، در زنده نگاهداشتن و بزرگ داشتن آن ها بکوشد.
کميته نجات پاسارگاد به خود می بالد که امسال نيز، همچون سال های گذشته، به کمک اعضا، هواداران و فرهنگدوستان و باورمندان به حقوق بشر، در برگزاری اين روز بزرگ در سراسر جهان، شرکتی فعال خواهد داشت.
شما نيز در بزرگداشت اين روز همراه و ياری دهنده ما باشيد.
با مهر و احترام
شکوه ميرزادگی
کميته بين المللی نجات پاسارگاد
www.savepasargad.com
info@savepasargad.com
admin@savepasargad.com