ترکیه درکار آن است که حکومتی، هم پذیرفتنی برای پیشرفته ترین تمدن های جهان و هم سازگار با اسلام داشته باشد؛ پایه های نظری چنین حکومتی یک اسلام عرفیگرا با رنگ روز افزون لیبرال ولی در بستر باور های دینی اکثریت ترکان استایران جزیره ای جدا افتاده از کشور هائی که بیشتر مردمان شان خود را مسلمان می خوانند نیست (گذاشتن صفت اسلامی بر این کشور ها گمراه کننده است از بس با هم در نگرش به اسلام و نقش آن در زندگی اجتماعی تفاوت دارند.) تجربه های گوناگون این مردمان بر یکدیگر اثر می گذارند. از این میان در همسایگی های ما، در ترکیه و خلیج فارس پاره ای تحولات پرمعنی روی می دهد که می تواند دیدگانی را بگشاید. ترک ها از سده شانزدهم تا نوزدهم هماوردان خطرناک ما بودند و هرگاه نمی توانستند خاک ما را بگیرند مانند دیواری ما را از اروپای پیشتاز و سرمشق مدرنیته جدا می کردند. با اینهمه ترکیه به ما بسیار آموخت و امروز نیز یکی از کشور هائی است که سخنانی برای گفتن به ما دارد ــ از همان برخورد نخستین که چشم ما را بر اهمیت سلاح های آتشین گشود، تا اصلاحات (تنظیمات) سده نوزدهم که یکی از سرچشمه های جنبش بیداری و مشروطه ایران گردید، تا نمونه کشور-ملت سازی آتا تورک که به رضا شاه سرمشقی داد، تا امروز که درگیر آزمایشی است که ایرانیان را سخت به کار خواهد آمد. دمکراسی در بافتار context یک جامعه مسلمان، بسیار مسلمان تر از ایران، تازه ترین دستاورد جامعه ای است که شش سده با اروپا درآویخته و همپا بوده است و اکنون آرزوئی بالا تر از پیوستن به آن ندارد.اسلام که از پایان جنگ جهانی اول در ترکیه زمینه را به ناسیونالیسم باخت در دهه های پس از جنگ دوم، عرفیگرائی ناسیونالیستی را با چالش روزافزونی روبرو ساخت. در نبود رهبری فرهمند آتا تورک نظام اقتصادی autarchy (بی نیاز از دیگران) و نظام سیاسی bureaucratic )دیوانسالار( میراث او کمبود های بزرگ ش را آشکار گردانید و سیاستگرانی را به وسوسه بهره برداری از مذهب انداخت. از آن هنگام کشاکش میان نیرو های عرفیگرا و اسلامگرا بیشتر تاریخ ترکیه را رقم زده و چهار بار کار به ضرب شست نظامی (نه همه برضد اسلامیان) کشیده است. ارتش ترکیه در همه این دهه ها یا با کودتا یا تهدید کودتا اسلامیان را از اسلامی کردن حکومت بازداشته و در یک فرایند فرسایشی، احزاب اسلامی را یکی پس از دیگری به تعدیل برنامه های سیاسی شان واداشته است. اکنون حزب عدالت و رفاه که تازه ترین پوست اندازی احزاب اسلامی (و ممنوع شده) پیشین است دارد زیر فشار نیرو های عرفیگرا و در پویش پیوستن به اتحادیه اروپائی، نظام سیاسی تازه ای را بنیاد می گذارد. ترکیه درکار آن است که حکومتی، هم پذیرفتنی برای پیشرفته ترین تمدن های جهان و هم سازگار با اسلام داشته باشد. پایه های نظری چنین حکومتی یک اسلام عرفیگرا با رنگ روز افزون لیبرال ولی در بستر باور های دینی اکثریت ترکان است. گذراندن قانونی که حجاب اسلامی را در نهاد های آموزشی اجازه می دهد، برخلاف سر و صدای عرفیگرایان، بخشی از همین سیاست بشمار می رود. در یک نظام لیبرال مردمان می باید در پوشش خود آزاد باشند. در ترکیه سیاست در رابطه با مذهب دارد اندک اندک چهره ای انسانی و خرد پذیر به خود می گیرد و ما بهتر است رویداد های آن کشور را به دقت دنبال کنیم. ترکیه نخستین کشور اسلامی-خاور میانه ای-جهان سومی است که دارد از هر سه این جهان ها بیرون می آید ــ مهاجرتی که ما نیز، با همه جمهوری اسلامی، در گیر آن هستیم.یک ابتکار حکومت ترکیه که برای همه کشور های مسلمان و به ویژه ایران اهمیت دارد بررسی علمی منابع تاریخی حدیث است که در مذهب هشتاد و چند در صدی از مسلمانان صرفا به گفتار و کردار پیامبر اسلام بر می گردد. چنانکه همه می دانند احادیث، دویست سال پس از مرگ پیامبر و از گفتار کسانی که مدعی شنیدن آنها از پیشینیان بوده اند گردآوری شده است. دویست سال در دوران پیش از فرهنگ نوشتاری در عربستان آن روز زمان درازی است و در آنچه مردمان در نسل های متعدد به یاد می سپارند و باز می گویند همه گونه دست ها برده می شود، به ويژه در گفتاورد هائی که به آنها اعتبار سخن خداوند می دهند. حکومت ترکیه که در اعتبارنامه اسلامی ش هیچ تردید نیست هیئتی را از کارشناسان به جدا کردن درست از نادرست حدیث ها گماشته است. آیا حقیقتا هر چه به پیامبر نسبت می دهند اصالت دارد؟ برای ایرانیان بیشمار پرورش یافته در فرهنگ بحار الانوار، و اکنون محکوم به زیستن در فضای آن، بررسی های کارشناسان مذهبی ترک ــ اگر به جائی برسد و انتشار یابد ــ دیده گشا خواهد بود. اگر کسانی نمی توانند بی پایگی دستور عمل های آخوندی را به چشم خرد خود ببینند دست کم درخواهند یافت که چه اندازه در درازای آن دو سده "برگ و ساز بر دین آنان بسته شده است." * * *کار به جائی رسیده است که حتی در آن سوی خلیج فارس درس هائی برای آموختن ما دارند. در دوبی که حبابی است که بی پروا در آن می دمند و مانند اسفنجی سرمایه های ایران را به خود می کشد یک شهر آموزش برپا داشته اند که مرکزی برای تکنولوژی عالی خواهد بود. در قطر که سهم ایران را از میدان گاز خلیج فارس بی مزاحمت می برد پردیس های پنج دانشگاه طراز اول امریکائی که بهترین دانشگاه های جهان هستند گشوده شده است. ابو ظبی که توسعه منظم و با نقشه ای دارد دانشگاه سوربن فرانسه را به گشودن پردیس خود فراخوانده است. همه این شیخ نشین ها دارند از گشادگی بر اقتصاد جهانی و آزادمنشی اجتماعی برخوردار می شوند و دست کم گوشه هائی از جهان امروز را به آن بیابان فرهنگی می برند. اسلام سختگیر حنبلی بر سر جای خود هست ولی مزاحمت های مذهبی رو به کاهش دارد. همچنان که در ترکیه، پیشرفت به بهای کنار گذاشتن اسلام و سرکوب مسلمانان بدست نمی آید. هر سه آنها ــ ترکیه نیز ــ پایندگی دولت جمهوری اسلامی را به جان خواستارند. انقلاب و حکومت اسلامی بود که در پاره ای زمینه ها تکان قطعی را به آنان داد. هر چه ایران پس تر رفت آنها پیش تر افتادند. ایرانیانی که این شیخ نشین ها را ــ حتی ترکیه را ــ تا همین سی سال پیش دیده بودند نمی توانند چشمان خود را از چنین وارونگی سرنوشت باور کنند. سی سال پیش ما کجا بودیم و اینها کجا می بودند. تاثیر دراز مدت این سرمشق ها در دو سوی ایران بی تردید بیش از پیش آشکار خواهد شد. دیگر موضوع مقایسه با اروپا نیست که ایرانیان تصورش را نیز نمی کنند. موضوع رویاروئی اسلام و غیر اسلام نیز نیست که کسانی بترسند و واپسماندگی و شوربختی ملی را به نگهداری ایمان و شریعت ببخشند. در برابر دیدگان ایرانیان، جامعه هائی از ترکان و عرب های مسلمان ــ که اگر چه امامزاده و سینه زنی ندارند در فرائض مذهبی پابرجا تر ند ــ دارند فرسنگ ها از کشور امام زمان پیش تر می افتند. مشکل ملی ما اکنون رسیدن به اروپا نیست، واپس تر نیفتادن از همسایگانی است که سی سال پیش آرزومند روز ما می بودند.
حزب مشروطه ايران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر