هذیان گوییهای احمدینژاد مثل اینکه حد و حصری ندارد. آخرین نمونهاش این مژده است که «ایران قدرت اول جهان است»! معروف است که ملا نصرالدین مدعی شد که او افسار خرش را بر زمین کوبیده است. وقتی دلیلش را پرسیدند گفت مرکز جهان همانجا است. هرکس قبول ندارد ذرع کند!ایشان یک روز مدعی میشود که یک دختر خانم دبیرستانی در آشپزخانه منزلش انرژی هستهای کشف کرده است، روز دیگر ادعا میکند که هنگام سخنرانی در سازمان ملل هالهای از نور رخسار زیبای ایشان را احاطه کرده بود و امروز میگوید «کاروان جهان به منزلهای آخر خود نزدیک میشود.» که احتمالاً این نیز اشاره دیگری است به علائم ظهور. در هر کجای دیگر دنیا اگر شخصی با چنین مشخصاتی پیدا میشد او را تحویل نزدیکترین آسایشگاه امراض روحی میداند. اما متاسفانه در کشور فلک زده ایران به برکت پول زبان بسته نفت و چماق پاسداران این آقا بر عالیترین مقام اجرایی کشور تکیه زده و هر روز و هر ساعت دسته گل تازهای به آب میدهد.آقای رهبر هم او را مورد تمجید قرار داده و پیروزیهای بیشمار ملی را از برکت وجود ایشان قلمداد میکند! با این حال، از دل این شام وحشتناک اندک اندک جرقههای امیدی به چشم میخورد. درست یک روز پس از رجزخوانیهای رهبر در تأیید احمدینژاد، حسن روحانی مسئول پیشین تیم مذاکره کننده هستهای جمهوری اسلامی، دل به دریا زده احمدینژاد و سیاست، یا بهتر بگوئیم عدم سیاست خارجی او را به باد انتقاد گرفته است. او میگوید:«سیاست خارجی به معنای شعار دادن نیست. جمهوری اسلامی نمیتواند به دور خود دیوار بکشد و باید در سیاست خارجیاش انعطاف نشان دهد... سیاست خارجی به معنی آن نیست که خطر را علیه خود افزایش دهیم.» وی همچنین به یک تناقض آشکار دیگر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی اشاره کرده میگوید:«ما نمیتوانیم بگوئیم که میخواهیم توسعه پیدا کنیم و در همان حال بگوئیم که با جامعه بینالمللی کاری نداریم.» روحانی با شهامت و صراحت میگوید: «در دنیای امروز استقلال معنا ندارد و.. همه کشورها به نوعی به هم وابستگی دارند... دنیای امروز به سوی وحدت و تبادل پیش میرود... سیاست خارجی یعنی راه و روش سلوک با دنیا که یا تهدیدی را کم کند و یا منفعتی را جذب کند.»حالا تصور میفرمائید در پاسخ به این استدلالهای منطقی، آقای رئیس جمهور چه پاسخی میدهد؟ ایشان افاضه کلام فرموده و چنین پاسخ میدهند: «همیشه کسانی وجود دارند که دشمن را بزرگ جلوه میدهند... بعضی از آدمها که جنسشان از جنس همان دشمنان است، سعی میکنند حرفهای آنها را در داخل ترجمه و خط آنها را پیاده کنند و دشمن را بزرگ جلوه دهند.»البته ایشان هنوز کلام آخر را درباره این «دشمنان» داخلی بر زبان نیاوردهاند و چه بسا که آقای حسن روحانی هم مانند حسین موسویان (که به جاسوسی متهم شد و بعد معلوم نشد بالاخره تکلیف او چیست) به جاسوسی و خیانت متهم شود.جنون و بیبندوباری در گفتار و رفتار این حکومت و این رئیس جمهوری به جائی رسیده است که جز پایان دنیا (همانگونه که او پیشبینی میکند) راه و چاره دیگری باقی نمانده است.
---------------------------نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟ شاهین فاطمی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر